8صبح پا به هژدهسالهگی نهاد و صفحهای دیگر بر تاریخ تقویمی آن افزوده شد. مهمتر از آن تداوم این ماموریت دشوار برای سرزمین آشوبزدهای مانند افغانستان است که آگاهیرسانی مسلکی بهشکل عام و روزنامهنگاری بهشکل ویژه، در آن با دستاندازهای سهمگین همراه است. روزنامهنگاری در کشوری که با گسستهای پیهم و سقوطهای متداوم شناخته میشود، مانند قایقرانی در میان امواج پرتلاطم و رفتن به مصاف توفانهاست. هر فرد یا نهادی که چنین ماموریت دشواری را در چنین محیط توفانی به پیش میبرد و در این کار استقامت و پایداری نشان میدهد، به مخاطرهای عظیم تن داده است و رسالتی سنگین را بر دوش میکشد.
روزنامهنگاری در سرزمینی که آزادی بیان در آن نهادینه نشده است، همچون اعلان نبرد تلقی میشود، بهویژه از سوی جریانهایی که بالا رفتن آگاهی جامعه را به زیان خود میپندارند. آزادی بیان است که میتواند پردهها را کنار بزند و پنجرهها را بگشاید و به مردم امکان تنفس هوای تازه بدهد. جریانهایی که به تاریکی و فضای بسته خو کردهاند و حیات خود را در ناآگهی جامعه میبینند، از آزادی بیان هراس دارند و با هر فرد یا نهادی که در این مسیر گام بردارد، دشمنی میکنند.
آزادی بیان در گام نخست نیازمند کسانی است که افزون بر باور به این اصل، شهامت پای نهادن در این عرصه را داشته باشند و آگاهیدهی و روشنگری را رسالت سترگ خود بینگارند. تا هنگامی که دلیری کافی برای سخن گفتن و بیان حقایق وجود نداشته باشد و کسانی نباشند که اسرار را هویدا کنند، امکان پاگرفتن آزادی بیان و ریشه دواندن آن در آب و خاک هیچ سرزمینی وجود ندارد. انسانهای آزاده و متعهد به آگاهی و دانایی، قافلهسالاران آزادی بیان هستند که با جدوجهد وقفهناپذیر خود میتوانند رویایی بزرگ را به تحقق برسانند و جامعهای را که عمرها در سایه اختناق و سرکوب زیسته است، از بند رهانده و آزادی را برایش ارمغان آورند.
از این گذشته، آزادی بیان در جامعه بیش از هر چیز نیازمند وجود قوانینی است که این آزادی را از حقوق اساسی شهروندان به شمار آورد و آن را برای همه، بهویژه صاحبان اندیشه، تضمین کند. در فقدان قوانین روشن و قاطع برای دفاع از آزادی بیان، این کار بهمثابه پای نهادن در وادی پرخوفوخطری است که هر چند انسانهای آزاده آن را خواهند پیمود، اما هزینه سنگینی را متقبل خواهند شد و قربانیهای فراوانی خواهند پرداخت. در افغانستان هم وجود قوانین و هم حاکمیت قانون از پرسشهای اساسی بوده است، زیرا گاهی یکی نبوده است و گاهی دیگری.
از سوی دیگر، در کشوری که سطح سواد پایین و نظام آموزشی ناکارآمد باشد، فرهنگ روزنامهخوانی بیجان خواهد بود و روزنامهنگاری را با دشواریهای اقتصادی نیز دست به گریبان خواهد کرد، بهویژه روزنامههای مستقل که بهرهای از امکانات دولتی و منابع عمومی ندارند. برعکس، روزنامهنگاری در جوامعی که سطح خواندن و نوشتن بالایی دارند، میتواند به شغلی پردرآمد تبدیل شود و عاید اقتصادی چشمگیری در پی داشته باشد؛ چیزی که در افغانستان هیچگاه نبوده است.
بر اینها بیفزاییم کار متعهدانه و پایبندی به اصول حرفهای روزنامهنگاری را که خود آزمون دشوار دیگری است. عرصه روزنامهنگاری مانند هر عرصه مسلکی دیگر، با آسیبهایی همراه است و یکی از آسیبهای عمده این است که اصول و ضوابط مسلکی این کار زیر پا شود و ارزشهای اساسی فدای امور گذرا و محاسبات روزمره گردد.
دشواریهای روزنامهنگاری در افغانستان به آنچه اشاره شد، خلاصه نمیشود و در عمل بسیار بیشتر از این است، و از این رو بسیاری از افراد و نهادها پس از لمس سختیهای این کار ناگزیر میشوند که به رغم علاقه به آن، کنارش بگذارند و برای همیشه با آن خداحافظی کنند. هنگامی که جامعه گرفتار سلطهای استبدادی و سرکوبگر میشود و روزنامهنگاری تبدیل میشود به بازی کردن با جان و زندهگی، به اوج بحران میرسیم؛ چیزی که افغانستان کنونی شاهد آن است.
8صبح به رغم همه دشواریهایی که اشاره شد، توانست این مسیر پرپیچوخم را در طی هژده سال بپیماید و مشعلدار ارزشهای شکوهمندی مانند آزادی بیان، حاکمیت قانون، دموکراسی، حقوق بشر، مبارزه با فساد، توسعه متوازن و ترقیخواهی باشد. با آنکه پیوسته چالشهای سختی در مسیر راه 8صبح وجود داشته است، اما تعهد آن به کار مسلکی کاهش نیافته و در اراده آن برای تداوم این مسیر خجسته سستی و رخوتی پدیدار نشده است. 8صبح پس از تسلط طالبان بر کشور، با سختیهای بیپیشینهای روبهرو شد، کارمندانش مورد تعقیب قرار گرفتند، صفحاتش در فضای دیجیتال از سوی این گروه مسدود شد و مضایقات گوناگونی برای آنها ایجاد گردید، اما هیچ تاثیری بر تعهد و استواری آن در راهی که برگزیده است نداشت و باعث نشد که پرچم مبارزه را بر زمین بگذارد. 8صبح با همان قوت، سنگردار آزادی بیان خواهد ماند و آواز مردم افغانستان را بازتاب خواهد داد.
اقبال طیف وسیعی از نیروهای تحصیلکرده افغانستان به صفحات 8صبح و استقبال شمار گستردهای از خوانندهگان و مخاطبان که اکنون از مرز سه میلیون گذشته است، نشاندهنده این واقعیت است که ارزشهای مورد نظر طرفداران فراوانی دارد. درست است که اکنون ورق برگشته و گروهی ضد آزادی بیان بر کشور حاکمیت یافته است و ارزشهای یادشده بهشکل وحشتناکی در معرض نابودی قرار دارد، اما از سویی میتوان با اطمینان گفت که نیروهای ترقیخواه افغانستان هنوز به آرمانهای دیرینه خود عشق میورزند و رهایی کشور از تاریکی و انسداد قرون وسطایی را آرزو دارند.
انکار نمیتوان کرد که هر کاری با کاستیهایی همراه است، بهویژه در محیطی جنگزده و بحرانی مانند افغانستان، و 8صبح خود را از این قاعده مبرا نمیداند، اما همیشه از انتقادهای سازنده با جبین گشاده استقبال کرده است و آغوشش به روی هر انتقاد و پیشنهادی گشوده خواهد ماند.
8صبح خود را وامدار همه صاحبان قلم و اندیشهای میداند که صفحات آن را با تراوشهای زندهگیبخش فکری خود همیشه خوانا و آراسته نگاه داشتهاند، چه بهصورت همکار رسمی و چه بهصورت رضاکار، بهویژه شادروان استاد قسیم اخگر که از روشنفکران آزاده و پیشکسوتان عرصه آزادی بیان بود و نامش با نام 8صبح پیوندی بهیادماندنی دارد.