آفتاب در حال غروب است. میخواهد کسبوکارش را تعطیل و با مقداری پول که از چای دادن به مشتریانش به دست آورده، برای خانوادهاش نان شب مهیا کند؛ اما پیش از آن میخواهد وضو بگیرد و به عبادت خدایش بپردازد. از چانس بدش، هنگام رفتن برای گرفتن وضو، با انفجار ماین برمیخورد و یک چره در گردهاش اصابت میکند. هرچند دوستانش تلاش میکنند زندهگی او را نجات دهند، اما از آنجایی که خونریزی داخلی داشته، داکتران جواب رد میدهند. به این ترتیب، چرهای که به گردهاش اصابت میکند، به زندهگی او پایان میدهد و همه آرزوهایش برباد میرود.
احمدناصر نام داشت و قرار بود پا به بیستوهشتمین بهار زندهگیاش بگذارد. او اصالتاً از ولایت پنجشیر بود، اما خانوادهاش سالها پیش برای داشتن یک زندهگی آرامتر به کابل آمده بود. سه برادر بزرگتر از خود داشت و حدود دو ماه میشد که نامزد شده بود. آنچنانی که اقارب احمدناصر میگویند، خانوادهاش پرجمعیت بوده و چند سال پیش پدرش را از دست داده است. طبق معلومات اقارب وی، خانواده احمدناصر در وضعیت بد اقتصادی قرار دارند و به همین دلیل او نیز نتوانسته است تحصیلاتش را ادامه دهد. احمدناصر تا صنف دوازدهم درس خوانده بود و از آنجایی که باید به برادرانش در تأمین معیشت زندهگی خانواده کمک میکرد، مجبور شده بود وظیفه پولیسی را برگزیند و دست از ادامه تحصیل بردارد.
در زمان حکومت پیشین، بهعنوان پولیس در شهر کابل خدمت کرده بود. در آخرین روزهای حیات حکومت پیشین، او در غرب کابل، در حوزه سیزدهم، مصروف تأمین امنیت بود. وی همانند سایر نظامیان با سقوط حکومت پیشین خانهنشین شد و ماهها رنج بیکاری و بیپولی را تحمل کرد. در این مدت بارها دروازههای مختلف را برای یافتن یک کار مناسب تکتک کرد، اما هرگز جواب مثبت نشنید. هرچند سه برادرش نیز برای تأمین مایحتاج خانواده تلاش داشتهاند، اما از آنجایی که بهگونه روزمزد کار میکردهاند، نمیتوانستهاند بهگونه باید و شاید، هزینه زندهگی را فراهم کنند.
با سقوط حکومت پیشین، کاروبار مردم از رونق افتاده و شهروندان زیادی بیکار شدهاند. همچنان در جریان این مدت نرخ مواد اولیه در مقایسه با سالهای گذشته، افزایش پیدا کرده است.
احمدناصر مجبور میشود کار هرچند کوچک اما شخصی برای خود دستوپا کند. او در مشورت با دوستانش شغل «سماوارچی» را انتخاب میکند و در نزدیک «مکتب نادریه» در مربوطات کارته پروان، یک مکان مناسب را برای این کار برمیگزیند.
کارته پروان از مناطق نسبتاً شلوغ کابل است. در نزدیکی کار وی، شفاخانههای شخصی و سفارت پاکستان موقعیت دارد. با این حال او با راهاندازی این کار، برایش مشتریان زیادی جمع کرده بود. هرچند از راهاندازی این کار حدود یک هفته میگذشت، اما کاروبارش رونق خوبی گرفته بود. با درامدی که از این سماوار داشت، تا حدود توانسته بود بار سنگین مصارف خانه را از دوش برادرانش بردارد.
اجل اما به احمدناصر مهلت نمیدهد؛ او در انفجاری که روز پنجشنبه، چهارم قوس، در نزدیک محل کارش رخ میدهد، جان میبازد. طبق روایت اقارب و دوستانش، او زمانی که میخواسته است کاروبارش را تعطیل کند، میخواهد نماز عصر را بخواند و سپس راهی خانه شود. پیش از او، شماری از دوستان نزدیکش برای مشاهده کاروبارش به سماوار او مراجعه میکنند و در مورد کار او جویا میشوند. او مدتی با دوستانش از هر دری سخن میزند و سپس میخواهد نماز بخواند. برای اینکه ممکن تا رسیدن به خانه، نمازش قضا شود، تصمیم میگیرد همانجا با خدایش راز و نیاز کند و سپس با دوستانش یکجا راهی خانه شود. از بخت بد، زمانی که میخواهد برای وضو گرفتن برود، در مسیر راه انفجاری رخ میدهد و چرهای در یکی از گردههایش اصابت میکند. این انفجار حوالی ساعت 4:00 عصر روز پنجشنبه، چهارم قوس، رخ داد. با این حال دوستانش در اسرع وقت اقدام میکنند و او را به شفاخانه میبرند. داکتران جواب رد میدهند و میگویند که او خونریزی درونی کرده و قابل درمان نیست. آنها همچنان تصریح میکنند که اگر خونریزی او بیرونی میبود، شاید میتوانستند کاری برای زنده ماندنش انجام دهند.
دقایقی بعد، احمدناصر برای همیشه با زندهگی بدرود میگوید و خانواده و نامزدش را بدون خداحافظی ترک میکند.
شماری از دوستان و اقارب نزدیک احمدناصر از افزایش حملات انفجاری در شهر کابل ابراز نگرانی میکنند. آنان میگویند که مردم با خیال راحت قادر به کاروبار نیستند و نهادهای امنیتی حکومت سرپرست طالبان باید امنیت مردم را تأمین کنند. اقبال نعیمی، از دوستان نزدیک احمدناصر، میگوید که او آرزوهای زیاد برای زندهگیاش داشت و اکنون با این انفجار، همه آرزوهایش برباد رفت.
از سوی دیگر شماری از دوستان احمدناصر تأکید دارند که خانواده او در وضعیت بد اقتصادی به سر میبرند و نهادهای مددرسان باید با خانواده او کمک شوند.
گفتنی است که در جریان دو ماه اخیر، میزان حملات انفجاری افزایش یافته است. تنها در یک ماه اخیر در شهر کابل، بیش از پنج انفجار صورت گرفته و در نتیجه آن دهها تن کشته و زخمی شدهاند.