از شروع جنگ غزه شصتوشش روز میگذرد. حملات هوایی و زمینی ارتش اسراییل برای فعلاً متمرکز بر جنوب غزه است. تازهترین اتفاق در خصوص جنگ غزه ناکامی شورای امنیت سازمان ملل متحد در نیل به تصویب قطعنامه برای برقراری آتشبس بشردوستانه است. نماینده کشور امارات متحده عربی پیشنویس برقراری آتشبس بشردوستانه را روز جمعه، ۸ دسامبر، به شورای امنیت ارایه کرد، ولی ایالات متحده امریکا به آن رای مخالف داد و بریتانیا رای ممتنع. در حالی که ۱۳ عضو دایم و غیردایم این شورا به آن رای مثبت دادند. اگر واشنگتن رای مخالف نمیداد یا چون بریتانیا رای ممتنع میداد، قطعنامه تصویب میشد.
این بار یکجانبهگرایی امریکا واکنشهای زیادی به همراه داشته است که از این میان واکنش دو کشور درخور تامل است: چین و ترکیه. ژانگ جون، نماینده دایمی چین در شورای امنیت، واشنگتن را به اجرای استانداردهای دوگانه متهم کرد و گفت: «توجیه ادامه عملیات نظامی و در عین حال سخنگفتن مداوم از حقوق بشر و حمایت از حقوق زنان و دختران نفاق محض است.» این در حالی است که چین از سوی امریکا متهم به نقض حقوق بشر است و جو بایدن، رییس جمهور امریکا، چندی قبل شی جین پینگ، رییس جمهور چین، را دیکتاتور خواند. همچنان واکنش هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه، معنادارتر از واکنش نماینده چین بود: «امریکا در حمایت از جنگ علیه غزه تنها مانده است.» فیدان میخواهد بگوید که بیش از ۸۰ کشور در یکسو قرار دارند و امریکا در سوی دیگر.
سوالی که مطرح میشود این است: چرا امریکا پیشنویس قطعنامه آتشبس را که به نیت بشردوستانه است، نیز وتو میکند؟
برای ارایه پاسخ به این پرسش به نکات ذیل اشاره میشود:
۱- اسراییل تنها متحد راهبردی امریکا در خاور میانه است
امریکا اگر در خاور میانه یک متحد راهبردی داشته باشد، آن بیگمان اسراییل است. تبدیل شدن این کشور به قدرت نظامی و صنعتی برتر منطقه محصول توجه بیدریغ ایالات متحده است. در فهم عمق دوستی واشنگتن و تلآویو کافیست که به گفته جان اف کندی، رییس جمهور پیشین امریکا، توجه شود که در دسامبر ۱۹۶۲ خطاب به گلدا مایر، نخستوزیر پیشین اسراییل، گفته بود: «امریکا با اسراییل روابط ویژه دارد که تنها با رابطه خاص امریکا و بریتانیا در عرصه وسیع جهانی قابل مقایسه است.»
اسراییل بهرغم خودکفایی در بسی زمینهها، هنوز هم تنها کشوری است که از امریکا کمک بلاعوض دریافت میکند. در فقدان حمایت واشنگتن ممکن نبود اسراییل در برابر هجوم نظامی دولتهای عرب دوام بیاورد. این در حالی است که واشنگتن با کشورهایی که از اسراییل در برابر آنان حمایت میکرد، رابطه متعارف داشت. حالا که حماس را یک گروه تروریستی میداند، روشن است که برای نابودی آن از تلآویو حمایت میکند، حتا به بهای ناراحتی کل دنیا. همچنان در فقدان نقش امریکا ممکن نبود دولتهای عرب با اسراییل صلح کنند؛ گامی که از شمار دشمنان این کشور کاسته است.
امریکا در شورای امنیت از حق وتوی خود به کرات در دفاع از اسراییل استفاده کرده است. برای نمونه، گفته میشود بین سالهای ۱۹۷۲-۲۰۰۶، ۴۲ پیشنویس قطعنامه شورای امنیت را بهگونه یکجانبه در حمایت از اسراییل وتو کرده است. البته در مواردی به زیان اسراییل نیز به قطعنامهها رای موافق یا ممتنع داده است. این در حالتی بوده که قطعنامهها لحن تنبیهی و ناملایم نداشته است. وتوی قطعنامهها از سوی امریکا ضمن آن که راستهای افراطی در اسراییل را نسبت به حقوق فلسطینیها بیاعتنا ساخته است، دورنمای عملیاتیسازی طرح دو دولت را نیز تیره کرده است. امریکا تنها کشوری است که سخنش از سوی اسراییل ناشنیده نمیماند؛ چون قویاً از آن حمایت همهجانبه میکند. ولی از تخصیص کمک به تلآویو به قصد تغییر رفتار آن و حل منازعه فلسطین استفاده نکرده است.
مزید بر موارد فوق، حمایت همهجانبه امریکا از اسراییل در این روزها بیشتر متاثر از اشاعه این شایعه است که گویا متحدانش را در بزنگاهها رها میکند که از افغانستان بهمثابه مثل اعلا یاد میشود. همینطور، بسیاریها اعتماد اوکراین به امریکا را نیز اشتباه میدانند که مبادا همسرنوشت افغانستان شود. با توجه به این نکته، جو بایدن تلاش میکند اسراییل را تا مرز رسیدن به هدف نهاییاش یاری رساند. واشنگتن در تنگنا گیر مانده است: از یکسو نابودی کامل حماس که پیروزی اسراییل را در پی دارد، برایش مهم است؛ از سوی دیگر، این هدف بدون تلفات غیرنظامیان میسر نمیشود. ولی ترجیح دولت بایدن گزینه اول است، حتا به قیمت کشتار ساکنان غزه. واشنگتن پروای کشورهای عربی را نیز ندارد؛ چون آنها از حیث سیاسی، نظامی و اقتصادی به امریکا وابستهاند.
۲- افکار عامه در امریکا هواخواه اسراییل است
افکار عامه در امریکا معطوف به حمایت از اسراییل است. البته جایگاه اعراب نیز در افکار عامه امریکا برجسته است، ولی نه به پیمانه اسراییل. عمق رابطه واشنگتن و تلآویو به پیمانهای است که عدم حمایت از آن در جامعه امریکا نقطه ضعف تلقی میشود. در حقیقت حمایت از اسراییل سنجه مهم برای سنجش کامیابی و ناکامی دولتها در امریکاست. ضرورت این امر در کارزارهای انتخاباتی بیشتر برجسته میشود. جو بایدن در سال بعد وارد کارزار انتخابات میشود و برای کسب رای یهودیان، چارهای ندارد جز ماندن در کنار اسراییل. برای نمونه، پس از آن که هری ترومن، رییس جمهور پیشین امریکا، ۱۱ دقیقه بعد از اعلام موجودیت اسراییل آن را بهرسمیت شناخت، برایش گفتند که باید به ملاحظات جهان عرب نیز توجه صورت میگرفت. وی پاسخ داد که در انتخابات امریکا به رای یهودیان امریکایی نیاز دارد نه اعراب.
۳- امریکا در پی نابودی حماس است
حماس به این دلیل که ظاهراً ضربه کاری بر پیکر اسراییل وارد کرده است، در نظر امریکا شایسته نابودی است، آنهم به چند دلیل:
۱-۳ حماس ضرورت گفتوگو با اسراییل را انکار و گزینه جنگ را کارآمد میداند. در این صورت نابودی آن در نظر امریکا به تامین امنیت اسراییل کمک میکند. واشنگتن به این میاندیشد که اگر حماس همچنان برقرار بماند، سایر گروهها نیز در حمله علیه منافع اسراییل تشجیع میشوند.
۲-۳ امریکا در پی برقراری صلح میان اعراب و اسراییل است و گروههایی چون حماس را مانع میداند. حمله ۷ اکتوبر ثابت کرد که حماس مانع جدی است و اگر بقا یابد، پیمان ابراهیم شاید نتواند گسترش پیدا کند. مهمتر از آن، آتشبس هفت روزه را که منجر به تبادل گروگانها با زندانیها شد، بسیاریها تعبیر به شکست دولت بنیامین نتانیاهو کردند؛ چیزی که برای آن گران تمام شد و نمیخواهد بار دیگر تکرار شود.
۳-۳ امریکا نابودی حماس را ظاهراً با تقویت تشکیلات خودگردان فلسطین توجیه میکند و تلاشها در این زمینه را آغاز کرده است. واشنگتن حماس را نماینده فلسطینیها نه که حتا تروریست میخواند، در حالی که حاکم غزه است و در انتخابات رای آورده است. نابودی یا تضعیف حماس موافق طبع دولتهای عرب نیز است؛ چون آن را وابسته به جنبش اخوانالمسلمین و جمهوری اسلامی ایران میدانند.
با توجه به نکات فوق، ایالات متحده در حمایت از اسراییل تا جایی پیش خواهد رفت که این کشور احساس پیروزی کند، ولو این که در میدان تنها بماند.