سیفالله محسود یک تن از اعضای ارشد تحریک طالبان پاکستان در ولایت خوست افغانستان، که از مدتها بدینسو از سوی دولت پاکستان تحت تعقیب قرار داشت، کشته شد. در همین حال، میخواهم در این مقاله نگاهی داشته باشم به چگونهگی شکلگیری و توسعهی تحریک طالبان پاکستان.
پس از انجام حملات یازدهم سپتامبر امارت اسلامی طالبان در افغانستان سقوط کرد و تعداد زیادی از جنگجویان خارجی که شامل جنگجویان اوزبیک از آسیای میانه، عرب، چچنی و… میشدند ناگزیر به مناطق قبایلی پاکستان در مرز با افغانستان پناه بردند. در جولای سال ۲۰۰۲ میلادی دولت پاکستان پس از آنکه دریافت جنگجویان زیاد خارجی در مناطق قبایلی این کشور (مناطق قبیلهای فدرال یا فاتا) جای گرفتهاند، در چارچوب عملیات نظامیاش علیه گروه القاعده وارد این مناطق شد. نظامیان پاکستانی پس از چیزی حدود ۵۵ سال پا به درهی «تیراه» در خیبرپشتونخوا گذاشتند و در ادامه وارد وزیرستان شمالی و جنوبی نیز شدند. البته این امر پس از آن ممکن شد که یک سلسله از مذاکرات میان دولت پاکستان و رهبران قبایل مختلف در مناطق قبایلی به نتیجه رسید و آنان اجازه حضور نظامیان پاکستانی را به شرط اینکه در ادامه کمکهای مالی گسترده به مردم این محل شده و کارهای انکشافی در این مناطق صورت بگیرد، دادند. پس از آغاز عملیات نظامی پاکستان در بخشهایی از وزیرستان جنوبی، سران قبایل ساکن در این منطقه، ادامه حضور نظامیان پاکستانی را طور دیگری تلقی کردند. به باور آنان، تلاش پاکستان بر این بود تا با نفوذ در وزیرستان شمالی و جنوبی، آنان را رفتهرفته مطیع دولت مرکزی ساخته و آزادیهای نسبیشان را بگیرد. این ذهنیت منجر به شکست عملیات نظامی پاکستان در وزیرستان جنوبی، که به هدف تحویلگرفتن اعضای گروه القاعده انجام میشد، گردید و زمینه را برای ایجاد شبهنظامیان ضد دولت فراهم ساخت.
در سال ۲۰۰۴ میلادی شبهنظامیان که از قبایل مختلف در مرز افغانستان-پاکستان شکل گرفته بودند، عملاً ادارهی خود را بر مناطق قبایلی (فاتا) شکل دادند و حملاتی را نیز علیه دولت پاکستان طرحریزی کردند. در این میان حتا مذاکراتی نیز با اسلامآباد داشتند که به توافقی نینجامید. به باور خیلیها کشتن افراد پرنفوذ در این مناطق از سوی شبهنظامیان و تداوم حملات هوایی ایالات متحده امریکا بر این مناطق، زمینهساز گسترش نفوذ این شبهنظامیان در این مناطق شد و از بذر آن ریشههایی دانه زد که بعدها عرصه را برای شکلگیری تحریک طالبان پاکستان فراهم ساخت. حمله بر مدرسهای در منطقه باجور در اکتوبر ۲۰۰۶ میلادی که از سوی تحریک نفاذ شریعت محمدی کنترل میشد، عامل اصلیای بود که فرصت را برای اتحاد شبهنظامیان زیر چتر یک گروه مهیا ساخت.
در سال ۲۰۰۷ میلادی، تحریک طالبان پاکستان رسماً پایهگذاری شد و رهبری این گروه را بیتالله محسود برعهده گرفت. در واقع ایجاد این گروه، در پاسخ به حملهی نظامیان پاکستانی علیه افراد وابسته به گروه القاعده در مناطق قبایلی بود. دولت پاکستان در آگست سال ۲۰۰۸ میلادی حسابهای بانکی مرتبط به افراد این گروه را بست تا این گروه را از گسترش بازدارد. گفته میشود در اواخر دسامبر سال ۲۰۰۸ میلادی ملا محمدعمر رهبر گروه طالبان افغانستان نمایندهای را به رهبری ملا عبدالله ذاکر به پاکستان فرستاده بود تا اعضای ارشد تحریک طالبان پاکستان را مجاب به کمک مالی به طالبان افغانستان کند و با کنار گذاشتن اختلافاتشان، این گروه را در امر مبارزه علیه ایالات متحده امریکا و ناتو همکاری کند. بیتالله محسود، حفیظگل بهادر و مولوی نذیر با پذیرفتن پیشنهاد ملا محمدعمر با رهبر این گروه بیعت کردند و شورای اتحاد مجاهدین را تشکیل دادند. توافقنامهی یک صفحهای که به زبان اردو نگارش شده بود در واقع سندی بود بر کنار گذاشتن اختلافات و همکاری تحریک طالبان پاکستان با طالبان افغانستان در امر مبارزه علیه نیروهای ایالات متحده امریکا و ناتو در افغانستان. این توافق خیلی زود پس از به امضا رسیدنش از بین رفت و مؤثریت آنچنانی که توقع میرفت را نداشت.
در سال ۲۰۰۹ میلادی و در پی حمله هوایی ایالات متحده امریکا، بیتالله محسود کشته شد. در آنزمان خبرهایی مطرح شد که حکیمالله محسود یکی از اعضای ارشد تحریک طالبان پاکستان با ضرب گلوله کشته شده است؛ هر چند این خبر نادرست از آب درآمد. در ماه اگست سال ۲۰۰۹ نیز مقامات پاکستانی از بازداشت مولوی عمر سخنگوی این گروه خبر دادند. مولانا فقیرمحمد در آن سال اعلام کرد که به صورت موقت رهبری این گروه را به دست میگیرد. وی اظهار داشت که بیتالله محسود از اثر بیماری درگذشته است، نه از اثر حملات هوایی امریکا. دو روز بعد مولانا فقیرمحمد اعلام داشت که پس از مشورت با ۴۲ عضو شورای رهبری تحریک طالبان پاکستان، این گروه تصمیم گرفته است تا حکیمالله محسود را رهبر جدید این گروه اعلام کنند. با روی کار آمدن حکیمالله محسود حمله بر نهادهای مرتبط با دولت پاکستان و غیرنظامیان (باالخصوص شیعیان) در پاکستان افزایش یافت.
قاری محسود در سال ۲۰۱۰ میلادی طی یک ویدیوی نشر شده تهدید به انجام حملات نظامی علیه نیروهای امریکایی در پاسخ به حملات هوایی برای از بینبردن رهبران تحریک طالبان پاکستان در مرز با افغانستان کرد. این گروه مسوولیت حمله بر یک مرکز سیآیای در افغانستان را نیز قبلاً در سال ۲۰۰۹ برعهده گرفته بود.
در سال ۲۰۱۰ ایالات متحدهی امریکا تحریک طالبان پاکستان را در فهرست گروههای هراسافگن خارجی قرار داده و حکیمالله محسود و ولیالرحمان را جزیی از هراسافگنان بینالمللی خطاب کرد. امریکا همچنان جایزه پنج میلیون دالری را به اطلاعاتی که منجر به بازداشت و یا کشته شدن این دو عضو ارشد تحریک طالبان پاکستان شود، گذاشت. در سال ۲۰۱۱ بریتانیا و کانادا نیز این گروه را در فهرست سازمانهای هراسافگنی قرار دادند. پس از خشونتهای متعدد علیه مسلمانان روهینگیا در سال ۲۰۱۲ میلادی، تحریک طالبان پاکستان تهدید به دستزدن به حملاتی در میانمار کرد و از حکومت پاکستان خواست تا سفارت میانمار در اسلامآباد را بسته و روابطش با این کشور را قطع کند. البته تحریک طالبان پاکستان از قدرت آنچنانی برای حمله به اهدافی در کشورهایی چون میانمار برخوردار نبود.
در سال ۲۰۱۴ میلادی گروهی از افراد تحریک طالبان پاکستان به رهبری مولانا عمر در واکنش به مذاکرات این گروه با دولت پاکستان، از بدنهی این گروه جدا شدند. در ماه می ۲۰۱۴ نیز فرقه محسود تحریک طالبان پاکستان، یک واحد جدا شده موسوم به تحریک طالبان وزیرستان جنوبی را شکل دادند. جدا شدن فرقه محسود از تحریک طالبان پاکستان شکست بزرگی به این گروه تلقی میشد. در سال ۲۰۱۵ جماعتالاحرار به رهبری عمر خالد خراسانی دوباره با تحریک طالبان پاکستان یکجا شد و جنگجویان خارجی عرب و اوزبیک نیز رهسپار عراق شدند تا با داعش یکجا شوند. در سال ۲۰۱۷ و سه سال پس از جدایی، تحریک طالبان پاکستان اعلام کرد که فرقه محسود بار دیگر با این گروه یکجا شده است. تحریک طالبان پاکستان هر چند آن قدرت سابق را ندارد، اما هنوز هم در امتداد مرز افغانستان-پاکستان فعال است و هر از گاهی دست به حملاتی به ویژه در پاکستان میزند.