شمار از زنان بیسرپست که در جاده کهنهفروشی ولایت کندز دستفروشی و کهنهفروشی میکنند، روایتهای تلخی از زندهگی دارند. آنان میگویند که سالهاست در این جاده دستفروشی میکنند تا نان بخورونمیر برای خانوادههای خود پیدا کنند، اما کاروبارشان هیچ وقت رونق نگرفته است. این زنان میافزایند که در وضعیت موجود کار کردن برایشان دشوار است، اما به دلیل نداشتن سرپرست در خانوادههایشان، مجبورند تن به کارهای شاق بدهند.
شماری از زنان دستفروش و کهنهفروش در کندز که با تسلط طالبان تعدادشان افزایش یافته، میگویند که لباسهای کهنه زنانه، پرده و برخی وسایل کهنه خانهها را میخرند و سپس با قیمت ناچیز به فروش میرسانند. آنان تاکید میکنند که با این کار نمیتواند چرخ زندهگی خانوادههایشان را بچرخانند.
نسرین میگوید که پنجاه سال دارد و بیوه است. نسرین که به قول خودش مادر سه دختر جوان نیز است، میگوید زمانی که دخترانش درس میخواندند، او خوشحال بود که آنان آینده بهتری خواهند داشت. به گفته او، با بسته شدن مکتبها، دخترانش در کنج خانه بدون سرنوشت ماندهاند.
نسرین وقتی از زندهگی سخت و مشقتبارش روایت میکند، بعض گلویش را میفشارد و اشک در چشمانش جاری میشود. او با اندوه میگوید که برای دخترانش کاری نیست، آنان نمیتوانند کار کنند و خودش مجبور است روی جاده روزها با لب تشنه و شکم گرسنه دستفروشی کند.
نسرین میافزاید که هیچ وقت بهعنوان یک زن به خودش نرسیده، لباس جدید نپوشیده و خودش را آرایش نکرده است و حتا یادش نمیآید که چه زمانی شکمش سیر شده بود.
همانند نسرین زنان دیگری نیز هستند که لباسها و لوازم کهنه را پیش رویشان پهن کردهاند که هیچکدام این زنان دل خوشی از زندهگی ندارد. آنان میگویند که حتا زن بودنشان را فراموش کردهاند.
شیما، دستفروش دیگری است که در خانه کرایی زندهگی میکند. او میگوید که بیش از ۲۰ سال است بیوه است و همواره از سوی مردان مورد آزارواذیت قرار گرفته است. شیما تاکید میکند که سختی روزگار و غم نان، آزار مردان را برایش بیتفاوت ساخته است. شیما که میگوید شدیدا بیمار است، اما راهی غیر از اینکه روی جاده کهنهفروشی کند، ندارد. او میافزاید که روزانه از ۱۰۰ تا ۱۵۰ افغانی کار میکند و در برخی از روزها حتا ۲۰ افغانی پیدا کرده نمیتواند.
بانو شیما میافزاید: «وضعیت کار ما خراب است. اینجا هیچ نمیشود. روز تا شام مینشینم، اما پولی پیدا نمیشود. همینجا هستیم. بعضی روزها حتا 10 افغانی پیدا نمیتوانیم. تا خانه نیم ساعت راه است، پیاده میروم؛ چون کرایه ریکشا را ندارم. پنج اولاد دارم که بعضی شبها همه گرسنه میخوابیم.»
زنان زیادی همانند نسرین و شیما هستند که تعدادشان به دهها تن میرسد و همه سرنوشت تلخ و مشابه هم دارند.
این زنان که در روزهای سرد زمستان و گرمای شدید تابستان مصروف کهنهفروشی روی جاده در کندز هستند، میگویند که نمیتوانند گدایی کنند و باید کار کنند، اما زمینه کار برایشان فراهم نیست. آنان میگویند که اگر برایشان زمینه کار فراهم شود، هر چند شاق هم باشد، انجام میدهند.
این در حالی است گروه طالبان پس از تسلط بر افغانستان، زنان را خانهنشین و محدودیت شدیدی بر کار آنان وضع کرده است. در این میان زنانی بودند که تنها نانآور و سرپرست خانوادهایشان بودند، اما پس از بیکار شدن دست به کارهای شاق و حتا گدایی زدهاند.