داعش هر روز بیشتر تقویت میشود و تهدیدات بزرگتری را خلق میکند. جوامع مورد هدف این گروه، تا کنون قربانیهای بسیاری دادهاند و پس از این نیز به نظر میرسد قربانیهای پرشماری خواهند داد. از زمانی که داعش در برابر ایتلاف جهانی در سوریه و عراق شکست خورد، شاخه خراسان این گروه در افغانستان فعال شد. از آن زمان به بعد، هرازچندگاهی همین شاخه داعش اهدافی را در افغانستان مورد حمله قرار میدهد. سیر حوادث در منطقه، به سود این گروه پیش رفته و به تقویت آن منجر شده است. یکی از این حوادث بزرگ، سقوط دولت افغانستان به کام یک گروه تروریستی است. افغانستان دموکراتیک به دلیل تغییر جو جهانی، به دست گروهی سقوط کرده است که شباهت بسیاری با گروه داعش دارد. از سویی، گروه طالبان که فعلا کنترل افغانستان را در دست دارد، برنامه و توان کافی برای مقابله با تهدید داعش را ندارد، ضمن آنکه احتمال پیوستن جنگجویان ناراضی این گروه به داعش همواره وجود داشته است. بنابراین، داعش که از تسلط طالبان بر افغانستان روحیه گرفته و به دلیل حوادث سیاسی اخیر تقویت شده است، بلندپروازتر شده و به حملات برونمرزی اقدام کرده است. اکنون باید نگران فعالیتهای آینده این گروه بود.
داعش خراسان، افغانستان را مرکز فعالیتهای خود قرار داده است. کشورهای پاکستان و ایران نیز در ذیل تعریف این گروه از خراسان میگنجند. بنابراین، شاخه خراسان داعش جنگیدن با دولتهای مستقر در این سه کشور را ماموریت خود میداند. اما چه چیزی باعث تقویت این گروه شده است تا کشورهای هدف خود را به این پیمانه ناامن بتواند؟ تقویت داعش مانند ظهور این گروه، معلول عوامل بسیاری است که به هم پیوند دارند.
یکی از این عوامل، کاهش حملات بر داعش در افغانستان است. این گروه که از شکست داعش مادر در عراق و سوریه به بعد افتوخیزهای زیادی داشته، در افغانستان بارها از سوی دولت جمهوری سرکوب شد. رهبران این گروه در چندین مورد توسط دولت جمهوری هدف قرار گرفتند و کشته شدند. کشته شدن رهبر این شاخه گروه داعش، تا مدتی آن را تضعیف میکرد؛ زیرا این گروهها وابستهگی بسیار شدیدی به رهبران خود دارند و در گروههای رادیکالی مانند داعش و طالبان، رهبر تامالاختیار است. پس از سقوط جمهوریت در افغانستان، دیگر این گروه از سوی رژیم مستقر در افغانستان مورد حملات چندانی قرار نگرفته است. طالبان به رغم آنکه ادعای نابودی داعش را دارند، اما در عمل مبارزه قابل توجهی با این گروه نکردهاند. طالبان تا همین اواخر، وجود داعش در افغانستان را انکار میکردند که در آن صورت مبارزه با گروهی که عملا وجود ندارد، الزامی هم نمییابد. واقعیت میدانی اما چیزی دیگر است؛ اینکه داعش وجود دارد و قویا به فعالیتهای تروریستی خود ادامه میدهد. موج حملات این گروه علیه هزارهها و شیعهها در افغانستان تحت سلطه طالبان، برجستهترین دلیل حضور و وجود این گروه در زیر ریش رژیم طالبان است. حالا که کمکم سخنگویان طالبان به وجود داعش در افغانستان اذعان میکنند، باز هم تهدیدات آن را جدی نمیدانند. بنابراین، در دوونیم سال حاکمیت رژیم طالبان، هیچ عملیات گسترده و بزرگی علیه داعش راهاندازی نشده است.
خلاف آنچه طالبان در سخن ادعا میکنند، در عمل به هر دلیلی، تمایل زیادی به سرکوب گروه داعش نشان ندادهاند. بنابراین، غفلت و سهلانگاری یا سیاستهای آگاهانه گروه طالبان، بهصورت مستقیم به تقویت گروه داعش کمک کرده است، ضمن آنکه تسلط این گروه بر افغانستان، به داعش نیز بهصورت غیرمستقیم روحیه و اعتماد به نفس لازم برای پیشبرد فعالیتهای تروریستیاش را داده است. ما شاهد لشکرکشیهای گسترده طالبان به پنجشیر و تخار و جاهای دیگر به هدف سرکوب جبهه مقاومت ملی بودهایم، ولی هیچ وقت علیه داعش بهعنوان یک تهدید جهانی چنین لشکرکشیهایی از جانب طالبان دیده نشده است. از سویی، گروه طالبان که با تسلط بر افغانستان دروازههای زندانها را گشودند و با آزاد کردن زندانیان داعشی عملا این گروه را تقویت کرد، خود به بازداشت عوامل داعشی هم اقدام نکرده است. بناءً، سقوط جمهوریت به دست طالبان، به گروه داعش فرصت بازسازی و تقویت داده است.
عامل دیگری که به تقویت داعش در افغانستان و منطقه انجامیده، وضعیت کلی منطقه و سیاست جهانی است. جهان گروه داعش خراسان را آنقدر قدرتمند نمیپندارد که برای مهار آن اقدامات درخور انجام دهد. بنابراین، شرق و غرب مسوولیت مبارزه با این گروه در مرکز قدرتش (افغانستان) را به یک گروه مشابه سپرده و خود از میدان بیرون ایستادهاند. منطقه و جهان به اشتباه محاسبه کردهاند که میشود با یک گروه تروریستی، گروه تروریستی دیگر را نابود کرد؛ به این معنا که آنها تروریستان را به دو دسته خوب و بد تقسیم کردهاند و تصور میکنند که میشود در همکاری با تروریستان خوب، با تروریستان بد مبارزه کرد. تروریست خوب از نظر آنها، گروه طالبان است و تروریست بد گروه داعش. دوونیم سال پیگیری این سیاست که از عوامل نزدیکی برخی کشورها به طالبان هم به شمار میآید، تا کنون نتیجه معکوس داشته است. عملا جهان پس از دو سال و نزدیک به هفت ماه، حملاتی پیچیده و بزرگ داعش را تحمل و با تهدیدهای این گروه دستوپنجه نرم میکند. این حملات از کندز و کابل و قندهار گرفته تا کرمان و مسکو را درنوریده است. حالا هم سفارتخانههای ایران، هند و چین در افغانستان از سوی این گروه به انجام حملات تهدیده شدهاند.
در واقع، افزایش سطح تهدیدات داعش، نخست نتیجه تسلط طالبان بر افغانستان و سپس نتیجه اعتماد برخی کشورها به این گروه است. گزارشهای سازمانهای معتبر بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد، نشان میدهند که گروههای ترویستی در افغانستان زیر حاکمیت طالبان تقویت شدهاند. ناامن شدن ایران و افزایش ناامنی در پاکستان، پس از تسلط طالبان بر افغانستان اتفاق افتاده است که این وضعیت هم نشان از تقویت گروههای تروریستی در افغانستان دارد. داعش خراسان که افغانستان و ایران را مورد حمله قرار داده، مرکز فرماندهی و عملیاتیاش افغانستان است. گروه تحریک طالبان پاکستانی (تیتیپی) که موج گستردهای از حملات خود علیه دولت پاکستان را در دو سال اخیر راه انداخته، عملا در افغانستان پناهگاه دارد و بهصورت آشکار توسط طالبان افغان حمایت میشود. براساس گزارشها، شبکه القاعده نیز طی دوونیم سال اخیر در افغانستان تقویت شده و خود را بازسازی کرده است. در چنین فضایی، داعش خراسان سهم خود را برداشته و به تقویت خود موفق شده است. اکنون داعش پس از چندین سال، قادر شده است حملات پیچیدهای را در بیخ گوش پوتین و ملا هبتالله انجام دهد.
افزایش حملات داعش اما در رویکرد جهانی و منطقهای نسبت به مساله تروریسم، هنوز تغییراتی وارد نکرده است. سیاستمداران در منطقه به رغم اینکه تهدیدات روزافزون تروریسم را مشاهده میکنند، اما به هر دلیلی به رویکرد تعامل خود با طالبان که یکی از عوامل تقویت تروریسم است، ادامه دادهاند. به نظر هم نمیرسد که این رویکرد بهزودی تغییر کند. بنابراین، بهای تصامیم اشتباه سیاستمداران در جهان و منطقه را مردم منطقه و کشور ما با جان خود میپردازند. به دلیل ادامه سیاست کنونی جهانی و منطقهای، تروریسم در هیات داعش یا دیگر گروهها پس از این نیز قربانیهای بسیاری از مردم عادی در منطقه ما خواهد گرفت. در هیات طالبان اما اقدامات این گروه و سخنان اخیر ملا هبتالله در مورد سنگسار کردن زنان، شلاق زدن در محضر عام و تعمیل قصاص و حد این قربانیها پرداخته میشود.