زمانی که دو سال پیش حکومت جمهوریت سقوط کرد، ماه محرم بود و طالبان هنوز باور خودشان نمیشد که حکومت جمهوریت سقوط کرده و آنها بعد از 20 سال شورشگری و فعالیت تروریستی دوباره حاکم کابل شدهاند. به همین دلیل محدودیت برای عزاداری شیعیان که ماه محرم و کشته شدن حسین ابن علی، امام سوم شیعیان و نواسه پیامبر را به شیوه خاص گرامی میدارند، وضع نکردند. در سال گذشته هم همینطور محدودیت زیادی بر عزاداری شیعیان وجود نداشت. هر چند سال گذشته یک انفجار در ساحه سرکاریز کابل رخ داد که تعدادی کشته و زخمی برجا گذاشت. امسال اما با شروع ماه محرم، طالبان محدودیتهای زیادی بر عزاداران شیعه وضع کردند و اجازه برگزاری محافل عزاداری و راهپیمایی ندادند. محدودیتهای طالبان با واکنشهای فراوان در داخل و خارج کشور روبهرو شد و تعدادی از افراد برجسته مذهبی اهل تشیع از طالبان خواستند که اجازه برگزاری محافل عزاداری داده شود. ظاهرا طالبان این درخواستها را نپذیرفتند. با آن هم شیعهها در مقیاس کوچکتر نسبت به گذشته آمادهگی عزاداری را گرفتند. در روز هفتم محرم طالبان بر دستهها و گروههای عزاداری در کابل حمله کردند و با خشونت آنها را متفرق نمودند. تصاویری که در شبکههای اجتماعی نشر شده است، نشان میدهد که پیکارجویان طالب با چوب و باتوم بر عزاداران حمله میکنند و آنها را لتوکوب مینمایند.
قضیه به اینجا ختم نشد و در روز دهم محرم (عاشورا) طالبان بر عزاداران شیعه در مناطق نوآباد و قلعه شهاده غزنی حمله کردند، این بار با کلاشنیکوف و دیگر سلاحهای گرم. رسانهها نوشتند که طالبان با «شیلکهای هوایی» عزاداران را متفرق کردهاند. رفتهرفته معلوم شد که این شیلکها آنقدر هم هوایی نبوده است و جان چهار نفر را گرفته و دستکم نه نفر دیگر را زخمی کرده است. تصاویری که در شبکههای اجتماعی نشر شده، نشان میدهد که نیروهای طالبان با سلاحهای متنوع بر عزاداران شلیک میکنند.
در نوارهای تصویری که در شبکههای نشر شده، نیز دیده میشود که حداقل دو جنگجوی طالبان که در سمت راست این تصویر هستند، مستقیم به سمت عزاداران شلیک میکنند. درست در مقابل این سربازان یک فرد که ظاهرا تیر خورده، به زمین افتاده است و عزاداران بهصورت سراسیمه از منطقه دور میشوند. به این اتفاق که در روز دهم محرم در غزنی افتاده است، میشود از چندین منظر پرداخت که من اینجا بهصورت موردی به آن میپردازم.
1- شیعهستیزی طالبان
براساس آموزههای افراطی دیویندی و رادیکال که طالبان آن را در مدارس فرا گرفتهاند، شیعهها مباحالدماند و کشتن آنها برای طالبان جواز دارد. این تنها مورد نیست که طالبان در مقابل مردم شیعه دست با ماشه میشوند و شلیک میکنند. پیش از این نیز طالبان در موارد بیشماری مستقیم شیعیان را به دلیل مذهبی کشتهاند. کشتار دستهجمعی شیعیان و هزارهها در شهر مزار شریف سال 1378 بارزترین نمونه شیعهستیزی طالبان در حکومت پیشین این گروه است. به همانسان طالبان در حکومت گذشته خود تعداد زیادی از شیعیان را در ولسوالی یکاولنگ بامیان کشتند. سریال کشتن شیعیان توسط طالبان در 20 سال گذشته نیز ادامه داشت. طالبان مسافرانی را که مذهبشان شیعه و یا قومیتشان هزاره بود، در مسیر راه پیاده میکردند و میکشتند. بارزترین نمونه این مورد کشتن تبسم 9 ساله بود که اعتراضات گستردهای را در کابل و شهرهای دیگر افغانستان در پی داشت. از سویی، طالبان در 20 سال گذشته بر مراکز صحی، تکیهخانهها، کورسها و نهادهای آموزشی، ورزشگاهها و مناطق شیعهنشین چندین بار حمله کردند.
بعد از سقوط حکومت هم چند بار ملاهای نزدیک به طالبان و افراد برجسته این گروه علیه شیعیان صحبت کردند و به نحوی شیعه را «کافر» خطاب نمودند. ستیز طالبان به شیعیان به اینجا ختم نمیشود. طالبان تدریس فقه جعفری را در دانشگاه ممنوع کرده و در محاکم هم فقه جعفری را به حالت تعلیق درآوردهاند.
2- نیروهای طالبان شیوه برخورد با شهروندان را نمیدانند
چنین توقعی از طالبان و نیروهای این گروه که فهمشان با خشونت گره خورده است، زیادی و به نحوی خندهآور است. طالبان همواره راهپیماییهای شهروندان را با خشونت سرکوب کردهاند و در آخرین مورد بهصورت مستقیم بر مردم در غزنی شیلک کردند. این نشان میدهد که طالبان هنوز راه درازی در پیش دارند که تا به این سمت بروند.
3- سلب آزادی مذهبی
آنچه طالبان در هفته گذشته انجام دادهاند، سلب آزادی مذهبی شیعیان در افغانستان است. براساس آموزههای حقوق بشری، هر فردی حق دارد که باور مذهبی خاص خودش را داشته باشد و مناسک مذهبیاش را در شرایط مسالمتآمیز و بدون آسیب رساندن به دیگری، برگزار کند.
از شروع حکومت طالبان در 15 آگست 2021، این گروه آهستهآهسته محدودیتهای بیشتری را بر شیعیان وضع کرده است. طالبان به شیعیان در کابینه خود سهمی قایل نشده و به دو پست سمبولیک و درجه چندم صورت قضیه را شستهاند.