از روز 15 آگست سال 2021 که طالبان قدرت را در افغانستان بهدست گرفتهاند، تا کنون، اطلاعات بسیار محدودی از افغانستان به بیرون درز میکند. طالبان با ممنوع کردن فعالیت رسانههای مستقل و نهادهای تحقیقاتی عملاً افغانستان را به یک سیاهچال اطلاعاتی و معلوماتی بدل کردهاند که هیچ کسی اطلاع دقیق ندارد و نمیداند که در افغانستان چه میگذرد. نهادهای مختلف گزارشهای ضدونقیض در مورد افغانستان نشر میکنند که همخوانی و سنخیت چندانی با وضعیت حقیقی افغانستان ندارد. بهطور نمونه، نهاد تحقیقاتی آلسیس که مقر آن در بریتانیاست، با استفاده از تصاویر ماهوارهای ادعا کرده که کشت کوکنار در هلمند کاهش بیسابقه یافته است. ضعف این گزارش در این است که نهاد یادشده تنها توجهاش را به هلمند مبذول داشته است. منابع در غرب افغانستان میگویند که کشت کوکنار در ولایت فراه نسبت به گذشته بیشتر شده است. اینجاست که طالبان از سیاهچال اطلاعاتیای که ایجاد کردهاند سود میبرند. هیچ نهاد دیگر وجود ندارد که این گزارش را راستیآزمایی کند و یا به ولایتهای دیگر سفر کند تا ببیند که آیا چنین اتفاق در سایر ولایتها هم رخ داده است یا خیر؟ یا هم چند روز قبل یک صحفه توییتری که آمار و ارقام ارایه میکند، ادعا کرده بود که نرخ تورم در افغانستان منفی است. این ادعا انتقادات فراوان در پی داشت. چون این ادعا هیچ سنخیتی با واقعیت میدانی افغانستان نداشت و ندارد. هیچ نوع گزارش و تحقیقات مستقل در مورد وضعیت اقتصادی افغانستان صورت نگرفته است. سازمان ملل بارها از وقوع فاجعه انسانی هشدار داده و وضعیت اقتصادی افغانستان را نگرانکننده خوانده است. این دو مورد نشاندهنده خلاهای بزرگ اطلاعاتی در افغانستان است. طالبان درهای اطلاعاتی افغانستان به روی همهگان را بستهاند و فقط به نهادها و افرادی اجازه ورود میدهند که در پی سفیدنمایی چهره این گروه هستند.
جو بایدن، رییس جمهور ایالات متحده امریکا، اخیراً در یک بیانیه جنجالی و بحثبرانگیز گفت که طالبان به آنها [ایالات متحده] در امر مبارزه با تروریسم کمک کردهاند. او گفت که القاعده دیگر در افغانستان حضور جدی ندارد و تهدیدی از جانب این شبکه متوجه ایالات متحده نیست. بایدن بهصورت غیرمستقیم خاطرنشان کرده است که طالبان با آنها در امر مبارزه علیه تروریسم همنوا و همکار هستند. طالبان نیز از این سخنان بایدن استقبال کردند. اینجا بازهم خلای اطلاعاتی و یا همان سیاهچال اطلاعاتی به نفع طالبان تمام شده است. سخنان بایدن براساس اطلاعات استخباراتی بود که چندی پیش نشر شد. در آن ارزیابی اطلاعاتی آمده است که القاعده بهصورت بیپیشینه ضعیف شده و تلاشی برای انسجام و قدرتگیری دوباره نکرده است. پس با این حساب، تهدیدی از سوی القاعده متوجه ایالات متحده نیست. اما تیم ویژه تحلیل و ارزیابی سازمان ملل میگوید که طالبان و القاعده رابطه استراتژیکشان را حفظ کردهاند و این گروه در ولایات مختلف افغانستان از جمله قندهار، کابل، هلمند و کنر حضور دارد. این گزارش تعداد اعضای اصلی القاعده مستقر در افغانستان را بین 30 تا 60 تن در ولایات کابل، قندهار، هلمند و کنر ارزیابی میکند و تخمین میزند که القاعده حدود 400 جنگجو در افغانستان دارد که بیشتر آنها در پنج کمپ آموزشی جدید در بادغیس، هلمند، ننگرهار، نورستان و زابل و خانههای امن در فراه، هلمند، هرات و کابل هستند. این سازمان همچنین ارزیابی میکند که القاعده ممکن است در حال حاضر ضعیف باشد، اما در واقع از افغانستان بهعنوان یک مرکز ایدئولوژیک و لوجستیکی برای بسیج و استخدام جنگجویان جدید استفاده میکند و در عین حال، بهطور مخفیانه توانایی عملیات خارجی خود را بازسازی میکند.
این دو گزارش بهخوبی نشان میدهد که ضعف اطلاعاتی عمیق در افغانستان وجود دارد و طالبان به انواع مختلف از آن بهره میبرند. در دو سال گذشته تمام توجه ایالات متحده بر ارزیابی القاعده متمرکز بوده است. اما در خفا گروه دیگر در افغانستان سر بلند کرده که امنیت منطقهای را بهشدت تحت تاثیر قرار داده است. شاخه خراسان دولت اسلامی در دو سال گذشته عملیاتهای مرگباری را علیه طالبان و افراد ملکی طراحی کرده است. این گروه در حال حاضر آجندای منطقهای دارد و تلاش میکند تا نفوذ خودش را در آسیای مرکزی گسترش دهد. این گروه قصد دارد شاخه آسیای مرکزی دولت اسلامی را ایجاد کند. در حال حاضر داعش جدیترین تهدید برای امنیت منطقهای است. البته حکومت طالبان با روابط پیچیدهای که با سایر گروههای بنیادگرا در افغانستان برقرار کرده است، خود یک تهدید جدی بهحساب میآید. افغانستان به لطف حضور گروه طالبان اکنون به مرکز گروههای تروریستی فراملی بدل شده است.
طالبان همواره تهدید داعش را کتمان کردهاند و آن را پروپاگندای رسانههای غربی دانستهاند؛ اما در حقیقت داعش در دو سال گذشته توانسته است افراد کلیدی و مهم طالبان را هدف قرار دهد. حمله بر شفاخانه چهارصد بستر و ترور حمدالله مخلص، ترور داوود مزمل والی بلخ، ترور مولوی عبدالحق قوماندان امنیه بدخشان، مولوی نثاراحمد معاون والی بدخشان، ترور مولوی صفیالله صمیم، ترور مولوی عبدالرحیم حقانی و مولوی مجیبالرحمان انصاری دال بر این موضوع است. از طرف دیگر، به نظر میرسد که داعش از کمیت حملات خود کاسته و به کیفیت آن افزوده است. حمله بر سفارتخانههای روسیه و پاکستان نشاندهنده این تاکتیک جدید داعش است.
از جانب دیگر، اطلاعات امریکاییها و هم ارزیابیهای سازمان ملل میتوانند حاوی مقداری حقیقت باشند، اما حقایق واقعی روی زمین ناشناخته باقی میمانند، مگر این که تلاشهای مشخصی برای پایان دادن به خلای اطلاعاتی انجام شود. تکیه بر اطلاعات سیستمی ممکن است برای انجام حملات هدفمند علیه اهداف خاص تروریستی موثر باشد، اما برای جلوگیری از ظرفیتسازی سیستماتیک توسط گروههای تروریستی مانند القاعده و داعش کافی نیست. برای مدت طولانی، طالبان و احتمالاً القاعده ممکن است از سیاهچال اطلاعاتی در افغانستان سود برده باشند. زمان آن فرا رسیده است که تحقیقات جدی و میدانی در مورد تهدیدهای ناشی از رژیم طالبان بر امنیت منطقهای و جهانی صورت بگیرد و به این سیاهچال اطلاعاتی پایان داده شود.