یافتههای روزنامه ۸صبح از وضعیت زنان زندانی در پنج ولایت حوزه غرب افغانستان نشان میدهد که زنان زندانی به اتهامهای «واهی» و بهشکل خودسرانه توقیف و در محابس این گروه شکنجه شدهاند. در حال حاضر دستکم ۳۴۰ زن در پنج ولایت حوزه غرب کشور در زندانهای طالبان به سر میبرند که عمدهترین اتهامها علیه آنان برقراری تماس تلفنی با مردان خوانده شده است. موقعیت نامناسب زندان، تغذیه ناسالم، عدم رعایت بهداشت، نبود خدمات پزشکی و درمانی مناسب، ناسزاگویی و رفتار زشت زندانبانها، نبود زندانبانهای مسلکی، استفاده از دستبند و غل و زنجیر حین انتقال به مراکز صحي بیرون از زندان، محرومیت از ارتباط منظم با خانواده و چندین مشکل دیگر از چالشهایی است که زنان زندانی با آنها دستوپنجه نرم میکنند. آنها از ابتداییترین امکانات زندهگی در زندانها محرومند. یافتههای گزارش نشان میدهد که همه زندانهای زنانه از سوی فرماندهان نظامی طالبان مدیریت میشوند و هیچ زنی در مدیریت این زندانها نقش ندارد. در گزارش نامها به دلیل تهدیدات امنیتی مستعار ذکر شده است.
براساس یافتههای این گزارش در هيچ یک از ولایتهای حوزه غرب شامل هرات، غور، بادغیس، فراه و نیمروز، زندان مستقل و معیاری که مخصوص زنان باشد وجود ندارد. ولایت هرات که از لحاظ داشتن تاسیسات دولتی برای نهادهای مختلف حکومتی نسبت به سایر ولایات حوزه غرب مجهزتر است، نیز زندان مناسب برای نگهداری زنان ندارد. در این زندانها زنان بیشتر به اتهامات ارتباط با مردان و فرار از منزل و تعدادی هم به اتهام جرایمی مانند سرقت و قتل زندانی هستند.
زندان زنانه هرات
در زندان زنانه هرات حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ زن زندانیاند. این زندان از سال ۲۰۱۹ تا سقوط جمهوریت از سوی عالیه عزیزی، یک افسر پولیس زن، مدیریت میشد. این مسوول زندان زنانه هرات که یک هفته پس از سقوط نظام جمهوریت بنا بر خواست فرمانده عمومی زندان طالبان در هرات به وظیفه برگشت، مفقود شد. از آن زمان تا کنون از سرنوشت او اطلاعی در دست نیست. پس از مفقود شدن بانو عزیزی، این زندان تا هنوز از سوی یک فرمانده نظامی طالبان مدیریت میشود.
بیبیحورا (مستعار) ۲۴ سال سن دارد. او به اتهام فرار از منزل، با پدر و مادرش زندانی شده بود. طالبان پدر و مادر وی را پس از یک هفته از زندان آزاد کردند، اما بیبیحورا را دو ماه نگه داشتند. او پس از رضایت شوهرش، از سوی طالبان از زندان زنانه هرات رها شده است.
بیبیحورا میگوید: «شش سال میشود که عروسی کردهام. هر وقت با شوهرم جنگ و دعوا میکردیم، مرا میزد. این بار مرا خیلی زد. از خانه بیرون شدم و به خانه مادرم رفتم. شب هم ماندم. صبح وقت رنجر آمد، شوهرم با سه تا طالب، من و پدر و مادرم را به حوزه و بعد به قوماندانی بردند. پدر و مادرم را یک هفته بعد آزاد کردند، اما مرا در زندان نگه داشتند.» بانو حورا میافزاید: «با وجودی که شوهرم میفهمید من قهر کردهام و دوباره برمیگردم خانه، باز هم آن کار را کرد. وقتی از او پرسیدم که چرا آن کار را کردی؟ گفت زنی گفته و مردی! همچنان گفت باید بفهمی که این جمهوریت نیست که هر دم دلت خواست صدا بلند کنی و اوقاتتلخی کنی!» بیبیحورا تاکید میکند که به دلیل شکایت شوهرش دو ماه را در زندان طالبان سپری کرده است تا اینکه با وساطت برادر همسرش، شوهرش رضایت داده تا او از زندان رها شود. حورا میگوید که اکنون شوهرش با او مانند یک «برده» رفتار میکند و ناگزیر است سکوت کند.
اتهام رابطه خارج از ازدواج، مورد دیگری است که پای زنان را به زندانهای طالبان کشانده است. این اتهام به دلیل یک ملاقات عادی یا تماس تلفنی نیز بسته شده است. زنان زیادی در زندانهای حوزه غرب طالبان به این اتهام زندانی شدهاند.
فریده (مستعار) دختری جوان است که هنگام تماس تلفنی با یک مرد بازداشت شده است. مردی که فریده متهم است با او رابطه خارج از ازدواج داشته، یک خیاط است. این خیاط از چندین سال به این طرف لباسهای همه اعضای خانواده فریده را میدوخته است. وقتی فریده با او در مورد دوخت لباس محفلیاش صحبت میکرده، از سوی جنگجویان طالبان گرفتار شده است. طالبان بربنیاد این اتهام، او را شش ماه زندانی کردهاند.
فریده میگوید: «همراه مادر و خواهرم به جاده لیلامی رفتیم، برای لباس پارچه خریدیم. مادر و خواهرم به زرگری رفتند. به مادرم گفتم تا شما از زرگری خلاص میشوید، من لباسها را به خیاط میبرم و برمیگردم. چند سال است که همه خانواده ما لباسها خود را در همین خیاطی میدوختیم. شماره خیاط را ثبت داشتم، زنگ زدم تا بپرسم که در دکان است و نوبت به من میرسد یا نه؛ چون محفل عروسی نزدیک بود. خیاط میگفت لباس زیاد به نوبت گذاشته است و نمیتواند از ما را بدوزد. من همراهش بحث میکردم و میگفتم ما مشتری چندساله شما هستیم، باید لباس ما را بدوزید.»
این دختر جوان میافزاید: «خیاط قبول کرد و گفت لباسهایت را بیاور. چون شناس ما بود، با او راحت و با شوخی حرف میزدم. همین که نزدیک مارکیت فردوسی رسیدم، تلفن را قطع کردم و داخل مارکیت شدم. زمانی که به دروازه دکان خیاط رسیدم، یک طالب پیش رویم ایستاد و گفت: بیحیا! فاحشه! حرکت کن! حیران ماندم که چه شده است. بعد یک زن که ماسک داشت و چادری پوشیده بود، دستم را گرفت و به زور مرا به موتر سوار کردند و به حوزه امنیتی خود بردند.»
فریده که از تلخیهای رفتار و گفتار زشت جنگجویان طالبان در قوماندانی امنیه و زندان این گروه روایتهای تلخ و دردناک دارد، میگوید: «با هر طالب که روبهرو میشدم، به جز توهین و تحقیر چیزی دیگر وجود نداشت. تمام زنانی که مثل من به اتهام رابطه نامشروع زندانی بودند، با طالبی که روبهرو میشدند، گپ اول و آخرشان «فاحشه» بود.»
این دختر جوان در مورد رفتار طالبان با زندانیان زن چنین روایت میکند: «در قوماندانی که از من بازجویی میکرد، روزی یک طالب که خیلی عصباني بود گفت که امریکاییها شما را به فحشا معتاد کرده، به غیر از کشتن دیگر رقم شما توبه نمیکنید.» فریده که بعد از شش ماه از زندان طالبان آزاد شده است، میگوید زندانی شدن به اتهام رابطه «نامشروع» زندهگی او را سیاه کرده است. او که پس از رهایی دو ماه را در خانه مامایش سپری کرده، میگوید که برادرش سوگند خورده بود که او را خواهد کشت؛ اما سرانجام با پافشاری مامایش اجازه یافته که به خانه برگردد و بهعنوان یک مجرم نابخشودنی زندهگی کند.
عدم دسترسی به وکیل مدافع در قضایای جزایی از چالشهای دیگر است که زنان متهم با آن دچارند. طالبان زنان متهم به قضایای جزایی را از داشتن وکیل مدافع محروم کردهاند. تنها در موارد اندکی زنان متهم که شناخت یا واسطه در میان جنگجویان طالبان داشته باشند، میتوانند وکیل مدافع داشته باشند.
نبیله (مستعار) مادری است که دخترش به اتهام ناسازگاری و ضربوشتم شوهرش به زندان افتاده است. او میگوید که با مشکلات فراوان توانسته با پادرمیانی و واسطه از میان طالبان، برای دخترش وکیل مدافع پیدا کند. این در حالی است که وکیل مدافع خود به درد سر بزرگتری برای دختر نبیله تبدیل شده است. این وکیل مدافع نهتنها نتوانسته از پرونده لیلما (مستعار) در دادگاه طالبان دفاع کند، بلکه اتهام سنگینتر دیگر برایش پیدا کرده است.
مادر لیلما میگوید: «با بسیار مشکل به وسیله یک مولوی صاحب [طالب] که سابق همسایه ما بود و فعلا در حکومت [رژیم طالبان] کار میکند، توانستیم برای لیلما وکیل مدافع بگیریم؛ اما چه خبر از عاقبت بد! بار دوم که وکیل مدافع به دیدن لیلما به زندان رفت، به ناحق و ظالمانه او را دستگیر کردند که با لیلما ارتباط نامشروع برقرار کرده است.»
نبیله با چشمان اشکآلود میافزاید: «به قرآن قسم که به دخترک بیچارهام به دروغ تهمت زدند. او هر لحظه به فکر مرگ خود است و از زندهگی بیزار است و این ظالمان بیرحمانه به او تهمت ناروا بستهاند.» به گفته نبیله، وکیل مدافع لیلما نیز مدتی در زندان بود، اما حالا آزاد شده است.
افزون بر عدم دسترسی زنان زندانی به محاکم عادلانه و وکیل مدافع، نبود سیستم غذایی صحی نیز زندهگی زنان زندانی را در زندانهای طالبان به کابوس مبدل کرده است. فساد در ساختارهای مالی و اداری طالبان سبب شده که زندانیان نتوانند به رغم کمک نهادهای خارجی، به غذای مناسب دسترسی داشته باشند.
صلیب سرخ، تهیه مواد غذایی زندان زنانه هرات را برعهده دارد، اما زنان زندانی میگویند که به دلیل دستبرد و مداخله مقامهای طالبان در روند تهیه و توزیع غذا، سیستم غذایی آنان نامناسب است و هیچگونه تفاوتی با رژیم غذایی که طالبان در زندان مردانه دارند، وجود ندارد. این زندانیان از نهادهای بینالمللی حقوق بشری بهویژه صلیب سرخ میخواهند که بر روند توزیع کمکهای خود نظارت کنند.
حلیمه (مستعار) یکی از زنان زندانی، میگوید: «غذایی زندان زنانه هیچ خوبی نداشت. میگفتند صلیب سرخ کمک میکند، اما چیزی را ندیدیم که معلوم شود غذا خوب است. فقط یک بخور و نمیر بود که از مجبوریت شکم خود را سیر میکردیم.» بهگفته حلیمه، بیشتر اوقات غذای فاسد و نانهای خشکیده از چند روز به خورد زنان زندانی داده میشود.
در همین حال، یک منبع از درون زندان طالبان در هرات به روزنامه ۸صبح تایید میکند که کمکهای صلیب سرخ در این زندان از سوی مقامهای طالبان حیفومیل میشود. به گفته این منبع، حتا نیمی از کمکی که صورت میگیرد، به زنان زندان نمیرسد.
زندان زنانه ولایت نیمروز
در زندان زنانه ولایت نیمروز بین ۱۰تا ۱۵ زندانی زن نگهداری میشوند. این زندان در بیرون از شهر و در فاصله ۱۰ کیلومتر زرنج موقعیت دارد. این زندان در یک محوطه مشترک با زندان مردانه قرار دارد. تعدادی از زنان به اتهام عضویت در گروه داعش، در این زندان زنانه طالبان زندانیاند.
این زنان زندانی اعضای خانوادههای افرادیاند که سال گذشته در منطقه معصومآباد شهر زرنج به اتهام عضویت در گروه داعش، در یک درگیری چندینساعته با جنگجویان طالبان کشته شدند. یافتههای گزارش از زندان زنانه نیمروز نشان میدهد که علاوه بر رفتار نامناسب و تحقیرآمیز زندانبانها و محرومیت زندانیان از ارتباط با خانواده، با مشکلات جدی صحی مواجه هستند. عدم دسترسی به خدمات صحی در داخل زندان، گاهی سبب میشود که زندانیان زن برای تداوی به مراکز صحی شهر انتقال داده شوند.
عزیزه رحمانی (مستعار) بیش از شش ماه در زندان زنانه نیمروز زندانی بود. او میگوید که به اتهام دروغین به زندان رفته بود. رحمانی ماجراهای اسفبار و تکاندهندهای را که زنان زندانی با آن مواجه هستند، روایت میکند. عزیزه رحمانی میگوید: «با مادرم به شهر رفتیم. موبایلم چارج تمام کرد، به یک دکان مبایلفروشی رفتم و از دکاندار خواهش کردم که برای چند دقیقه موبایلم را به چارج میزنم. دکاندار گفت: خواهر ما را به جنجال نینداز، نمیشود، طالبان گشتوگذار دارند. خیلی اصرار کردم، قبول کرد. برای چند دقیقه موبایل به چارج بود. منتظر نشسته بودم که دو طالب داخل شدند و گفتند اینجا چه میکنی. گفتم موبایلم چارج نداشت، به چارج ماندم. با میل تفنگ به سینهام فشار داد و گفت بیرون شو فاحشه. چند سیلی به صورت دکاندار زدند و میگفتند شما از دکان فاحشهخانه جور کردهاید.»
به روایت عزیزه، زنان از شروع اتهام تا جریان محاکمه و حتا در زندان از سوی مقامهای طالبان با الفاظ رکیک تحقیر و توهين میشوند. زندانبانهای زن که از زمان حکومت پیشین تا کنون در این زندان وظیفه اجرا میکنند، مورد تحقیر و توهین جنگجویان طالبان قرار میگیرند. به گفته عزیزه، عدم رعایت بهداشت و نبود خدمات صحی و درمانی مناسب، مورد دیگری است که زنان زندانی به آن دچارند.
با این حال، یک منبع از زندان زنانه نیمروز به شرط افشا نشدن نامش، در صحبت با روزنامه ۸صبح تایید میکند که کلینیک زندان ولایت نیمروز که هر دو بخش مردانه و زنانه را تحت پوشش دارد، امکانات کافی ندارد و بهشکل ابتدایی خدمات صحی عرضه میکند. به گفته منبع، زندان زنانه نیمروز در حال حاضر پرسونل صحی زنانه ندارد، از همین رو زنان زندانی حین دچار شدن با چالشهای صحی پیشرفته به مراکز درمانی شهر زرنج انتقال داده میشوند.
این منبع میگوید: «پرسونل کافی نداریم. متخصص که نباشد، نرس برای مریض چه کرده میتواند! داکتر و نرس زنانه فعلا در زندان نیست. زنان وقتی مریض میشوند، به شهر انتقال میدهیم که مجبوریم دستبند بزنیم که وقتی به شفاخانه میرویم، تمام مردم به اطراف ما جمع میشوند.»
عزیزه از وضعیت مرکز صحی زندان نیمروز روایت دردناکی دارد. او میگوید: «داخل زندان فقط برای سردردی دوا دارد. داکتر زن نیست، وقتی مریضی زنانه [قاعدهگی] باشد، به کی بگویی؟ خودم مریضی زنانه [پریود] بودم، شدید خونریزی داشتم، هر چه کردم رویم نشد به داکتر مرد بگویم. روز سوم از بس کمخون شده بودم، ضعف کردم.»
این بانو به نقل از یک زندانی دیگر میگوید: «یک زن زندانی گفت که خونریزی داشت، مرا به شفاخانه شهر بردند. داخل اتاق جداگانه بستری کردند. یک دستم را با زنجیر به پایه تخت بسته کردند. مریضان از اتاقهای دیگر میآمدند، با پوزخند و توهین نگاه میکردند. به حدی خجالت کشیدم که هر لحظه طلب مرگ میکردم. پیش داکتر التماس کردم که زودتر مرا رخصت کند.»
عزیزه میگوید که توهین و تحقیر بیماران دیگر و نگاههای تحقیرآمیز پرسونل شفاخانه، داستان تمام زنان زندانی است که جهت تداوی به بیرون از زندان انتقال داده میشوند. او در مورد عدم رعایت نظافت زندان زنانه نمیروز میگوید: «پاکی کجا بود؟ چتلیهای زندان را همه خود ما پاک میکردیم. وقتی هیات میآمد، به زندانیها لباس نو میدادند و تشنابها و ظرفها را پاککاری میکردند. دیگر وقتها بوی گرفته بود. همین که پاککاری شروع میشد، میفهمیدیم که هیات میآید.»
بانو عزیزه میافزاید که بیشتر وقتها چاههای فاضلاب به اجبار و لتوکوب توسط زندانیان مرد تخلیه میشد که یک روز حین پاککاری چاه فاضلاب دو تن از زندانیان با سقوط در آن جان باختند. در آن قضیه هم مسوولان طالبان مورد هیچگونه بازپرس و پیگرد قرار نگرفتند.
وضعیت زندان زنانه بادغیس
یافتههای گزارش نشان میدهد که زندان زنانه طالبان در بادغیس گنجایش زندانیان را ندارد. در حال حاضر بین ۲۵ تا ۴۰ زن در این زندان طالبان زندانیاند. این زندان از لحاظ موقعیت، اتهامهای وارده بر زندانیان، رژیم غذایی، خدمات صحی و رفتار طالبان با زندانیان وضعیت بهتری از زندانهای هرات و نیمروز ندارد.
افزون بر مشکلات یادشده، آنچه در زندان بادغیس افزوده شده، برقراری رابطه خارج از ازدواج یکی از مسوولان زندان طالبان با یک زن زندانی است. یک منبع از زندان ولایت بادغیس به روزنامه ۸صبح تایید میکند که چنین اتفاقی صورت گرفته است. به گفته او، یکی از مقامهای طالبان به اتهام برقراری رابطه خارج از ازدواج با یک زن زندانی، گرفتار شده است. این منبع میافزاید: «یکی از کارمندان زندان، این اشتباه [برقراری رابطه] را کرد، ولی ما [طالبان] او را به پنجه قانون سپردیم. او [طالب] نبود، یکی از کارمندان بود که از زمان جمهوریت در زندان کار میکرد و این خباثت را انجام داد و الحمدالله که بدون ملاحظه قانون بالایش تطبیق گردید.»
نبود زندانبانهای مسلکی یکی از چالشهایی است که همه زندانهای زنانه ولایات حوزه غرب با آن مواجه هستند. نفیسه (مستعار) دختری جوان است که تا صنف دهم مکتب درس خوانده است. او به اتهام رابطه خارج از ازدواج در زندان ولایت بادغیس به سر میبرد. او از برخورد نامناسب و رفتار زشت زندانبانهای طالبان شکایت دارد.
نفیسه میگوید: «زندانبانهای طالبان هیچ چیزی از قانون نمیفهمند. فکر میکنند که زندانیان باید همیشه مجازات شوند، به همین خاطر زشت رفتار میکنند و هر چه به دهنشان بیاید، به زندانیها میگویند.» او میافزاید که اکثر کارمندان این زندان، در موارد وظیفه خود و طرز برخورد با زندانیان آگاهی ندارند و از همین رو از خشونت و رفتار نامناسب در برابر زندانیان زن کار میگیرند.
زندان زنانه ولایت غور
در زندان زنانه غور در حال حاضر ۱۲ زن به اتهام قاچاق مواد مخدر، فرار از منزل، تبلیغ علیه رژیم طالبان و رابطه خارج از ازدواج زندانیاند.
بلقیس (مستعار) زن ۲۱ ساله غوری است. او هشت ماه را در زندان زنانه طالبان در این ولایت به اتهام فرار از منزل سپری کرده است. بلقیس نیز با برشمردن مشکلات زندان زنانه غور، از محرومیت زندانیان زن از ارتباط با خانواده شکایت دارد. او میگوید که در جریان هشت ماه، تنها سه بار موفق به دیدار مادرش شده است.
بلقیس میافزاید: «وقتی بندی شدم، تا پنج ماه هیچکدام از اعضای خانواده ما به دیدنم نیامد. بعد از آن مادرم برادران و پدرم را راضی ساخت که بگذارند به دیدنم بیاید. در طول همینقدر وقت مادرم سه بار موفق شد به دیدنم بیاید.» او میگوید: «مادرم دهها بار به خاطر ملاقات به قوماندان زندان زاري کرده بود، اما فقط سه بار، آن هم به واسطه یک طالب از همسایههای ما در همینقدر وقت به دیدنم آمد.»
رقیه (مستعار) یکی از دختران جوان غوری است که به اتهام فرستادن پیام تلفنی به یکی از مقامهای محلی گروه طالبان در این ولایت بهشکل خودسرانه توقیف شده است. طالبان اما به خاطر نجات فرمانده محلی خود از محاکمه، اتهام رقیه را از چت در تلفن به جعل اسناد تبدیل کردهاند. رقیه که به اتهام ردوبدل کردن پیام تلفنی با یک طالب گرفتار شده، به زندان میرود و طالب متهم به کارش ادامه میدهد.
یکی از فعالان مدنی پیشین در ولایت غور که از نزدیک رقیه را میشناسد، اتهام جعل اسناد را دروغين میداند و اصل ماجرا را اینگونه شرح میدهد: «واقعیت امر این است که رقیه با مسوول این اداره روی موضوع کاری بحث داشته است. در جریان صحبت این مقام طالبان روی حرف را میچرخاند به موضوعات خصوصی، و پیشنهادات اغواکنندهای به رقیه میدهد. این مقام طالبان در کنار پیشنهاد دوستی، بهصورت ضمنی حرفهای توام با تهدید در صورت افشای حرفهایش به رقیه میگوید. رقیه از ترس جان با چت به او ادامه میدهد که تلفنش از سوی افراد مدیریت مبارزه با جرایم جنایی این گروه مورد بررسی قرار میگیرد.»
به گفته این فعال مدنی، کارکنان مبارزه با جرایم جنایی طالبان بعد از دیدن پیامهای ردوبدلشده میان این مقام محلی و رقیه، تلاش میکنند فرمانده گروه خود را نیز دستگیر کنند، اما به خاطر جلوگیری از بدنامی اداره محلی خود، رقیه را متهم به جعل اسناد میکنند. براساس ادعای این فعال مدنی، طالبان همزمان یک کارمند این نهاد را به اتهام همکاری در جعل اسناد با رقیه توقیف کردهاند. رقیه نزدیک به سه ماه را در زندان طالبان سپری کرده است.
زندان زنانه فراه
بين ۱۵ تا ۲۰ زن به اتهام قاچاق مواد مخدر، قتل و رابطه نامشروع در زندان زنانه ولایت فراه زندانیاند. زنان زندانی در این ولایت با چالشهای مشابه زنان زندانی در چهار ولایت دیگر حوزه غرب دستوپنجه نرم میکنند.
عدم دسترسی به وکيل مدافع در قضایای جزایی سبب شده ملکه (مستعار) ۱۹ ساله به دلیل ناآگاهی از قواعد قضایی چیزهایی بگوید که پروندهاش را سنگینتر کند. ملکه متهم به قتل شوهرش است. او میگوید که به دلیل شرم از حضور در جلسههای محکمه هر چیزی را که قاضی طالبان گفته، قبول کرده است. او در جریان تحقیق و محاکمه از خود دفاع نکرده و این سبب سنگینی مجازاتش شده است.
ملکه میگوید: «وقتی دستگیر شدم، مرا به بخش جنایی بردند. در مسیر راه تا قوماندانی هر چه فحش و ناسزا بود، طالبان به من گفتند. در داخل قوماندانی هم وقتی سوال میکرد، تا دیرتر جواب میدادم، دشنام میداد که خیلی شرمم میآمد.»
او با آنکه رفتار قاضیهای طالبان را نسبت به جنگجویان این گروه ملایمتر توصیف میکند، اما از توهین و تحقیر قاضیها نیز در امان نبوده است. ملکه میافزاید: «قاضيها از کارمندان قوماندانی بهتر بودند، خیلی دشنام نمیدادند؛ اما بیطرف قضاوت نمیکردند. سواد نداشتم. قاضی کوشش میکرد از زبانم گپهایی را بکشد که اصلا نکرده بودم. خیلی از جلسههای محکمه خسته شده بودم و خیلی خجالت میکشیدم، چون یک زن بودم و چهار طرف پر از مرد بود و هر کدام یک گپ میزد و توهین میکرد. به همین خاطر هر چه قاضی ميپرسید که این کار را کردی؟ فلان کار را کردی؟ من هم میگفتم بلی، کردم، تا زودتر از محکمه بیرون شوم.»
عدم دسترسی زندانیان زن به وکیل مدافع سبب شده که زنان به دلیل ناآگاهی دفاعیههای ضعیف داشته باشند. این زندانی در فراه میگوید: «فامیلم هر چه تلاش کرد تا برایم وکیل مدافع بگیرد، محکمه طالبان قبول نکرد. خودم وکیل خود بودم و آنان هم هر چه دلشان خواست، در پرونده من نوشتند.» به گفته ملکه، تحت تاثیر چنین شرایطی محکمه طالبان برای او حبس طولانیمدت بریده است.
نظیفه (مستعار) زن دیگر فراهی است که به اتهام قاچاق مواد مخدر سه ماه را به جرم ناکرده در زندان زنانه فراه سپری کرده است. او حین بازرسی طالبان از خانهاش و یافتن یک کیلوگرام مواد مخدر از نوع ترياک، به اتهام نگهداری و قاچاق آن بازداشت و زندانی شده بود؛ اما بعدا مشخص شد که آن مواد متعلق به یکی از دوستان شوهر خواهرش بوده که بدون در جریان قرار دادن وی در بین یک کار تن پنهان کرده بود و او از موجودیت مواد مخدر در خانهاش آگاهی نداشت.
نظیفه میگوید: «یک رفیق دامادم (شوهر خواهر) که از هلمند بود، به یک نفر موترسایکل فروخته بود. به جای پول، یک کیلو تریاک به او داده بود. این نفر هلمندی به دامادم گفته بود که یک کیلو ارزش بردن تا هلمند را ندارد، اینها را قایم [پنهان] کن. چند کیلوی دیگر هم که شد، باز میبرم. چون خانه دامادم در ولسوالی بود، اینها [مواد مخدر] را آورده بود و بدون اینکه به من چیزی بگوید، داخل کارتن گذاشته بود. بعد چند روز برادرش در ایران تصادف کرد. به ایران رفت. بعد از یک ماه یک روز یک گله (گروه) طالب خود را به خانه ما انداختند و تریاکها را پیدا کردند. پرسان کردند که شوهرت کجاست؟ گفتم ایران، باز زنگ زد. یک زن هم آمد، باز مرا بردند به قوماندانی و باز به زندان زنانه. سه ماه زندانی بودم.»
به گفته نظیفه، بعد از آنکه شوهر خواهرش از جریان بازداشت وی باخبر میشود، به افغانستان برمیگردد و با حضور در قوماندانی امنیه این ولایت، اعتراف میکند که این مقدار مواد مخدر از دوست وی است و او بدون در جریان گذاشتن نظیفه آن را در خانهاش پنهان کرده بود. پس از اعتراف او، نظیفه بعد از سپری کردن سه ماه حبس از زندان طالبان رها شده است.
زندانهای زنانه طالبان در ولسوالیها
به رغم آنکه طالبان نتوانستهاند در هیچ یک از مراکز ولایات حوزه غرب افغانستان حتا با اندکترین معیارها زندان زنانه مهيا سازند، یافتههای ۸صبح نشان میدهد که این گروه در ولسوالیها زنان را به شیوههای «بدوی» در مکانهایی چون برجهای امنیتی یا یک اتاقهای مجزا و بدون کدام امکانات، زندانی میکنند.
حمیده (مستعار) ۲۱ ساله که به اتهام رابطه خارج از ازدواج زندانی شده بود، بعد از سه ماه حبس در یکی از ولسوالیهای هرات بهتازهگي آزاد شده است. نام ولسوالی به دلیل مشکلات امنیتی حمیده ذکر نشده است. او میگوید که طی آن مدت دهها بار تصمیم خودکشی گرفته، اما شخصی که نگهبان او بوده، مانع شده است.
حمیده میگوید: «سه ماه در برجک ولسوالی بندی بودم. دو تا طالب که سنوسالشان بالا بود، نگهبانی مرا میکردند. خیلی سخت بود. جایی برای تشناب رفتن نبود. تشاب ولسوالی دور بود. هر وقت تشناب میرفتم، نگهبان همراهم بود. طالبان هم مرا نگاه میکردند که خیلی زجرآور بود. تا میرفتم و برمیگشتم، از خجالت آب میشدم.»
او میافزاید: «حمام کردن بسیار مشکل بود. فقط وقتی مریضی ماهوار من تمام میشد، مادرم میآمد و همراهم میرفت تا حمام کردنم خلاص میشد؛ چون حمام داخل دهلیز دفتر ولسوال بود و ولسوال گفته بود روزهایی که حمام میکند، مادرش را اجازه دهید که همراهش باشد.»
حمیده تصریح میکند: «چندین بار تصمیم گرفتم که یک راه و چیزی پیدا کنم که خود را بکشم، ولی شخصی که نگهبان بود نمیگذاشت و به مادرم میگفت. او خیلی فغان و زاری میکرد، به همین خاطر تحمل کردم.» به گفته حمیده، طالبان هیچ برنامه غذایی برای این زندانی نداشتند و غذای او را هر روز مادرش از خانه میفرستاد.
تبعید زنان؛ مجازات جایگزین زندان
در برخی از ولسوالیها طالبان به دليل نداشتن امکانات نگهداری زنان زندانی، تبعید از محل زندهگی را جایگزین زندان قرار دادهاند.
محبالله (مستعار) یک وکیل مدافع در هرات، پیرامون پرونده یک زن تبعيدشده از یکی از ولسوالیهای هرات به روزنامه ۸صبح میگوید که مریم (مستعار) باشنده یکی از ولسوالیهای هرات، به اتهام داشتن رابطه خارج از ازدواج دستگیر شده بود. او ۲۰ روز در یک اتاق در ولسوالی زندانی بود.
به گفته این وکیل مدافع، محل نگهداری این زن، باعث ایجاد شایعات و افواهات زیادی بین باشندهگان محل شده بود، تا جایی که یکی از ملاها به ولسوال طالبان گوشزد میکند که این اقدام طالبان را در نزد مردم بدنام خواهد ساخت. بعد از آن قاضی دادگاه طالبان در این ولسوالی تصمیم میگیرد که به جای زندانی کردن، متهم را تبعید کند.
مریم پس از حکم قاضی طالبان به شهر هرات انتقال داده میشود و تا مدت یک سال اجازه ندارد به خانهاش برگردد. یافتههای گزارش نشان میدهد که هیچ زندان زنانه تحت حاکمیت طالبان با معیارهای حقوقی و صحی برابر نیست.
پیش از این نیز روزنامه ۸صبح در یک گزارش تحقیقی دیگر از حوزه شمالشرق کشور دریافته بود که طالبان اندامهای جنسی زنان زندانی را شکنجه کرده و آنها را مورد تجاوز قرار دادهاند.