رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه، روز چهارشنبه، 14 فبروری، با ورود به شهر قاهره، پایتخت مصر، از سوی عبدالفتاح السیسی، رییس جمهور این کشور، به گرمی استقبال شد. پس از گذشت 12 سال این بار اول است که اردوغان به مصر میرود. مقامهای مصری نیز تا پیش از سال گذشته میلادی به ترکیه آمدورفت نداشتهاند. اهمیت این سفر نیز بهخاطر بیش از یک دهه وقفه در رابطه دو کشور است، ورنه در زمره سفرهای عادی قرار میگرفت.
اولین دیدار اردوغان و السیسی در نوامبر 2022 در حاشیه جام جهانی فوتبال در قطر صورت گرفت؛ دیداری که خیلی هم خبرساز شد. طرفین در آن زمان با درخواست شیخ تمیم بن حمد آل ثانی، امیر قطر، دست یکدیگر را فشردند. بعدتر مقامهای دو کشور در سطح وزارت خارجه دیدارهای متواتر داشتند. زلزله ترکیه موجب شد که وزیر خارجه مصر به انقره سفر کرده و در ارسال کمکهای بشردوستانه به آسیبدیدهگان سهم بگیرد. همینطور هاکان فیدان، وزیر خارجه ترکیه، به قاهره رفت و برای سفر فعلی اردوغان زمینهسازی کرد. البته دو کشور در جولای سال گذشته اقدام به مبادله سفیران کرده بودند.
چه شد که انقره با قاهره قهر کرد؟
در سال 2011 که نسیم بهار عربی وزیدن گرفت، برای ترکیه ملایم و جاننواز تمام شد، ولی برای دولتهای عرب نه. حاصل آن اعتراضها در مصر پیروزی جنبش اخوانالمسلمین بود؛ گروهی که محبوب دولت ترکیه است. محمد مرسی، چهره اخوانی، در جون 2012 رییس جمهور منتخب مصر شد؛ کسی که قویاً از سوی دولت ترکیه حمایت میشد. اردوغان در آن زمان به قاهره آمد و حمایت بیشایبه خود را از حکومت مرسی ابراز کرد.
دیری نگذشت که بنابر عواملی اعتراضها علیه حکومت مرسی شروع شد؛ اعتراضاتی که پای ارتش را به حمایت از معترضان به میدان کشید. نظامیان به رهبری رییس جمهور فعلی مصر در جولای 2013 با راهاندازی کودتا، حکومت مرسی را سرنگون کرده و انتخابات مجدد برگزار کردند. البته کسی به نام عدل منصور مدتی بهحیث رییس جمهور موقت از سوی نظامیان گماشته شد. السیسی که از نامزدان انتخابات بود، در جون 2014 بهحیث رییس جمهور مصر سوگند یاد کرد. عزل مرسی از قدرت منجر به اعتراض هواداران او شد؛ اعتراضاتی که بهگونه گسترده سرکوب شد، تا جایی که انتقاد دولتهایی را که از دوام حاکمیت اخوانیها در مصر رضایت نداشتند، برانگیخت.
ترکیه از کشورهایی بود که خلع مرسی از قدرت را شدیداً محکوم کرد و دولتی پس از او را که محصول کودتا بود، نامشروع خطاب کرد. اردوغان بهگونه پیهم السیسی را «مستبد غیرمنتخب» میگفت و سوگند یاد میکرد که با کسی مثل او هرگز دیدار نخواهد داشت. مصر نیز بهگونه پیهم ترکیه را حامی مالی تروریسم خطاب کرده است. اردوغان در آن زمان از شورای امنیت سازمان ملل متحد درخواست کرد که دولت السیسی را تحریم کند؛ خواستی که اجابت نشد. اخوانیهای سرکوب شده به ترکیه پناه آوردند؛ جایی که با تاسیس رسانههای آزاد به فعالیت علیه دولت السیسی آغاز کردند. تداوم این روند منجر به آن شد که مصر واکنش جدی نشان دهد: اخراج سفیر ترکیه از قاهره زیر نام عنصر نامطلوب. در نهایت رابطه دیپلماتیک میان دو کشور دچار انقطاع شد.
حالا طرفین از دو سال به اینسو برای عادیسازی رابطه تلاشهایی را روی دست گرفتهاند که به نظر میرسد با سفر اردوغان به قاهره به مرحله اکمال رسیده است.
چه شد که انقره با قاهره صلح کرد؟
1- قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ترکیه در سال گذشته میلادی اقتصاد این کشور در وضع نامساعدی قرار گرفته بود. نرخ تورم بیداد میکرد و ارزش لیره در برابر دالر کاهش یافته بود. برای نمونه، نرخ تورم در آن کشور در اکتوبر 2022 به بالاتر از 85 درصد صعود کرده بود. همینطور لیر ترکی در برابر دالر امریکایی 28 درصد ارزش خود را باخته بود. بیماری اقتصادی در حالی گریبانگیر ترکیه شد که رابطه آن با کشورهای حوزه خلیج که در ثروت و رفاه بهسر میبرند، تیره بود. انقره چارهای نیافت جز گشودن باب دوستی با آن کشورها بهویژه عربستان و امارات متحده عرب؛ دو کشوری که با نیروهای اخوان عناد دارند و از دولت السیسی تا هنوز حمایت مالی میکنند. اردوغان به ریاض و ابوظبی سفر کرد و از سوی مقامهای دو کشور خوب استقبال شد. مصر با آن که از حیث اقتصادی در وضع مساعدی قرار ندارد، نیز توجه انقره را به قصد عادیسازی رابطه معطوف کرد. البته وقتی که ترکیه با حامیان دولت السیسی دوستی کند، بدیهی است که با خود آن هم میکند.
2- صدور گاز از خاور میانه به اروپا نیز عامل وصل قاهره و انقره است. پس از آن که روسیه از صدور گاز به اروپا امتناع کرد، اتحادیه اروپا روی به جانب کشورهای خاور میانه بهویژه اسراییل کرد؛ کشوری که ذخایر گازیاش شاید بخشی از نیازمندیهای اروپا را مرفوع سازد. اسراییل برای صدور گاز به اروپا از سه مسیر میتواند استفاده کند: مصر، یونان-قبرس و ترکیه. گاز اسراییل در نخست به مصر انتقال میکند و در این کشور تبدیل به گاز مایع (الانجی) میشود و سپس از طریق کشتی به سواحل اروپا هدایت میشود. هیاتی از کمیسیون انرژی اتحادیه اروپا با هیات اسراییلی در جون 2022 به قاهره آمدند و توافقنامهای را در این خصوص به امضا رساندند که اجرای آن از سال 2023 آغاز شده است. اسراییل از مسیر یونان-قبرس نیز میتواند به اروپا گاز انتقال دهد. به همین منظور در جنوری ۲۰۲۰ میان اسراییل، یونان و قبرس طرح احداث خط لوله گازی ایستمید به امضا رسید که هزینه ساخت آن شش میلیارد یورو برآورد شده است.
ترکیه با آن که نسبت به دو مسیر قبلی، کمهزینه است، ولی آزموده نشده است. دولت اردوغان موفق به کسب رضایت اسراییل در این خصوص نشده است؛ چون غالباً رابطه اردوغان و نتانیاهو بد بوده است. البته که این روزها حمایت لفظی مقامهای انقره از حماس شاید بنبست را سنگینتر کرده باشد. اگر ترکیه به جای مصر و یونان-قبرس انتخاب شود، چند مزیت دارد: نیازمندیاش به گاز مرفوع میشود، حقالعبور دریافت میکند و همچنان به مثابه پل انتقال گاز از شرق به غرب شناخته میشود که این یک مزیت سیاسی است. اردوغان ظاهراً میخواهد از طریق گفتوگو و عادیسازی رابطه به این هدف دست پیدا کند که تا این دم موفق نبوده است.
3- ترکیه از متحدان غرب است، به این دلیل که عضو ناتو است و تمایل به عضویت در اتحادیه اروپا را نیز دارد. مصر نیز از اواخر دهه 1970 میلادی به اینسو (جز دولت مستعجل محمد مرسی) در زمره متحدان کلیدی غرب قرار گرفته است. دولت السیسی با آن که از سوی دولت باراک اوباما به رسمیت شناخته شد، ولی کشتار معترضان مصری در آن زمان اسباب ناراحتی واشنگتن را فراهم کرد. اما دونالد ترمپ در اپریل 2017 از السیسی در کاخ سفید میزبانی کرد و اظهار داشت که از وی شدیداً حمایت میکند. در جنگ غزه نیز دیده شد که قاهره در محراق توجه دولتهای غربی قرار دارد. هر مقامی از دولتهای غربی که به منطقه سفر کرده از قاهره نیز دیدار کرده و از مقامهای آن طالب کمک شده است. منفعت ایالات متحده و اتحادیه اروپا در خاور میانه نیز در اتحاد این دو متحد منطقهایشان نهفته است. شکلگیری این اتحاد آن هم در بحبوحه جنگ غزه زیاد حایز اهمیت است؛ چون هر دو نیرو موثر هستند. برای نمونه، مصر در روند گفتوگوها برای برقراری آتشبس و مبادله گروگانها دارد نقش بازی میکند و حماس نیز از ترکیه اطاعتپذیری دارد.
4- تغییر اتحادها و ایتلافها در خاور میانه نیز در صلح قاهره و انقره موثر است. عادیسازی رابطه عربستان و ایران با پادرمیانی چین یک نمونه است. نمونه مهم دیگر عادیسازی رابطه عربستان و اسراییل با میانجیگری امریکاست که حمله حماس آن را به تعطیل کشانده، اگر نتوان گفت بهگونه کامل از دور خارج کرده است. ولی برای نزدیکی مصر و ترکیه نیروی سوم بهگونه جدی وارد میدان نشده است. برای آن که دو کشور همچنان غایبان اصلی صحنه بازیهای مهم منطقهای نباشند، حفظ تماس را بر قطع تماس ترجیح دادهاند. البته مصر نسبت به ترکیه در منطقه خیلی ضعیف بازی میکند. در حالی که روزگاری در جهان عرب حرف اول را میزد، ولی حالا به کمک مالی عربستان وابسته است. اگر مساله گذرگاه رفح در میان نبود، شاید باز هم غایب صحنه بازیها میبود. این شاید برای کشوری چون مصر با آن جمعیت عظیم و عظمت تاریخی آزاردهنده باشد. به نقش ترکیه در پایاندادن به بحران غزه نیز تا این دم اعتنایی نرفته و از این ناحیه ناراحت به نظر میخورد.
5- نیروهای اخوان در خاور میانه آنگونه که به نظر میآید به قدر کافی ضعیف شدهاند. در مصر که خاستگاه و زادگاهشان است، حضور جدی ندارند. مقامها و اعضای کلیدی جنبش اخوان در تبعیدند یا هم در زندان بهسر میبرند. برخی چهرههای معروف آن به مرگ طبیعی یا غیر آن از دنیا رفتهاند. تنها قطر آن هم بهگونه نمایشی میزبان برخی از چهرههای اخوان است. ترکیه نیز که تا دیروز میزبان هواداران جریان اخوان بود، حالا نیست. رسانهها و آدرسهایی که علیه دولت السیسی در ترکیه از سوی نیروهای اخوان هدایت میشدند، فعلاً مسدود شدهاند. شاید مقامهای ترکی به این درک رسیده باشند که حمایت از جریان اخوان که قوت پیشین خود را ندارد، برای کشورشان زیانآور است. انقره اگر به این درک نایل نمیشد، با ریاض، ابوظبی و قاهره که در سرکوب نیروهای اخوان دخالت مستقیم دارند، باب دوستی نمیگشود.