جنجال اشرف غنی و محقق؛ جنجال تکنوکراتها با جنگسالاران
در دوره انتقالی که اشرف غنی وزیر مالیه بود، اکثر وزیران جنگسالار یا متعلق به جنگسالاران علیه غنی بودند و او را متهم میکردند که در زمینه تخصیص بودجه تبعیض قایل شده، به وزیران تکنوکرات بیشترین بودجه را می دهد؛ اما غنی میگفت که دونرها این تبعیض را قایل میشوند. محمد محقق، وزیر پلان، غنی را متهم به بدگویی او به دونرها یا کمککنندههای بینالمللی میکرد. جنجال محقق و غنی ادامه یافت تا اینکه محقق استعفا داد. محقق در یکی از جلسات، کرزی را متهم کرد که به خاطر مسایل قومی از غنی حمایت میکند و نظریات او برای سایر وزیران تکنوکرات پشتون تحریکآمیز بود. همه آنها به نوبت در آن مجلس سخنرانی کرده و از او خواستند حرفش را پس بگیرد و در حضور رییس جمهور معذرتخواهی کند. آخرین کسی که سخنرانی کرد، هدایت امین ارسلا بود که گفت محقق میان معذرتخواهی و استعفا یکی را انتخاب کند. محقق از جایش بلند شد و مجلس را ترک کرد. کرزی جیغ زد کجا میروی؟ محقق پاسخ داد که از میان دو گزینه که برایم گذاشته شده، دومی را انتخاب میکنم و محقق استعفا داد. شماری از رهبران جامعه هزاره و شیعه برای معرفی جایگزین محقق در ارگ جمع شده بودند. رمضان بشردوست، کارمند دفتر شورای امنیت بود و گاه گاهی فرصت و موقعی پیش میآمد که بشردوست به کرزی سلام بدهد. در حین جلسه معرفی جایگزین محقق، چشم کرزی به بشردوست خورد و بشردوست را صدا زد. کرزی به بشردوست گفت که میخواهی وزیر شوی؟ بشردوست با تعجب گفت که رییس صاحب هرچه شما بگویید من قبول میکنم. سیدمصطفا کاظمی در آن مجلس گفت که کاملا درست و موافق هستند و به این ترتیب بشردوست وزیر پلان معرفی شد. رییس جمهور کرزی همیشه نگران بود که غنی به یک رقیب او تبدیل شده و با حمایت امریکا او را از قدرت بیرون میکند. بعد از انتخابات ۲۰۰۹ که غنی ۲.۴ درصد آرا را گرفت، از کرزی خواست یک چانس خدمتگذاری برایش داده شود که وزارتهای سکتور اقتصادی را رهنمود دهد و نظارت کند. کرزی موافقه کرد و جلسه وزیران سکتوراقتصاد و مشاوران اقتصادی برگزارشد. در مجلس اسحاق نادری، مشاور ارشد رییس جمهور در امور اقتصادی، به سختی بر اشرف غنی تاخت و گفت که این قلمرو صلاحیت من است و لازم نیست تو در این مسایل دخیل شوی. غنی مایوس شد و یک سال دیگر سکوت کرد و پس از آن نماینده رییس جمهور در امور انتقال مسوولیتهای امنیتی تعیین شد.غنی از فرصت استفاده کرده، آرمانهای خود مبنی بر نامزد شدن در انتخابات را اعلام میکرد.
مخالفت امریکا با محمداسماعیل خان
در آگست ۲۰۰۷ حامد کرزی به امریکا سفر کرد. در سفر کرزی به امریکا و ملاقات با بوش، بوش وعده سپرد که پنج میلیارد دالر را به خاطر ساخت بندهای برق به افغانستان کمک میکند. کرزی کابینه را از موضوع آگاه ساخت و به مردم نیز از کمک امریکا خبر داد. پس از برگشت کرزی از امریکا، سفیر امریکا به ارگ آمد و به من گفت که این کمک امریکا مشروط به برکناری اسماعیل خان از وزارت انرژی و آب است. اسماعیل خان در مقایسه با سایر وزیران جایگاه خاص داشت و به همین خاطر او را در دفترش ملاقات کرده و خواست امریکا مبنی بر کنار رفتن از وزارت انرژی و آب را مطرح کردم. به او پیشنهاد رفتن به وزارت فواید عامه را دادم. اسماعیل خان در جا رد کرد و گفت یا وزیر انرژی و آب میمانم یا حکومت را ترک کرده به هرات میروم. سفارت امریکا حتا طرفدار این نبود که اسماعیل خان از وزارت انرژی و آب به وزارت دیگری برود. با شنیدن واکنش اسماعیل خان، کرزی تصمیم گرفت او را نگهدارد اما پنج میلیارد دالر امریکا از دست رفت.
تماس تلفونی وزیر امور خارجه امریکا و تعویق سفر کرزی به ایران
رییس جمهور کرزی سفر از قبل تنظیمشدهاش به تهران را در دسامبر ۲۰۰۵ به این دلیل به تعویق انداخت که کاندولیزا رایس، وزیر خارجه امریکا، به او زنگ زده بود که به ایران نرود. من بهعنوان سفیر به مقامات وزارت امور خارجه ایران گفتم که نامساعد بودن هوا دلیل تعویق سفر رییس جمهور میباشد؛ اما مقامات ایرانی گفتند که به دلیل تماس تلفنی وزیر امور خارجه امریکا این سفر صورت نگرفته، زیرا در روزی که قرار بود سفر صورت گیرد، در رابطه به مسایل حقوق بشری رایگیری علیه ایران در شورای امنیت ملل متحد برگزار میشد. بعدا که دلایل تعویق سفر را از رییس جمهور کرزی پرسیدم، کرزی گفت که گپ ایرانیها درست است، کاندولیزا رایس زنگ زده بود. کرزی روابط خیلی دوستانه و صمیمی با خاتمی، رییس جمهور ایران داشت و میخواست پس از بازنشستهگی خاتمی، این روابط همچنان ادامه یابد و من حامل پیامهای دوستی کرزی با خاتمی بودم؛ اما محمود احمدینژاد، رییس جمهور ایران از اینکه کرزی با خاتمی روابط دوستانه داشته باشد، خوش نبود. یک بار بهسختی با خاتمی ملاقات کردم. هر زمانی که میخواستم با رییس جمهور قبلی ایران ملاقات کنم، وزارت خارجه ایران با این کار موافقه نمیکرد.
انتخابات ۲۰۰۹ و آوردن فهیم به تکت انتخاباتی کرزی و مخالفت اوباما با فهیم
در انتخابات ۲۰۰۹ کرزی تصمیم گرفت که فهیم را دوباره به تکت انتخاباتاش بیاورد. به من وظیفه آوردن و متقاعدسازی او را داد. فهیم خان را در خانهاش ملاقات کردم. هنوز تصویر حامد کرزی در خانهاش بود. گفتم که چرا تصویر حامد کرزی اینجاست، در حالی که او تو را از کار برکنار کرده است. فهیم پاسخ داد که بسیاری از هوادارانم گفتند که این تصویر را دور بساز، اما بگفتم که هنوز با دوستی به کرزی وفادار استم و این دوستی پایانناپذیر است. فهیم آدم صمیمی و قصهگو بود. اگر به حرفهایش توجه میکردی، بیشتر قصه میکرد. برایم گفت چرا آمدی؟ گفتم آمدم که ملاقات شما و کرزی را برای فردا تنظیم کنم که یک گفتوگوی صمیمی و دوستانه داشته باشید. فردای آن روز فهیم خان به ارگ آمد و تمام جلسات و ملاقاتهای رییس جمهور لغو شد و تا چهار بجه آن روز در ارگ بود. فهیم نگرانیاش را با استاد سیاف شریک کرده بود که شاید کرزی تحت فشار خارجیها حرف و تصمیمش را پس گیرد. پیش از ثبت نام تکت انتخاباتی، کرزی به امریکا دعوت شده بود، اما پس از ثبت تکت انتخاباتیاش به امریکا سفر کرد. استاد سیاف از من خواست صبحانهای را در ارگ ترتیب کنم که با کرزی دیدار و صحبت کند. کرزی در قسمت انتخاب فهیم بهحیث معاون اولش مشورههای تلفنی هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه امریکا را نادیده گرفت. دوستان نزدیکش به شمول من به این اصرار داشتیم که هر چه زودتر تکت انتخاباتیاش را ثبت کند.
استاد سیاف با الفاظ و کلمات خاص کاریزماتیک خود به کرزی گفت که فهیم خان یک قوماندان است و قوماندانان کمتر حرفهای باثبات دارند و تصامیمشان پیش و پس میشود. ممکن است یک دفعه نظر و تصمیمش تغییر کند و تو را نیمهراه رها کند. کرزی به استاد سیاف گفت که فهیم خان مرد قول است و وقتی قول داد، به قولش نمیزند. سیاف گفت که خوب احتمال میرود که شما زیر تاثیر خارجیها از قول و حرفتان برگردید. کرزی تصریح کرد که چطور اعتماد فهیم خان را به دست آورد. استاد سیاف پاسخ داد که یک توافقنامه میان شما و فهیم امضا شود و ما سه نفر سیاف، داوودزی و صدیق چکری بهعنوان شاهد امضا میکنیم. کرزی قبول کرد که ورق آورده شده استاد سیاف آن را امضا کند. پس از امضا، سیاف ورق را در جیب خود انداخت و گفت که این ورق کاپی نمیشود و نزد من میباشد. اگر طرفین تخطی کردند، این ورق مدار اعتبار و مرعی میگردد.
در سال ۲۰۱۰ سفر اوباما به کابل تنظیم شده بود. تیم تشریفاتی از امریکا نزد من آمده گفت که نباید در جلسات و ملاقاتهای رییس جمهور اوباما فهیم حضور داشته باشد. گفتم که در همه جلسات شرکت خواهد کرد. کرزی هم عین گپ را گفت که فهیم خان در تمام جلسات خواهد بود، حتا اگر این کار باعث لغو سفر اوباما گردد. در نهایت اوباما به کابل آمد و با کرزی در ارگ دیدار کرد. در تمام جلسات فهیم خان حضور داشت، اما اوباما با او هیچ گپ نزد. این ملاقات کرزی و اوباما خلاف ملاقاتهای بوش و کرزی، بسیار رسمی بود.
مذاکره با جنگسالاران و رهبران سیاسی به خاطر حمایت حامد کرزی
کرزی در سال ۲۰۰۹ بعد از ثبت تکت انتخاباتیاش به امریکا رفت و از دستاوردهای سفر امریکا راضی نبود. پس از برگشت، تصمیم گرفت که حلقه سیاسی و متحدان انتخاباتیاش را توسعه و گسترش دهد و ما بر بنیاد تصمیم و دستور کرزی صحبت و مذاکرات سیاسی با شخصیتهای سیاسی را آغاز کردیم. من با حزب اسلامی به رهبری عبدالهادی ارغندیوال مذاکره کرده و به نمایندهگی حامد کرزی توافقنامهای با او امضا کردم. بانکهای واقعی رای جنرال دوستم و محمد محقق بودند. پیش از اینکه دوستم به خاطر آزارواذیت اکبر بای به تبعید خودخواسته به ترکیه برود، به من گفت که اگر به او اجازه برگشت به کشور داده شود، در انتخابات از کرزی حمایت میکند. کرزی تصمیم گرفت او را برگرداند و من وظیفه پیشبرد یک معامله سیاسی را برعهده گرفتم. ما مذاکرات با سیدنورالله سادات، معاون حزب جنبش و محمد ناطقی، نماینده محمد محقق انجام دادیم. در توافقنامهای که با جنبش امضا نمودم، براساس رضایت و موافقه کرزی علاوه بر کرسی وزارتها، قرار بود سیدنورالله سادات به عوض عطامحمد نور بهحیث والی بلخ گماشته شود، اما این وعدهمان را نتوانستیم برآورده سازیم؛ زیرا فهیم خان قاطعانه از عطامحمد نور حمایت کرد؛ ولی سایر توافقات ما با دوستم و محقق عملی شد. در عین حال با انوارالحق احدی و پیر سیداحمد گیلانی نیز توافقاتی صورت گرفت. استاد سیاف و صبغتالله مجددی بدون پیششرطی از کرزی حمایت کردند. هرچند فهیم خان بهعنوان چهره پروزنه جمعیت در کمپ کرزی بود؛ اما رهبر سیاسی دیگری که باید حمایت سیاسیاش جلب میشد، استاد ربانی بود. ما از طریق استاد سیاف رفیق سابق ربانی مذاکرات را با استاد ربانی آغاز کردیم و من دیدارکننده همیشهگی استاد ربانی در اقامتگاهش بودم که در انتخابات از کرزی حمایت کند. در اوایل مدعی بود که امریکاییها از عبدالله در برابر کرزی حمایت میکنند؛ اما من میگفتم که اگر قرار باشد امریکاییها از کسی حمایت کنند، آن اشرف غنی است. هرچند صدیق چکری، معاون جمعیت کاملا از حامد کرزی حمایت میکرد، اما چانس آوردن استاد ربانی ضعیف بود. در پایان صحبتها، استاد ربانی به من اطمینان داد که نه از کرزی حمایت میکند و نه به داکتر عبدالله کمپین میکند. در عین حال اصرار داشت که در انتخابات بیطرفیاش را حفظ نموده و در صورت بروز جنجال انتخاباتی پادرمیانی میکند.
انتخابات ۲۰۰۹، جنجالها میان کرزی و عبدالله و مداخلات صریح امریکا
در انتخابات ۲۰۰۹ جنجالهای زیادی واقع شد. ریچارد هول بروک، فرستاده خاص امریکا در امور افغانستان تلاش میکرد که جایگزین کرزی در انتخابات ۲۰۰۹ اشرف غنی باشد. در روز انتخابات سفارت امریکا درخواست ملاقات هولبروک و کرزی را کرد. به کرزی گفتم که هولبروک را به نان چاشت دعوت کند. کرزی با تردید قبول کرد و هولبروک ساعت ۱۲:۰۰ چاشت به ارگ آمد. هولبروک به کرزی گفت که اگر انتخابات به دور دوم برود چه واکنش و موضع گیری داری؟ کرزی که با این سوال شوکه شده بود، در پاسخ گفت هنوز پروسه رایدهی ختم نشده و رایگیری شمارش نشده، اگر من بالای ۵۰ درصد رای گرفتم، سوال شما بیربط میشود و اگر نشد ترتیبات دور دوم گرفته میشود. اشرف غنی به هولبروک گفته بود که تدابیر و امکانات تقلب گسترده از سوی کرزی فراهم شده و بنابراین ممکن است انتخابات به دور دوم برود. پس از این بگومگوها، فضای صحبت متشنج شد و هول بروک در اعتراض پیش از ختم نان چاشت، سالون را ترک کرد. هولبروک در عین حال هرچند از مسایل انتخاباتی افغانستان فاصله گرفت، اما تبلیغگر تشکیل اداره موقت جایگزین کرزی و برگذاری مجدد انتخابات بود. فشارهای زیادی بر کرزی وارد بود. کلینتون، وزیر خارجه امریکا، وزیر دفاع امریکا، صدراعظم انگلیس و سایر مقامهای بینالمللی همواره یا به کابل میآمدند یا به کرزی زنگ زده خواهان همکاری در بازشماری آرا با ملل متحد میشدند. پیش از این کرزی روی تعیین پدی اشدون انگیسی بهحیث فرستاده خاص ملل متحد در افغانستان با جامعه جهانی درافتاده بود و به این باور بود که یک لخدر براهیمی دیگر را در افغانستان نمی پذیرد و در نهایت کای آیدی نارویژی را پذیرفت. در یوناما میان کای آیدی، فرستاده خاص ملل متحد در افغانستان و پیتر گالبریت معاونش اختلافات و جنجالهایی بود. گال بریت رفیق ریچارد هولبروک بود و در پی اختلافها، گال بریت از وظیفهاش برکنار شد. جامعه جهانی طرفدار تشکیل حکومت مشارکتی میان کرزی و عبدالله بود؛ اما کرزی همواره به این نظر بود که چنین ساختاری خلاف قانون اساسی و دموکراسی است. داکتر عبدالله به مقامها و دیپلماتهای خارجی گفته بود که حاضر به معامله سیاسی و تقسیم قدرت است. عبدالله اتهامات زیادی بر کرزی وارد میکرد. قرار شد بهصورت مستقیم گفتوگو کنند. عبدالله پیشنهاد مذاکره خارج از ارگ را داد، اما قبول نشد؛ زیرا ارگ ملکیت عامه است و باید هر گونه مذاکره سیاسی در آنجا صورت میگرفت. بالاخره عبدالله به ارگ آمد و یکونیم ساعت با کرزی صحبت کرد. در آن صحبت، بیشتر از اینکه مطالباتش را بیان کند، گلایهها و شکایاتی داشت که چرا از وزارت امور خارجه برکنار شده بود. برای رفع بنبست انتخاباتی بهعنوان رییس دفتر با داکترعبدالله دیدار کردم. پس از جنجالهای طولانی به عبدالله پیشنهاد ریاست کمیسیون دولتی در امور اصلاحات را دادم. او قبول کرد و گفت که نیاز است استاد ربانی نیز به پذیرش این پیشنهاد متقاعد گردد. بعدا با استاد ربانی ملاقات کردم. استاد ربانی هشت کرسی وزارت میخواست. کرزی و فهیم خان پیشنهاد ریاست به عبدالله را تایید کردند؛ اما به نظر نمیرسید کرزی و معاونش به استاد ربانی هشت کرسی وزارت بدهند. زمانی که به عبدالله تصمیم کرزی و فهیم مبنی بر دادن ریاست کمیسون دولتی در امور اصلاحات را متذکر شدم، گفت پناه به خدا! در حالی که همه گپها نهایی بود، روز بعد عبدالله در یک کنفرانس مطبوعاتی ظاهر شد و عدم شرکتش را در دور دوم انتخابات اعلام کرد و به این ترتیب معامله سیاسی به هم خورد و در نهایت کمیسیون انتخابات کرزی را برنده انتخابات اعلام کرد. کرزی تلویزیون طلوع را وسیله پروپاگندا علیه خودش میدانست. برای مقابله با طلوع، تصمیم گرفت تلویزیون خودش را ایجاد کند. او احسانالله بیات را تشویق کرد که یک میلیون دالر به کریم خرم بپردازد که شبکه تلویزیونی کابل نیوز را ایجاد نماید.
گشایش دفتر سیاسی طالبان در دوحه و موضع گیریهای متناقض کرزی
پس از تصرف کابل به دست طالبان در سال ۱۹۹۶ملا محمدغوث، وزیر خارجه وقت طالبان حامد کرزی را بهحیث نماینده طالبان در سازمان ملل متحد پیشنهاد کرد، اما ملا عمر پیشنهاد او را تایید نکرد. از آن به بعد کرزی رهبران طالبان را اجینتهای استخبارات پاکستان میخواند. در سال ۲۰۰۳ زمانی که رییس دفتر کرزی بودم، مصاحبه با فاینینشل تایمز داشتم و در آن مصاحبه گفتم که عناصر و چهرههای میانهرو در میان طالبان وجود دارند که میخواهند مصالحه کنند. زلمی خلیلزاد، سفیر امریکا نسبت به سخنان من به کرزی اعتراض کرد. قوماندان نیروهای امریکایی نیز اعتراض کرد و تاکید بر موقف امریکا داشت که طالبان تروریستند و در میانشان افراد معتدل وجود ندارد. پس از اعتراضها، کرزی از من خواست که در این موارد صحبت نکنم. خلاف مواضع سخت امریکا در قبال طالبان و تروریست خواندن آنها، در زمان اوباما، طالبان از تروریست به شورشگر تغیر نام دادند و جنرال مک کرستال، فرمانده امریکایی، طالبان را شورشگران میخواند و امریکا دروازههای مذاکره با این گروه را باز کرد.
طیب آغا، رییس دفتر سابق ملا عمر مذاکرات را با امریکاییها آغاز کرده بود که یک دور مذاکرات در مونیخ آلمان در ۲۰۱۱ صورت گرفت. مارک گروسمن، نماینده خاص امریکا که در مذاکرات شرکت داشت به کابل آمد و به کرزی گفت که طالبان به دنبال ایجاد یک دفتر سیاسی برای پیشبرد مذاکرات بینالافغانیاند و این ایده خوبی است که وابستهگی طالبان به اسلامآباد کاهش یابد. گروسمن همچنان افزود که این کار چشمانداز گفتوگو میان دولت افغانستان و طالبان را بیشتر میسازد. کرزی به گروسمن گفت که بگذارید دفتر باز شود و ما استراتژی خود را براساس این تحول جدید عیار میکنیم.
در سال ۲۰۱۳ در اسلامآباد سفیر بودم. سیگنالها و گپهایی را میشنیدم که استبلیشمنت یا حلقه اصلی قدرت در پاکستان با این کار راضی نیست و به این باور است که کنترل طالبان از دستش میرود.در آن زمان به خاطر کشته شدن اسامه بن لادن روابط پاکستان و امریکا در پایینترین سطح ممکن قرار داشت. پاکستان تلاش کرد که بر طیب آغا فشار وارد کند، اما این فشارها کارساز نشد و دفتر طالبان افتتاح گردید. دو روز پیش از افتتاح دفتر سیاسی یک روز کامل در ارگ بودم. کرزی از این کار هیجانی و نهایت خوشحال بود که از طریق این دفتر با طالبان وارد مذاکره میشود. فهیم خان نیز آن روز در ارگ بود و از گشایش دفتر قطر حمایت کرد. سپنتا، مشاور امنیت ملی کرزی، با این کار مخالف بود و طرفدار صالحه نبود. پیش از ترک ارگ و رفتن به اسلامآباد به کرزی گفتم که با این کار دو نفر ناراضیاند؛ یکی در کابل و دیگری در اسلامآباد. در کابل سپنتا و در اسلامآباد شجاع پاشا، رییس استخبارات پاکستان. فردای آن روز پس به اسلامآباد رفتم. خبرها را تعقیب میکردم که دفتر سیاسی طالبان در قطر گشایش یافت. سهیل شاهین را که قبلا در سفارت طالبان در اسلامآباد کار میکرد، از قبل میشناختم. به من زنگ زد و گفت که آنها پروسه مشوره با نخبهگان افغانستان را روی دست دارند و میخواهد با من نه بهعنوان مقام دولتی، بلکه بهعنوان یک سیاستمدار صحبت کند. بعدتر که با کرزی صحبت کردم، نظر او در چند ساعت تغییر کرد. هرچند به دلیل نبودن بیرق افغانستان در محفل گشایش دفتر سیاسی اعتراض کرد؛ اما دلیل اصلی اعتراض کرزی، عدم حضور نماینده افغانستان در محفل گشایش دفتر سیاسی طالبان بود. کرزی از امریکا و قطر خواست هرچه عاجل دفتر را بسته کنند. با مسدود شدن دفتر قطر، چشمانداز مذاکرات دولت افغانستان و طالبان بهشدت آسیب دید و یک فرصت طلایی برای مذاکرات و حل مشکلات از مجاری سیاسی از دست رفت. اگرچه دفتر طالبان رسما بسته شد، اما نمایندهگان طالبان هنوز در آنجا حضور داشته و در پی برقراری تماس با شخصیتهای غیردولتی افغانستان و کشورهای منطقه بودند. در کنفرانس مسکو، رهبران طالبان بهدرستی کرزی را تحویل نگرفتند و گفتند که کرزی و دوستم را عفو نمیکنیم. کرزی را به خاطر پایین کردن بیرق طالبان از دفتر دوحه و دوستم را به خاطر کشتار وسیع طالبان در شمال.
ادامه دارد…