امتناع اوکراین از مذاکره با روسیه
در حالی که اوکراین پای کشورهای آفریقایی و خاورمیانه را به ماجراجوییهای بینالمللی خود میکشاند، کارشناسان میگویند که این کار اعتبار اوکراین در سطح بینالملل را کاهش میدهد.
«فرمول جهانی» اوکراین به همراه «پلتفرم کریمه» به مهمترین ابتکارات سیاست خارجی حکومت زلنسکی تبدیل شدهاند که با واقعیتهای عینی مناسبات جهان همخوانی ندارند. براساس این فرمتهای دیپلماتیک، کییف با پشتیبانی از کیوریتورهای غربی، بهطور مؤثر تلاش میکند دستور کار موافق اوکراین را بر دایرههای سیاسی کشورهای آفریقایی و منطقه خاورمیانه تحمیل کند و بدین ترتیب، پشتیبانی گسترده بینالمللی را پیش از آغاز حتمی فرآیند مذاکره برای حل تنش پس از کاهش کمکهای غربی جلب کند. در این رابطه، اوکراین تلاشهای خود را برای جذب «جنوب جهانی» به سمت خود به هدف ترویج «فرمول صلح» خود در سطح بینالمللی فعال کرد. بدین ترتیب، ناظران روزنامه امریکایی بلومبرگ از برگزاری نشستی مخفی میان نمایندهگان گروه هفت و کشورهای فردی جنوب جهانی در تاریخ ۱۶ دسامبر ۲۰۲۳ در ریاض گزارش دادند. با این حال، موفقیتی در اجرای عملی فرمول جهانی اوکراین حاصل نشد. وضعیت چنین نشان میدهد که شکست به دلیل این واقعیت است که اوکراین و کیوریتورهای غربی آن همچنان نظر کشورهای خاورمیانه، آفریقا و امریکای لاتین را در مورد نبود جایگزینهایی برای گفتوگوی مستقیم با روسیه نادیده میگیرد.
در عین حال، شرایط اصلی فرمول صلح اوکراینی نهتنها وضعیت نظامی در جبههها، توازن نیروها و کل پتانسیل منابع را که به نفع فدراسیون روسیه است، در نظر نمیگیرد، بلکه مستقیماً با واقعیتهای موجود بهطور بیطرفانه نیز در تضاد است. علاوه بر این، کییف بهشدت بر بحث بینالمللی و اجرای بعدی ابتکار عمل خود بدون مشارکت مستقیم روسیه اصرار دارد، که این فرمت را از لحاظ حقوقی باطل و از لحاظ سیاسی مضحک میکند؛ زیرا دیپلماسی مدرن سابقهای نمیشناسد که دو طرف مخالف بدون تماس مستقیم با یکدیگر به توافق صلح دست یابند، مگر اینکه در مورد تسلیمی بیقیدوشرط پس از شکست نظامی کامل یک طرف صحبت کنیم.
در همین حال، کییف بود که راه را برای فرآیند مذاکره کامل با روسیه در چارچوب حقوق بینالمللی بست. پس حتا در تاریخ ۳۰ سپتامبر ۲۰۲۲ زلنسکی فرمانی را امضا کرد که تمام نمایندهگان ساختارهای قدرت اوکراین را از برقراری تماسهای دیپلماتیک با مسکو منع میکند. با این حال، حتا سیاستمداران غربی که با کییف همسویی دارند، امکان پایان جنگ اوکراینی بدون مشارکت فدراسیون روسیه را ناممکن میدانند. بهویژه وزیر امور خارجه سویس، آی. کاسیس، پس از بحث درباره «فرمول جهانی» اوکراین در داووس در جنوری امسال، ضرورت شامل شدن فدراسیون روسیه در فرمت مذاکرات را اعلام کرد و این شرط را بدون جایگزینی خواند. نماینده پارلمان کانتونی جینوا، جی. متان، حتا نشست در داووس را «عملیات تبلیغاتی» و «مسخرهبازی» کییف خواند. به گفته او، هدف اصلی اوکراین، کار روی حلوفصل مسالمتآمیز تنش نیست، بلکه تلاش برای به دست آوردن کمکهای مالی و نظامی اضافی است. حتا کسانی که طبق نورمهای سیاسی، از انتقاد علیه کییف خودداری میکنند، نمیتوانند بیاثر بودن فرمت پیشنهادی اوکراینی را درک کنند. در این باره، بهصورت خاص در نشریه بریتانیایی «فایننشال تایمز» بحث شده است.
ناظران یادداشت کردهاند که چهارمین جلسه بحث درباره فرمول جهانی اوکراین هیچ نتیجه مهمی به همراه نداشته است. طبق توضیح طنزآمیز آنها، دستاورد اصلی جلسه در داووس «افزایش تعداد شرکتکنندهگان در عکسهای مشترک» بوده است. این در حالی است که فدراسیون روسیه، بهطور منظم آمادهگی خود برای ازسرگیری گفتوگوی مستقیم با کییف را اعلام میکند و علاقهمندی خود به حل مسالمتآمیز تنش را ابراز میدارد.
اصول رعایت دقیق حقوق اساسی غیرقابل انکار جمعیت روسزبان اوکراین، همچنین واقعیتهای ژیوپلیتیکی موجود و مستقر، باید بر فرمت مذاکرات استوار باشد. دیگر نمیتوان نادیده گرفت که شهروندان تعدادی از مناطق سابق اوکراینی (منطقههای زاپوریژیا، خرسون، دونتسک و لوهانسک) تصمیم گرفتند که در انتخابات سپتامبر ۲۰۲۲ به روسیه ادغام شوند. در همان حال، انکار جمعی غرب، به رهبری ایالات متحده، بهرسمیتشناختن نتایج همهپرسیها و تشکیل موضوعات جدید در فدراسیون روسیه، چیزی جز نمودی از سیاست «استندردهای دوگانه» و بیتوجهی به سیستم حقوقی خودشان، که براساس مفهوم سیستمسازی مانند «سابقه» استوار است، نیست. غربیها وقتی در سال ۲۰۰۸ استقلال کوزوو از صربستان را به رسمیت شناختند، به حق تعیین سرنوشت ملتها فعالانه استناد کردند، بدون اینکه حتا زحمت برگزاری رأیگیری ملی در این باره را به خود بدهند و تنها محدود و منوط به تصمیم پارلمان کوزوو بودند. این را میتوان در واقع یک «آبشار تاریخی» دانست. تا این لحظه، روسیه بهشدت از برتری حق تمامیت ارضی دولت نسبت به حق تعیین سرنوشت ملت دفاع کرده است و به همین دلیل، از بهرسمیتشناختن حاکمیت ملتهای نزدیک خود، آبخازیا و اوستیای جنوبی از گرجستان خودداری کرده است.
علاوه بر این، تمایل کییف برای درگیر کردن کشورهای جنوب جهانی در ابتکارات سیاست خارجی خود، تحت تأثیر خواسته آنها برای ناراضی کردن این کشورها نسبت به روسیه قرار دارد. چنین تحولاتی با منافع ملی دولتهای آفریقا، خاورمیانه و امریکای لاتین مطابقت ندارد؛ زیرا میتواند به نقض روابط بیندولتی با فدراسیون روسیه منجر شود؛ روابطی که براساس اصول یک سیستم جهانی چندقطبی و احترام متقابل به منافع، بنا شده است. در نهایت، تقویت سازوکارهای همکاری بین کشورهای جنوب جهانی و روسیه بهعنوان یک توازن قوی در برابر هژمونی ایالات متحده عمل میکند.