جهان باید تعهد کند که از کودکان افغان که در میان جنگ و خشونتها زندهگی میکنند، حمایت کند.
منبع: دیپلمات
نویسنده: کریس نیماندی
مترجم: سیدجمال اخگر
در اواخر ماه اکتوبر، ظهر روز شنبه، عامل انتحاری قصد کرد که وارد یک مرکز آموزشی در شهر کابل شود. ماموران امنیتی از ورود وی جلوگیری کردند و مهاجم ناچار خود را در نزدیکی محل در یک کوچه منفجر ساخت. در نتیجهی این انفجار، حداقل 24 نفر از دانشآموزان مرکز آموزشی کشته شدند و تعداد زیادی زخم برداشتند. دختر یکتن از همکاران ما از این حمله جان سالم به در برد؛ اما بسیاری دیگر تا هنوز در سوگ عزیزانشان به سر میبرند.
در همین ماه، یک حملهی هوایی، مدرسهای را در شمالشرق کشور هدف قرار داد که در آن حداقل ۱۲ کودک کشته شدند. اگرچه هدف این حمله شورشیان طالب بود؛ اما این آرامش سرد برای والدین داغدار است که عزیزانشان در یک اقدام آتش و خشم کشته شدند.
حملات این چنینی طالبان که ناقض قوانین جنگ است و مستقیماً بر کودکان تأثیر میگذارد، در افغانستان بسیار معمول است. اگر چنین اتفاقات در دنیای غرب رخ دهد، غالباً محکومیتهای گستردهای را به دنبال خواهد داشت؛ ولی متأسفانه اتفاقاتی از این دست در افغانستان، کمتر گزارش میشود.
طوری که آخرین گزارش سازمان ملل از تلفات غیرنظامیان جنگ افغانستان نشان میدهد، در ۹ ماه اول سال 2020، نزدیک به 1900 کودک کشته یا معلول شدند. این واقعاً یک رقم تکاندهنده است. یک دختر 14 سالهی افغان به ما گفت: «هنگامی که جنگ در میگیرد، هیچ مکانی در روستای ما امن نیست؛ اما باز هم خانه بهتر از بیرون است. ما در گوشه و کنار اتاقها پنهان میشویم». این یک حقیقت تلخ است که امروز هر کودکی در افغانستان در جنگ بزرگ شده است.
همچنین، تشدید خشونت مانع آموزش کودکان نیز شده است. ائتلاف جهانی برای حمایت از آموزش و پرورش در مناطق زیر تهدید، بیش از 300 حمله بر مکاتب را بین سالهای 2017 تا 2019 به ثبت رسانده که منجر به زخمی یا کشتهشدن حداقل 410 دانشآموز و معلم شده است.
حتا قبل از شیوع بیماری کووید 19، تخمین زده میشد که 3.7 میلیون کودک دورهی ابتداییه از رفتن به مکتب باز ماندهاند. تأثیر این امر بر روی کودکان بسیار زیاد است. زیرا عدم دسترسی به آموزش، منجر به افزایش سوء استفاده میشود و میدانیم که 93 درصد کودکان مکتبهای ابتدایی که دیرهنگام شامل مکتب شدهاند، سواد خواندن ندارند. میزان سواد برای افراد 15 تا 24 ساله، 65 درصد است.
سرمایهی آموزش و پرورش کشور برای سالهای آینده، در حال حاضر 78 درصد کمتر از سرمایهی متوسط منطقهی آسیای جنوبی است که بالای آموزش و پرورش دختران تاثیر زیادی خواهد گذاشت. دختران تحصیلکرده برای تأمین صلح پایدار در یک کشور جنگزدهی مانند افغانستان، بسیار مهم هستند.
ما از روی تجربه میدانیم که دختران تحصیلکرده صحت و تغذیه را بهبود میبخشند و به عملکرد و رشد اقتصادی بهتر کمک میکنند. ما به شدت نگران هستیم که 60 درصد از کودکان که تحصیلات خود را از دست میدهند، دختر هستند. این امر در سایر نقاط جهان قابل تحمل نیست، پس چرا در افغانستان قابل پذیرش باشد؟ اکنون افغانستان با بیماری کووید 19 نیز باید کنار بیاید. نه تنها سیستم مراقبتهای صحی کشور فرسوده است؛ بلکه در جریان حملات مداوم طالبان، پرستاران و داکتران نیز کشته شدهاند.
این همه معضلات در کشوری است که امسال نزدیک به 50 درصد جمعیت آن، یعنی 18.4 میلیون نفر آن به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. طبق آمار اعلامشده از سوی سازمان ملل، نزدیک به 5.5 میلیون نفر بهزودی حالت قحطی را تجربه میکنند و 3 میلیون کودک زیر پنجسال از کمبود تغذیه رنج میبرند. این عجیب نیست که افغانستان یکی از بدترین نقاط جهان برای کودکان است.
با وجود افزایش چشمگیر نیازهای بشردوستانه، کمکهای بینالمللی برای افغانستان کاهش یافته است. کشورهای کمککننده به تدریج سالانه کمتر از آنچه سازمان ملل برای حمایت بشر دوستانه، درخواست کرده بود، بودجه پرداخت کردهاند. به همین دلیل کنفرانس هفتهی آیندهی کشورهای کمککننده در جنیوا از اهمیت زیادی برخوردار است.
این کنفرانس در حالی برگزار میشود که گفتوگوهای نوپا، امیدی محتاطانهای برای حل و فصل سیاسی جنگ به شمار میرود. جامعهی جهانی باید بودجهی بیشتری را برای آموزش، بهویژه برای دختران و همچنین محافظت از منافع افراد معلول و سایر گروههای آسیبپذیر فراهم کند.
برای بهبود چشمگیر امید به زندهگی کودکان، باید هزینه برای صحت عامه افزایش یابد، بسیاری از آنها به دلیل درگیریها مجبور به زندهگی آسیبپذیر هستند.
جامعهی جهانی برای اطمینان از این که قوانین ملی مربوط به حمایت از کودکان به طور کامل در سراسر کشور پخش شده است، باید با دولت افغانستان همکاری کند و باید برای همکاری و تامین صلح پایدار به کار خود ادامه دهد تا کودکان فارغ از هر نوع ترس، خشونت و مرگ بزرگ شوند.
ما باید تعهد مان بیشتر نسبت به ملتی باشد که مردم آن دههها سختی، درگیری و خشونت را متحمل شدهاند. در واقع، این بسیار حیاتی است تا کشوری که درگیر چندین دهه جنگ و تفرقه است، بتواند آیندهی بهتری را برای همه شهروندان خود رقم بزند.
کریس نیماندی، مدیر بخش افغانستان سازمان حمایت از کودکان است.