قالینبافی صنعتی کهن و دیرینه در ولایتهای شمال افغانستان است که با فرهنگ، اجتماع و اقتصاد باشندهگان این حوزه جغرافیایی گره خورده است. انگشتان هنرآفرین بانوان خلاق حوزه شمال کشور، صنعت طلاییرنگ قالین را نقشونگار میبخشد. این صنعت دیرینه کشور درست نیم قرن پیش با آغاز جنگهای داخلی در کشور و مهاجرت هزاران خانواده به کشورهای همسایه، وارد پاکستان شد. براساس اظهارات آوارهگان افغانستان، تا پیش از ورود مهاجران به شهرهای پاکستان، مردم و بازرگانان این کشور با صنعت قالین آشنایی چندانی نداشتند. اکنون اما این صنعت یک منبع پردرآمد و مشهور پاکستان به شمار میرود که با زحمت، عرقریزی و انگشتان سحرآفرین زنان آواره افغانستانی، بافت میخورد. در حال حاضر هزاران آواره افغانستان از روی ناگزیری در کارخانههای قالینبافی پاکستان کار میکنند و صنعت قالین را در این کشور رونق میدهند. این آوارهگان اما در بدل زحمات شبانهروزی، مزد اندکی دریافت میکنند و کارهای دستیشان زیر نام محصولات پاکستان به کشورهای دیگر صادر میشود.
فاطمه، زنی میانسال است که با دو دختر و عروسش در یکی از کارگاهها قالینبافی میکند. او در صحبت با روزنامه 8صبح میگوید که پسرش افسر اردوی ملی بود و پس از سقوط نظام جمهوری، مجبور شده برای نجات جان فرزندش افغانستان را ترک کند. او که انگشت دست راستش را تارهای قالین زخمی کرده است، میافزاید: «همهروزه از ساعت 4:00 صبح تا 5:00 شام همه ما قالین میبافیم. به زحمت مصرف خانه را سربهنوک میکنیم.»
بانو فاطمه با انگشت زخمیاش به سوی مهریه که سرگرم شانه زدن قالین است، اشاره میکند و میگوید: «مهریه دختر خردم در افغانستان صنف شش مکتب بود، حالا نهتنها از درس و تعلیم مانده، بلکه از بس قالینبافی سخت است، گردنش به درد آمده و هر شب با مرهم چرب میکنم.»
محمدزمان، جوان دیگری است که مدتی بهعنوان ترجمان با نیروهای نظامی خارجی در افغانستان کار میکرد، اما اکنون به پاکستان آواره شده است. او که در یکی دیگر از کارگاههای قالینبافی مصروف کار است، درباره چگونهگی این کار توضیح میدهد: «مواد خام قالین را ما از نفر سوم میگیریم. از اینکه چند دست میشود، نسبت به زحمت و مشکلات اجوره بافت بسیار ناچیز است.»
محمدزمان در وسط نشسته است و خانم، دختر و پسر نوجوانش در اطراف او مشغول قالینبافیاند. این آواره افغانستان در شهر اسلامآباد، میگوید که به دلیل سرازیر شدن بیش از حد مهاجران و نبود زمینه کار در پاکستان، بیشتر خانوادهها به قالینبافی رو آوردهاند و از همین رو تاجران پاکستانی دستمزد کارگران قالینباف را کاهش دادهاند. او میافزاید: «مثلاً یک قالین 10 متر مربع را که باید قیمت بافت آن 80 هزار کلدار باشد، اکنون 48 هزار یا 50 هزار کلدار از سوی تاجران تعیین شده است.» به سخن او، با توجه به بهای بلند مواد خوراکی، کرایه خانه، مصارف برق و دیگر نیازهای زندهگی، با مقدار پولی که از درک قالینبافی به دست میآورند، نمیتوانند مخارج خانهشان را تأمین کنند، اما مجبورند به همین کار ادامه دهند؛ زیرا زمینههای کاری برای شهروندان افغانستان در پاکستان کمتر فراهم است.
زینب، زنی بزرگسال است که در کارگاه دیگری مشغول قالینبافی است. فرزندش در ارتش ملی افغانستان وظیفه داشت، اما در جریان نبردهای مسلحانه کشته شد. زینب میگوید: «از دور اول طالب که ظلم طالبها را دیده بودیم، از ترس به پاکستان آمدهایم. قالینبافی میکنیم. از صبح تا شام بالای قالین هستیم. نه به ما کمر ماند، نه گردن و نه هم گلو.» این بانوی قالینباف خریطه پر از دارو را نشان میدهد و میافزاید: «از گلودردی و درد گردن است؛ حتا چشمهای ما کمدید شده است.»
محمدرضا که نمایندهگی یکی از شرکتهای بزرگ قالینفروشی را در شهر «اتک» مدیریت میکند، تایید دارد که بیشتر مهاجران قالینباف افغانستان در پاکستان با چالشهای فراوانی دستوپنجه نرم میکنند. به گفته او، هر ماه مواد خام نزدیک به 100 تخته قالین دستبافت با اندازههای مختلف را به مهاجران افغانستان توزیع میکند. محمدرضا به روزنامه 8صبح میگوید: «قیمت بافت قالین نسبت به مشکلات آن بسیار کم و اندک است. در حالی که نرخ یک قالین دهمتره باید بین 60 تا 70 هزار کلدار باشد، شرکت 40 یا 45 هزار کلدار میدهد.»
او علت کاهش مزد قالیبافان را افزایش کارگران افغان در پاکستان عنوان میکند. این نماینده سرمایهگذار پاکستانی توضیح میدهد که شمار زیادی از خانوادههای کارگر نزد تاجران پاکستانی گروگان هستند؛ زیرا به سخن او، مخارجشان بیشتر از عوایدشان است و مجبورند کار کنند تا قرضداریهای خود را تسویه کنند. هرچند آمار دقیقی از مهاجران قالینباف در پاکستان موجود نیست، اما شمار این کارگران به هزاران تن میرسد.
نعمت، نماینده شرکت قالینفروشی دیگر است. او میگوید که هر ماه نزدیک به سه هزار متر مربع قالین تنها از شهر اتک پاکستان تحویل پنج نمایندهگی شرکتهای قالینفروشی میشود. به گفته او، این قالینها توسط مهاجران افغانستان بافته و پس از شستن و بستهبندی زیر نام محصولات پاکستانی به خارج صادر میشود. نعمت تأیید میکند که افزون بر بافت قالین توسط مهاجران افغانستان در پاکستان، هزاران متر مربع قالین دیگر برای شستوشو از خاک افغانستان وارد این کشور میشود و پس از پروسس به خارج صادر میگردد. مسوولان اتاق تجارت و سرمایهگذاری کشور نیز میپذیرند که بیش از 80 درصد قالینهای دستبافت کشور به دلیل نبود امکانات شستوشو و دستهبندی معیاری، به پاکستان قاچاق و سپس به نام محصولات پاکستان به خارج صادر میشود.
عبدالستار بیگزاده، رییس پیشین اتحادیه قالینبافان شمال افغانستان، از این پیش گفته است که 85 درصد قالین افغانستان در ولایتهای شمال کشور بافته میشود، اما مواد خام آن از کشورهای همسایه به شمول پاکستان و اوزبیکستان وارد میشود. آقای بیگزاده توضیح داده است تا زمانی که مواد خام قالین در کشور تولید نشود و دستگاههای بزرگ شستوشو و بستهبندی در داخل افغانستان فراهم نشود، قالینهای دستبافت کشور به نام محصولات پاکستانی در بازارهای جهان فروخته خواهد شد.
اینهمه در حالی است که بیش از چهارونیم میلیون شهروند افغانستان در حال حاضر در شهرهای مختلف پاکستان زندهگی میکنند. بیشتر این افراد با مشکلات زیادی دست به گریبان هستند. بیثباتی سیاسی و اقتصادی از یک سو و خطری که زندهگی آنها را تهدید میکند از سوی دیگر، مانع برگشت آنان به افغانستان شده است.