اسلام سیاسی، اسلام مقاومت یا اسلام جهادی؟

نویسنده: داکتر جواد الهنداوی

مترجم: حسین احسانی

اشاره‌ مترجم: مسأله اسلام سیاسی و میزان موفقیت و شکست آن در محقق کردن آرمان خود مبحث پیچیده و همچنین بحث‌برانگیز بوده است. تصور اسلام‌گرایان این بوده که اسلام هم دین است و هم دولت. به همین جهت، نقد آن هم جنبه مجازات قانونی دارد و هم مجازات شرعی. به همین دلیل، اسلام سیاسی به مانند دین اسلام در مکانی مقدس باقی ماند که نقد آن به مثابه عدول از دین اسلام بوده است. اما این‌که چهار تجربه اسلام سیاسی اخوان‌المسلمین، جمهوری اسلامی ایران، دولت اسلامی عراق و شام و طالبان در عرصه عمل چگونه بوده است و آیا آرمان‌های خود را جامه عمل پوشانیده‌اند یا خیر، خود نیز موجبات نقد نظام اسلام سیاسی و زیر سوال بردن اقدامات آن را فراهم کرده است. در نتیجه قداست‌زدایی از پدیده اسلام سیاسی به وجود آمد و برای نقد آن نظریه‌ها و پارادایم‌های مختلفی ایجاد شد. داکتر الهنداوی نیز در این نوشته به نقد اسلام سیاسی که مملو از فساد و تقلب و همچنین حامل ویرانی و تخریب است، می‌پردازد. او معتقد است که اسلام سیاسی متناسب با شرایط کنونی نیست و این نوع از اسلام برنامه‌ای برای بشر امروزی که نیازمند صیانت از کرامت انسانی خود است، ندارد. الهنداوی به جای آن از رویکردی به نام اسلام مقاومت سخن می‌زند که حامیان این رویکرد در برابر دوگانه اسلام سیاسی و اسلام جهادی ایستاد می‌شوند و وظیفه آن‌ها را حفاظت و صیانت از شهروندان تشریح می‌کند. جنبش‌های مقاومتی، رسالت رهایی‌بخشی مردم در برابر تروریسم و بنیادگرایی را دارند و برخلاف دوگانه اسلام جهادی و اسلام سیاسی، دغدغه سیطره بر قدرت را ندارند. البته عمل‌کرد مثال‌هایی که در قالب اسلام مقاومت مطرح شده است، قابل نقد و پرسش‌‌برانگیز است؛ اما این مقاله حداقل تلنگری می‌تواند باشد که آیا حرکت‌های مقاومت افغانستان باید پارادایم اسلامی مقاومت را حمل نمایند تا در برابر دوگانه اسلام جهادی – اسلام سیاسی به پیروزی برسند یا خیر؟ طرح این پرسش ممکن است برای آینده فعالیت گروه‌های مقاومت افغانستان مفید باشد.

اصطلاح اسلام سیاسی از نظر من در لیست [نام‌هایی] است که از دین استفاده سو می‌کنند. تبعات استفاده از [اسلام سیاسی] موجب فرسایش نظام ارزشی فرد، جامعه و دولت می‌گردد. با تأسف که ما نمونه این سوءاستفاده را در عراق می‌بینیم. به طور مثال، انتشار عقاید، مناسک ناهنجار و انحرافی به نام دین و آن هم برای رسیدن به قدرت و با آدرس احزاب، حرکت‌ها و جریان‌ها وجود دارد؛ در حالی که این اعمال نیز هیچ ارتباطی به اسلام ندارد.

احزاب مذهبی و یا احزابی که وابسته به ماهیت مذهبی هستند، در عراق و در منطقه به دنبال تمرین سیاست هستند و برای رسیدن به قدرت کوشش می‌کنند. اما همین احزاب مذهبی هیچ تلاشی برای تمرین و یا اجرای فرایض و اصول اسلامی و حتا کوششی برای رضای خداوند و ضمانت خیر برای بنده‌گان خدا در دنیا و آخرت نمی‌کنند. اموری که این احزاب اسلامی به آن اهتمام دارند، همان اموری است که احزاب لیبرال و احزاب کمونیستی دارند.

نام‌گذاری اسلامی به بعضی از احزاب، جریان‌ها و حرکت‌هایی که در منطقه موجود هستند، موجب نمی‌شود که آن‌ها بری و پاک از لوث سیاست‌ورزی و وسوسه‌های قدرت باشند. [برعکس] آن‌ها مسایل مادی و دنیوی را قربانی وعده‌های آخرت و معاد می‌کنند.

[امری به نام] اسلام سیاسی وجود ندارد، احزاب سیاسی‌ای که خودشان را اسلامی و دینی می‌نامند، باید بیش‌تر از احزاب دیگر که حامل ماهیت اسلامی نیستند، به قواعد سیاست‌ورزی و اخلاق در سیاست پای‌بندی نشان دهند. به چه دلیل؟ به این دلیل که این احزاب اسلامی متعهد به دو امر باشند: پای‌بندی قانونی (اسلامی)، که با تعهد مدنی کامل و توسط قانون تحمیل می‌شود. هر دو نوع تعهد تأکید بر صداقت، وفاداری، اخلاص و میهن‌پرستی و تعهد بر عدم ارتکاب امور قبیح مثل خیانت، فساد و ترور می‌کند.

اکثریت سیاست‌مداران، خبرنگاران و نظریه‌پردازان غربی گروه‌ها و جریان‌های اسلامی مسلح و بنیادگرا مثل دولت اسلامی، جبهه النصره، ارتش شام، طالبان و غیره را در لیست گروه‌های اسلام سیاسی قلمداد می‌کنند؛ امری که ضربه بزرگی به احزاب، گروه‌ها و جریان‌های سیاسی می‌زند که حامل بار اسلام‌گرایی می‌باشند. این امر نیز شکست این گروه‌های اسلام‌گرا را دو برابر می‌کند.

احزاب سیاسی در عراق و منطقه که خودشان را اسلام‌گرا می‌دانند و همچنین احزاب دیگر، در دام شکست و جدایی از ارزش‌ها و اصول گرفتار شده‌اند، آن هم درست زمانی که برای استقرار دولت به جای این‌که از شایسته‌گی و کارامدی استفاده کنند، از طریق فساد، ثروت و روابط خویشاوندی به تأسیس دولت مدنظرشان پرداختند. همچنین این احزاب به جای این‌که به ارزش‌های مردم و کرامت جمهور و اصول حق و عدالت پای‌بند باشند، به دنبال عادی‌سازی روابط خود با اسرائیل پرداختند. این مسأله قابل مطالعه و اندازه‌گیری از سوی اداره‌های اسرائیلی و «مزدوران»‌ آن بوده است که برای ایجاد دموکراسی هرج‌ومرج و شورش حاکم شود و برای ایجاد آزادی، فساد حاکم گردد و برعلاوه آن‌ها سیاست فرد نامناسب در جایگاه مناسب برای خنثا کردن پروژه دولت‌سازی را تطبیق کرده‌اند.

همان‌طور که توضیح داده شد، اسلام سیاسی و احزاب سیاسی که حامل نام اسلامی‌اند، شکست خورده هستند و [در مقابل]، اسلام مقاومت نیز همیشه پیروز بوده است. این پیروزی را می‌توان در مثال‌هایی به نام حزب‌الله لبنان، حشدالشعبی و گروه‌های مقاومت عراقی مشاهده کرد.

چرا که هدف گروه اول [اسلام سیاسی‌] دست‌یابی به قدرت بوده است، آن هم با سوءاستفاده از دولت و جامعه؛ اما هدف گروه دوم صیانت از پایه‌های دولت و حاکمیت و همچنین کرامت انسانی شهروندان می‌باشد. گروه‌هایی مثل حزب‌الله و حشدالشعبی و هر شخصی بنا به موقعیت و محیط خود برای صیانت وطن از اشغال و تروریسم کمک و همکاری می‌کنند.

اسلام مقاومت، اسلام جهادی که مقارن با القاعده و داعش و دیگر سازمان‌های تروریستی و بنیادگرای دیگر باشد، نیست. اسلام جهادی هدف خود را مبارزه با «کفار» و انتشار اسلام و اقامت خلافت [و یا امارت] اسلامی می‌داند. در ادبیات اسلام جهادی اصطلاحی به نام مقاومت و صیانت از مردم و ملت مسلمان وجود ندارد، بلکه تجربه اسلام جهادی – اسلام سیاسی نشان می‌دهد که این اسلام چیزی جز تخریب و ویرانی ملت مسلمان و تحریف اسلام نداشته است.

 

 داکتر جواد الهنداوی، دیپلمات عراقی و رییس مرکز عربی اروپا است.

حسین احسانی، پژوهشگر انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان است.

دکمه بازگشت به بالا