کافه‌ کتاب؛ گوشه‌‌ی دنج و بدون دود قلیان

محمدحسین نیک‌خواه

در شهری به بزرگی هرات برای برخی، گوشه‌‌ای دنج برای نوشیدن قهوه‌‌ی گوارا و ورق زدن کتاب کم‌تر پیدا می‌شود؛ مکانی که پاتوق فرهیخته‌گان باشد و محل رفت‌و‌آمد فرهنگیان و افراد چیز‌فهم.

کافه در ذهن عده‌ای جایی است که در آن قلیان دود می‌شود و دود مانند سونای بخار در فضای آن می‌پیچد. برخی هم تصور می‌کنند کافه محل رفت‌و‌آمد افراد خلاف‌کاران و جایی برای طرح‌ریزی جرایم تبه‌کارانه است.

حدود سه ماه پیش دروازه‌ی کافه‌ای در هرات به روی مردم باز شد که فضای آن با مکان‌های دیگر تفاوت داشت. این تفاوت را از لحظه‌ی پاگذاشتن به کافه‌، به ‌خوبی می‌توان حس کرد. این‌جا یک کافه است، اما کافه‌ای که پسوند کتاب را هم با خود یدک می‌کشد. «کافه ‌کتاب» مکانی متفاوت با فضایی متفاوت از دیگر کافه‌های شهر است که روز به روز بر شمار آن افزوده می‌شود.

در کافه‌ کتاب دودکردن سیگار و قلیان ممنوع است، اما می‌توان در فضای آرام آن کتاب خواند، در برنامه‌های آموزشی اشتراک کرد و با دوستی قدیمی از خاطرات خوش قدیم قصه کرد.

موسس کافه ‌کتاب ایده‌ای جالب را عملی کرد و دفتر کارش را به مکانی فرهنگی مبدل ساخت تا بتواند هم به امور رسمی دفترش رسیده‌گی کند و هم چرخ کافه را بچرخاند.

 

کافه‌ای با پسوند کتاب

روی دیوار کافه عکس‌هایی کوچک و سیاه‌وسفید از فرهاد دریا، نلسون‌ ماندلا، استاد ناشناس و چند چهره‌ی مشهور دیگر نصب بود. صدای پایم سکوت مطلق حاکم بر فضای کافه را شکست و از لحظه‌ی ورود تفاوت آن با دیگر کافه‌های شهر را به ‌خوبی حس کردم.

مرد جوانی در گوشه‌ای کتاب می‌خواند، دیگری درس‌هایش را مرور می‌کرد و جوانی دیگر با «لپ‌تاپ» خود سرگرم بود. سکوت کافه ‌کتاب حس آرامش خوبی داشت و فضایش طوری طراحی شده بود تا وقتی کسی داخل می‌شود، دل‌کندن از آن آسان نباشد.

پولیس هرات تا کنون بارها گفته است که بیش‌تر جرایم سازمان‌یافته در قلیان‌خانه‌ها طرح‌‌ریزی می‌شود، این درست است، ولی همه‌ی کافه‌های شهر چنین فضایی ندارد. در کشورهای توسعه‌یافته کافه‌ها محل رفت‌وآمد هنرمندان، فرهنگیان، شاعران، نویسنده‌گان و افراد چیز‌فهم است و احساس می‌شود تصور نادرست در مورد کافه باید در افغانستان هم اصلاح شود.

ایده‌ای جالب از روی کاغذ تا عمل

لحظه‌ای از حضورم در کافه گذشته بود که جوانی با لبخند و برخوردی خوش و گرم به من خوش‌آمد گفت. سراغ مسوول کافه را گرفتم، برای انجام کاری از کافه خارج شده بود.

چند دقیقه‌ای که منتظر رسیدن مسوول کافه بودم، با این جوان صحبت کردم. نامش جلال عظیمی بود و از روز گشایش کافه یعنی حدود سه ماه پیش در آن سرگرم کار است و جز او کافه کارمند دیگری ندارد.

جلال از تجربه کار در فضای متفاوت کافه ‌کتاب قصه کرد و این‌‌که حضورش در این‌جا سبب انس بیش‌تر با کتاب و یادگرفتن بازی شطرنج شده است.

سراج‌الدین مبینی، مؤسس کافه، در سال ۲۰۱۲ از دانشکده‌ی انجنیری فارغ شد و پس از آن با مؤسسات خارجی کار کرد. در سفر به هند ایده‌ای به ذهن او رسید و خواست آن‌ را در هرات عملی کند؛ تأسیس مکانی برای کتاب‌خوانی، مطالعه و فعالیت فرهنگی که پاتوق فرهنگیان باشد.

برای سراج‌الدین، مدیریت هم‌زمان کافه و انجام کارهای رسمی دفترش دشوار بود. به همین دلیل او تصمیم گرفت دفتر کارش را به کافه‌ کتاب تبدیل کند. در گوشه‌ای از کافه میز کار او جای گرفته و امور رسمی دفترش را انجام می‌دهد.

در کافه‌ کتاب تمام امکانات مورد نیاز برای انجام کارهای رسمی و اداری فراهم شده است. افرادی که پروژه‌های کوتاه‌مدت کاری دارند، به ‌جای کرایه‌ گرفتن دفتر با مصارف زیاد، می‌توانند میز کاری کرایه کنند.

مکان‌هایی مثل این کافه در کشورهای دیگر هم وجود دارد. مثلاً در انگلستان مکان‌های بزرگ برای مطالعه ایجاد شده است. در مالزیا هم مراکز توسعه‌ی کاریابی برای تبادل فکر و ایده‌های جوانان وجود دارد و در هند نیز به همین ترتیب.

استقبال مشتریان

مؤسس کافه علاوه بر تبلیغات در فضای مجازی، روش‌های دیگری هم برای جذب مشتری روی دست گرفته است. برگزاری سمینار، جلسه‌ی کتاب‌خوانی، بزم‌ شعر، مسابقات شطرنج، ثبت‌نام دانشجویان در بورسیه‌های تحصیلی و مشوره‌دهی در مورد اجرای ایده‌های تجارتی، بخشی از فعالیت کافه برای جذب مشتری است.

سهیل، از مشتریان کافه، دانشجوی کامپیوترساینس است و برای مرور درس‌هایش به کافه می‌آید. از دید او پیش از این در هرات فضایی که مورد پسندش باشد نبود و او بیش‌تر وقت خود را در خانه می‌گذراند، ولی حالا کافه‌ کتاب پاتوق او شده است.

داوود قادری، از دوستان نزدیک سراج‌الدین است و چهار سال در مالزیا درس خوانده و حالا در قزاقستان دوره‌ی ماستری مدیریت را می‌گذراند. او در سفر به کشورهای مالزیا، هند و قزاقستان کافه‌هایی را دیده که با کافه‌های افغانستان تفاوت زیادی دارد و فضای آن‌ها جایی برای تفکر، نوشیدن قهوه، کتاب‌خوانی و تبادل افکار است.

سهیلا کریمی، دانشجوی سال سوم دانشکده‌ی طب، یکی دیگر از مشتریان کافه روی یک میز چوبی کتابی مقابلش باز و در حال مطالعه بود. به باور او، خانواده‌ها تصور نادرستی در مورد کافه دارند و زمان بیش‌تری نیاز است تا دیدگاه آن‌ها در مورد مکانی به اسم کافه تغییر کند.

اعضای کافه‌ کتاب با دریافت کارت عضویت در بدل ۳۰۰ افغانی برای یک‌ ماه، می‌توانند از برخی برنامه‌ها به گونه رایگان بهره‌مند شوند و برای مطالعه، کتاب قرض بگیرند.

کافه‌ کتاب با ممنوع کردن سیگار و قلیان، روایتی متفاوت از مکانی به اسم کافه را در هرات ارایه کرده و مؤسس آن تلاش دارد دیدگاه منفی مردم به ویژه برخی جریان‌های افراطی را در مورد کافه تغییر دهد.

دکمه بازگشت به بالا