بازداشت و شکنجه کارمندان ملکی و نظامی حکومت پیشین از سوی طالبان به بهانه داشتن سلاح، همچنان ادامه دارد. افراد طالبان در ولایتها بیشتر به دنبال نظامیان پیشین هستند و در مواردی کارمندان ملکی را نیز بازداشت و زندانی میکنند. این زندانیان تا حدی از سوی افراد طالبان شکنجه میشوند که سلاح دستداشته خود را به آنان تسلیم کنند. افرادی که سلاح ندارند، نیز از شدت شکنجه حاضر میشوند بهای یک میل سلاح را به طالبان بپردازند.
در این گزارش به روایت چگونهگی بازداشت و شکنجه یکی از کارمندان ملکی حکومت پیشین پرداخته شده است. برای اینکه دوباره از سوی افراد طالبان بازداشت و شکنجه نشود، برایش نام مستعار برگزیده شده است. این مرد باشنده حصه اول بهسود ولایت میدانوردک است و 36 سال سن دارد.
محمدابراهیم (نام مستعار) حدود سه هفته پیش به اتهام اینکه کارمند حکومت پیشن بوده و سلاح و موتر دولتی را نزد خود پنهان کرده است، از سوی کارمندان استخبارات طالبان در میدانوردک بازداشت شده است. محمدابراهیم در یک مخفیگاه طالبان در مربوطات ولسوالی حصه اول بهسود برای مدت یک هفته زندانی بوده و مورد شکنجه قرار گرفته است. او در صحبت با روزنامه 8صبح میگوید تا زمانی که ریشسفیدان محل ضمانت نکردند و خودش حاضر نشد که بهای یک میل سلاح را به طالبان بدهد، از سوی استخبارات این گروه آزاد نشده است.
محمدابراهیم اکنون در خانه یکی از دوستانش به سر میبرد. او میافزاید که در حکومت پیشین یک کارگر عادی بوده و در دوره اول ریاست جمهوری محمداشرف غنی، برای مدت دو سال در اداره امور ریاست جمهوری بهعنوان راننده وظیفه اجرا کرده است.
محمدابراهیم که در نوجوانی پدرش را در یکی از حملههای انتحاری از دست داده و خودش یگانه نانآور خانواده چهارنفری است، پس از سقوط نظام جمهوری به دست طالبان، وظیفه رانندهگی را از دست داده و دیگر نمیتوانست مخارج خانوادهاش را در پایتخت تأمین کند. از همین رو، با خانوادهاش از کابل به سرزمین پدریاش بهسود کوچ کرد و ناگزیر به کشاورزی روی آورد.
او که طبق معمول با برادر کوچکش مشغول کشاورزی و زمینداری بود، روز جمعه، ۶ عقرب، حوالی ساعت 3:00 پس از چاشت بهطور ناگهانی از سوی کارمندان استخبارات طالبان بدون هیچ پرسش و پاسخی بازداشت و به یکی از شکنجهگاههای این گروه منتقل شده است.
محمدابراهیم توضیح میدهد، برای اینکه نتواند مخفیگاه طالبان را درست شناسایی کند، کارمندان استخبارات این گروه به محض بازداشت و سوار کردنش در موتر، چشمها و دهنش را با پارچه سیاهی میبندند. او در این مورد توضیح میدهد که طالبان وی را از ولسوالی بهسود خارج کردهاند؛ زیرا مدت زیادی را در موتر سپری کرده است. طالبان به محض پایین کردنش از موتر، او را به یک اتاق تاریک منتقل کرده و دستها و پاهایش را با ریسمان ضخیمی بستهاند.
همان شبی که ابراهیم امید اندکی برای زنده ماندن داشته، بیشتر نگران مادر رنجور، برادر کوچک و خواهر نوجوانش بوده است. به گفته او، افراد طالبان پس از بستن دستها و پاهایش، او را با سینه روی زمین نمناک میخوابانند. در حالی که او را با شلاق و اسلحه تهدید به مرگ میکنند، میپرسند که موتر و اسلحه را کجا پنهان کرده است. محمدابراهیم که پاسخی برای این پرسش ندارد و داشتن اسلحه و موتر را انکار میکند، بیشتر مورد شکنجه قرار میگیرد، تا حدی که احساس میکند پای چپش را از تنش جدا کردهاند. به قول خودش، او زیر شکنجه طالبان چندین بار از هوش میرود و به محض اینکه دوباره به هوش میآید، باز هم متواتر مورد شکنجه قرار میگیرد.
محمدابراهیم که بیشتر از ناحیه پا آسیب دیده است، میگوید که طالبان در جریان تحقیقات برای اذیت کردنش او را از پا مورد شکنجه قرار میدهند. این جوان میگوید که او در هر شبانهروز چندین بار مورد لتوکوب افراد طالبان قرار گرفته است تا اینکه پس از سپری کردن یک هفته درد، شکنجه و دوری از خانواده، تحمل اینهمه آزارواذیت برایش طاقتفرسا میشود و مجبور میشود به داشتن سلاح اقرار کند.
محمدابراهیم خاطرنشان میسازد که با همکاری و هماهنگی بزرگان ولسوالی بهسود موفق شده بهای یک میل سلاح را تهیه کند و بهطور ضمانت از بند طالبان رها شود. او علاوه میکند: «طالبان پس از گرفتن پول برایم هشدار دادند که اگر در این مورد دهنم را باز کنم، زندهگی خانواده و همه خویشاوندانم به خطر خواهد افتاد.»
طالبان ابراهیم را با چشمهای بسته و حالت نیمهجان در نزدیکی ولسوالی بهسود رها کردهاند. او با همکاری افراد محل به خانهاش انتقال داده شده است. او شکایت دارد که هیچ رژیمی در هیچ کشوری شبیه دزدان با شهروندان رویه نمیکند.
ابراهیم پس از سپری کردن یک روز در کنار مادر و خواهرش در بهسود، با همکاری مامایش برای تداوی پایش به کابل منتقل شده است. او در مدت کوتاهی که در یکی از شفاخانههای شخصی بستری بوده، از ترس جانش حتا به داکتران در مورد اینکه او دراثر شکنجه طالبان به این وضعیت افتاده، چیزی نگفته است. محمدابراهیم میگوید که اندک داشتههایش نیز در جریان این مدت به مصرف رسیده و اکنون در حالت بیسرنوشتی محض گیر مانده است. ترس، بیسرنوشتی، ادامه وضعیت کنونی و مشخص نبودن آینده، او را بهشدت نگران ساخته است.
ابراهیم از ترس اینکه مبادا دوباره به بند طالبان بیفتد، از لحاظ جسمی و روحی کاملاً در وضعیت نامناسب قرار دارد. او اکنون بیشتر دلواپس آینده ناروشن مادر، خواهر نوجوان و برادر کوچکش است.
این تنها محمدابراهیم نیست که از سوی افراد طالبان بازداشت و شکنجه میشود تا بهای یک میل سلاح را به افراد طالبان بپردازد. در یک سال و سه ماه گذشته چندین شهروند دیگر نیز شکایت مشابهی داشتهاند. آنان تأکید کردهاند تا زمانی که حاضر نشدند بهای یک میل سلاح را به طالبان بپردازند، از بند این گروه آزاد نشدهاند.