از عمر جنگ غزه بیش از سه ماه میگذرد. شمار تلفات فلسطینیها از مرز ۲۳ هزار تن عبور کرده است. ارتش اسراییل نیز تلفات میدهد، ولی بسیار کمتر از حماس و ساکنان غزه. جنگ در این روزها بیشتر بر جنوب غزه متمرکز است و از شدت آن در شمال کاسته شده است؛ جایی که ارتش اسراییل ادعا میکند زیرساختهای نظامی حماس را نابود کرده است. موشکپراکنیهای حزبالله لبنان نیز بهگونه مدیریتشده به سمت خاک اسراییل ادامه دارد؛ حملاتی که واکنش در پی داشته است. دورنمای آتشبس زیاد روشن نیست و میانجیگری کشورهای اروپایی و منطقه تا این دم نتیجه نداده است، شاید به این دلیل که ایالات متحده امریکا موافق نیست.
با توجه به این نکات سوالی که مطرح میشود این است: آیا وضعیت وفق مراد اسراییل است؟
برای ارایه پاسخ به این پرسش، به نکات ذیل پرداخته میشود:
۱- جنگ فرسایشی شده است
فرسایشی شدن جنگ غزه، چیزی نیست که وفق مراد و مرام اسراییل باشد؛ چون اگر توان نظامی آن را معیار قرار دهیم، اصولاً در چشم بههمزدنی باید طومار حاکمیت حماس در نوار غزه را درمیپیچید. اسراییل در گذشته جنگهای بزرگی را تجربه کرده، ولی زود به نتیجه مطلوب نایل شده است؛ چون رقیب را بهگونه برقآسا سرکوب کرده است. برای نمونه، در جنگ 1967 که به جنگ «ششروزه» معروف است، ارتش اسراییل در کمتر از 24 ساعت نیروی هوایی مصر، سوریه و اردن را از کار انداخت و بخشی از جغرافیای آن سه کشور را اشغال کرد. در حالی که قاهره در آن زمان قدرت برتر منطقه بود و در کانون توجه اتحاد جماهیر شوروی سابق قرار داشت. اگر جنگهای گذشته را نیز مبنا قرار دهیم، حماس باید طی کمتر از یک روز خلع حاکمیت میشد که نشده است. در حالی که قلمرو حاکمیت آن از سال 2007 به اینسو در محاصره اسراییل است و به همین دلیل از آن به «زندان باز» تعبیر میشود. حماس اگر در گذشته بهگونه پنهانی از کمک برخی کشورها بهرهمند میشد، حالا نمیشود؛ چون همه راههای ورود به غزه مسدود است. ولی تلآویو با آنکه نیاز ندارد، از سوی واشنگتن حمایت تسلیحاتی میشود. فرسایشی شدن جنگ نیز به این علت است که اسراییل با یک گروه مسلح مواجه است، نه دولت، و این ضمن آنکه تشخیص برنده و بازنده را دشوار کرده، به جنگ ماهیت چریکی نیز بخشیده است.
2- ایالات متحده نگران است
اسراییل قدرت برتر منطقه است و توان دفاع از خود در برابر دشمنانش را دارد، بهویژه زمانی که با گروههایی چون حماس، حزبالله و… طرف باشد. با آنهم از 7 اکتوبر تا این دم از حمایت تسلیحاتی امریکا بهرهمند بوده است. دولت جو بایدن در حمایت از اسراییل دو ناو هواپیمابر در خاور میانه مستقر کرد و به سایر کشورها و گروهها بهویژه ایران و حزبالله هشدار داد که بیطرف بمانند. دولت بایدن حتا طرح بودجه 106 میلیارد دالری را به منظور دوام حمایت از تلآویو و کییف تقدیم کانگرس کرد که تایید نشد. دولت بایدن در دسامبر سال گذشته در دو نوبت بدون اخذ مجوز کانگرس حمایت مالی و نظامی به اسراییل فرستاد، با این ادعا که در وضعیت اضطراری قرار دارد. در حالی که ارتش اسراییل از نظر تجهیزات پیشرفته نظامی در منطقه مانند ندارد و مهمتر از آن با حماس طرف است؛ گروهی که نیازمند کمک سایر کشورها و گروههاست. کمکهای اضطراری بدون مجوز کانگرس بیسابقه نیست، ولی نادر است و این نشان میدهد که تلآویو از نظر واشنگتن در وضع نامساعد قرار دارد.
تلاشهای واشنگتن برای جلوگیری از فراگیر شدن جنگ، نیز حکایت از وضع نامساعد اسراییل میکند. امریکا با توجه به فرسایشی شدن جنگ غزه، دریافته است که تلآویو شاید قادر به مواجهه همزمان در چند جبهه نباشد. از اینرو، تلاش میکند که جبهه جدید علیه آن باز نشود. آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا، که از 7 اکتوبر تا این دم در چهار نوبت به خاور میانه سفر کرده، هدفش جلوگیری از باز شدن جبهه جدید بوده است، نه لزوماً برقراری آتشبس؛ چون میخواهد اسراییل همچنان در غزه متمرکز بماند تا به نابودی حماس نایل شود.
۳- آتشبس موقت تعبیر به ضعف شده است
آتشبس موقت هفتروزه که با میانجیگری قطر، مصر و امریکا امضا شده بود، نیز تعبیر به ناتوانی اسراییل در نابودی حماس شد. به این دلیل که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، به تاکید گفته بود که آتشبسی در کار نخواهد بود، مگر اینکه همه گروگانها آزاد شوند. نهتنها چنین نشد، بل حماس در بدل رهایی ۵۰ اسراییلی ۱۵۰ فلسطینی را آزاد کرد. نفس امضای توافقنامه آتشبس با حماس، نشان میدهد که این گروه هنوز حاکم غزه است و اسراییل چارهای نیافته است جز اینکه مطالبات آن را بهگونه کامل نادیده نگیرد. اهدافی را که دولت نتانیاهو تعیین کرده، تا هنوز برآورده نشده است: رهایی گروگانها، نابودی کامل حماس و غیرنظامیسازی غزه. نهتنها چنین نشده است که موجودیت گروگانها دولت نتانیاهو را الزام میکند تا بار دیگر به امضای توافقنامه آتشبس با حماس تن دهد. این نیز تعبیر به ناتوانی خواهد شد. بهتازهگی رسانهها گزارش دادهاند که قطر طرحی را ارایه داده است که برمبنای آن ارتش اسراییل از نوار غزه بیرون میشود و گروگانها در چند نوبت و با رعایت فاصله زمانی رها میشوند. البته رهبران حماس نیز غزه را ترک میکنند. این طرح برای بررسی روی میز کابینه جنگ اسراییل قرار گرفته است که رد یا تایید آن روشن نیست.
۴- رقم بلند تلفات غیرنظامیان به اعتبار اسراییل آسیب زده است
تا کنون بیش از ۲۳ هزار فلسطینی در نتیجه حملات هوایی و زمینی ارتش اسراییل در نوار غزه کشته شدهاند که زنان و کودکان را نیز شامل میشود. رقم قابل ملاحظهای در کرانه باختری نیز کشته شدهاند؛ منطقهای که اسراییل از ناحیه آن زیاد احساس خطر نمیکند و غزه را نیز میخواهد مثل آن بیخطر کند. از اسراییل بهمثابه دولت دموکراتیک در منطقه یاد میشود و جهان غرب نیز زیر همین عنوان از آن حمایت میکند. برای همین است که نتانیاهو ارتش اسراییل را «اخلاقیترین» ارتش دنیا میخواند. پس از آنکه رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه، آنچه در غزه از سوی اسراییل انجام شده را با آنچه هیتلر علیه یهودیان انجام داد یکسان خواند، با واکنش تند نتانیاهو مواجه شد: «ارتش اسراییل اخلاقیترین ارتش دنیاست و در حال مبارزه با شنیعترین و بیرحمترین سازمان تروریستی در دنیاست که اردوغان آن را تمجید میکند و به مقامهای ارشد آن پناه میدهد.»
تلفات پرشمار غیرنظامیها سبب شد تا وجاهت اسراییل در پیشگاه جامعه بینالمللی آسیب ببیند. حتا دولتهای اروپای غربی که در روزهای اول قویا در صف حمایت از تلآویو ایستاد بودند، حالا تردید دارند. برای فعلاً فقط ایالات متحده تلاش میکند حمایتش از اسراییل را کتمان نکند که آن نیز به ظاهر تاکید میکند تا به حفاظت از جان غیرنظامیان توجه شود. برای نمونه، دولت افریقای جنوبی با درج شکایت در دادگاه بینالمللی لاهه ادعای «نسلکشی» را علیه اسراییل مطرح کرده است؛ مسالهای که تبعات داردی ک. دادگاه لاهه نیز روز پنجشنبه، 11 جنوری، اولین جلسه را برای بررسی شکایت دولت افریقای جنوبی برگزار کرده است که خبر خوشی برای دولت نتانیاهو نیست. اسراییل در حالی به نسلکشی متهم میشود که یهودیان داغ تصفیه و کشتار دستهجمعی را هنوز بر جبین دارند و تلآویو خود را نماینده آنان میداند. کسی که قربانی کشتار است، اصولا نباید به کشتار دیگران متهم شود.
۴- نارضایتی داخلی از نو کلید خورده است
پیش از حمله 7 اکتوبر نیز اسراییل شاهد اعتراض مردمی بود، ولی پس از آن نوعی وحدت نسبی میان دولت و نیروهای اپوزیسیون ایجاد شد و اعتراضها نیز به خاموشی گرایید که البته تازه از نو در حال جان گرفتن است. برای نمونه، از چند روز به این سو خیابانهای اسراییل شاهد حضور مردمی است که خواهان برگزاری انتخابات و تشکیل دولت جدید هستند؛ چیزی که میتواند ناتوانی دولت نتانیاهو در رهایی گروگانها و نابودی کامل حماس را برملا سازد. یا هم یاییر لاپید، رهبر جریان اپوزیسیون، بار دیگر اظهار داشت که دولت نتانیاهو در بیمسوولیتی نظیر ندارد. در حالی که انتظار غالب این است که همه نیروها در اسراییل به قصد پیروزی بر حماس متحد شوند، نه اینکه دنبال تعویض حاکمیت باشند.
۵- ترور رهبران حماس تعبیر به ضعف میشود
ترور رهبران حماس در عین حال که میتواند برای اسراییل دستاورد تلقی شود، تعبیر به ضعف نیز میشود؛ چون گمان غالب این است که دولت نتانیاهو با این کار میخواهد روی انتظارات برآورده ناشدهاش در غزه پرده اندازدش در . ترور رهبران حماس حتا با استقبال امریکا نیز مواجه نشده است؛ چون ممکن است به منطقهای شدن جنگ بینجامد. امریکا شاید با ترور رهبران حماس موافق باشد، آن هم در شرایط عادی و در خاک فلسطین، نه در شرایط حاد جاری و در خاک کشورهای دیگر. برای نمونه، دولت لبنان در واکنش به ترور صالح العاروری، معاون شاخه سیاسی حماس، ممکن است دست حزبالله را در عمل علیه منافع اسراییل بیشتر باز بگذارد. یا هم سوریه که از 7 اکتوبر به این سو در سکوت است، شاید به ترور نظامیان ایرانی در خاکش از سوی اسراییل واکنش نشان دهد. رهبران حماس که در قطر و ترکیه به سر میبرند، اگر از سوی اسراییل هدف قرار گیرند، بدیهی است که دولت نتانیاهو بیشتر زیان میکند. برای همین است که آنالنا بربوک، وزیر خارجه آلمان، هنگام سفر به خاور میانه خطاب به اسراییل اظهار داشت: «همه ما احساس میکنیم که سناریوی ترور نباید ادامه پیدا کند. فاجعه انسانی باید پایان یابد و منطقه از چرخه ابدی خشونت باید خارج شود.» همینطور گزارشگران ویژه سازمان ملل متحد با نشر اعلامیهای ترور عاروری توسط اسراییل را «اعدام فراقانونی» و «نقض تمامیت ارضی» لبنان خواندهاند.
کلام آخر اینکه اسراییل قادر به نابودی حماس است و میتواند به اهداف از پیش تعیین شده در غزه نایل شود، ولی سه ماه و چند روز جنگ نشان داد که این کار ساده هم نیست. این چیزی است که دولت نتانیاهو نیز بارها بیان کرده است: «خسارات دردناکی در این جنگ متحمل خواهیم شد.»