حالا که ظاهراً اسراییل به حمله ایران پاسخ داده، شاید نیاز باشد که سود و زیان طرفین را بررسی کنیم. در پیوند به آنچه در شهر اصفهان ایران اتفاق افتاده، نه طرف اسراییلی بهگونه روشن موضع خود را بیان داشته و نه هم طرف ایرانی. مقامهای ایرانی به رسانهها گفتند که پدافند هوایی کشورشان چند عدد ریزپرنده ناشناس را در فضای اصفهان سرنگون کرده است. اسراییل با آنکه چون گذشته سکوت معنادار اختیار کرده، ولی رسانههای غربی به نقل از برخی مقامهای آن، حمله بر شهر اصفهان را تایید کردهاند. هرچه باشد، حمله از نوعی نبوده که انتظار میرفت. حالا که تنشها حداقل در مقطع حساس فعلی پایانیافته به نظر میخورد، سخن از میزان سود و زیان طرفین بالا گرفته که در ذیل بهگونه مختصر به بررسی گرفته میشود:
1- سود جمهوری اسلامی ایران
1-1 این که حمله ایران بر خاک اسراییل از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد محکوم نشده، برای تهران قدری سودآور است. تهران در نگاه شورای امنیت از گذشتههای دور به اینسو به یک معنا حیثیت متهم را داشته است. اینکه این نگاه چقدر عادلانه است یا نه، قطعاً جای بحث دارد. پس از آنکه برنامه هستهای ایران زیر ذرهبین آن شورا قرار گرفت، تحریمهای کسلکنندهای بر جمهوری اسلامی وضع شد که همین اکتوبر سال گذشته براساس مفاد پیمان برجام بهگونه خودکار برداشته شد. همچنان سه عضو دایم آن شورا از طرف ایرانی بهحیث ناقض حقوق بشر، حامی تروریسم و مخل ثبات منطقهای یاد میکنند. ازاینرو، انتظار غالب مبتنی بر صدور بیانیه واحد در محکومیت حمله بود که چنین نشد. لذا، میتوان گفت که تهران اگر سود نکرده، زیان هم نکرده است.
2-1 جمهوری اسلامی روی تقویت قدرت نظامی خود زیاد هزینه کرده است. به همین خاطر برنامه هستهای، پهپادی و موشکی آن برای برخی دولتهای غربی و منطقه اسباب نگرانی فراهم کرده است. گمان غالب این بود که طرف ایرانی برخلاف شعارهایی که سر میدهد، در زرادخانهاش چیزی در دفاع از خود ندارد. به همین خاطر، پاسخ ایران با توجه به کمیت موشکها و پهپادها بیشتر معطوف به نمایشدادن قدرت نظامی معنا میشود، نه لزوماً واردکردن تلفات سنگین به رقیب. اگر در آن حمله طرف اسراییلی متحمل خسارت سنگین میشد، بعید نبود که جنگ تمامعیار رقم بخورد. اینکه آن حمله بازتاب وسیع در رسانههای جهانی یافت و نگاه کشورهای بزرگ و کوچک به آن خیلی معطوف شد، به نظر میرسد که طرف ایرانی در آنچه نمایش توان نظامی خوانده میشود، قدری موفق بوده است.
3-1 جمهوری اسلامی از سوی حامیان و مخالفان خود متهم به بیعملی بود؛ به این معنا که در برابر حملات پیهم اسراییل واکنش جدی نشان نمیداد. تصور غالب مبتنی بر هراس تهران از ورود به جنگ مستقیم با اسراییل و امریکا بود. لذا، ایران با راهاندازی عملیات «وعده صادق» تا جایی توانست داغ بیعملی را از جبین خود پاک کند و حمایت حامیانش را بیشتر جلب کند. شماری از شهروندان ایرانی شبهنگام به خیابانها آمدند و از چهگونهگی راهاندازی حمله انتقامجویانه حمایت کردند. همچنان رسانههای وابسته به دولت مدعی شدند که آن حمله به سود فلسطینیها نیز بوده است. برای نمونه، در برخی رسانههای ایرانی نوشته شد که از شش ماه به اینسو ساکنان غزه فقط در شب سیزدهم اپریل قربانی ندادهاند که این برای تهران میتواند اعتبارزا باشد.
2- زیان جمهوری اسلامی ایران
1-2 ایران از این حیث زیان کرده که از سوی متحدان غربی اسراییل بیشتر تحریم خواهد شد. گروه جی 7 با برگزاری جلسهای پاسخ جمهوری اسلامی را محکوم کرد و از اعمال تحریم بیشتر علیه برنامههای پهپادی و موشکی آن سخن زد. اسراییل نیز تلاشهای جدی را روی دست گرفته تا بر شدت تحریمها از سوی متحدان خود علیه تهران بیفزاید. هدف تلآویو جا دادن سپاه پاسداران در لیست سیاه اتحادیه اروپاست که به نظر نمیرسد به این زودیها موفق شود. جو بایدن، رییس جمهور امریکا، دو روز قبل اعلام کرد که تازه تحریمهایی را علیه برنامه پهپادی، صنایع فولاد و خودروسازی جمهوری اسلامی وضع کرده است. فشارهای سیاسی نیز بیش از گذشته تشدید خواهد شد. اگرچه طرف ایرانی با وضع تحریم از سوی دولتهای غربی خو گرفته، ولی تداوم آن با شدت بیشتر از گذشته زیان زیاد در پی دارد.
2-2 در خاور میانه نهتنها اسراییل که برخی کشورهای عرب سنی نیز از نیرومندشدن ایران شیعی هراس دارند. حمله سیزدهم اپریل به یک حساب برای آنها نیز زنگ خطر را به صدا درآورده است. برای همین، از مشارکت عملی و اطلاعاتی اردن، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در عملیات رهگیری پرتابههای ایرانی گزارش شد. آنان زینپس ایران را بهمثابه یک «تهدید بزرگ» جدی خواهند گرفت و برای مهار آن چارهای ندارند جز تشدید وابستهگی به امریکا و همینطور نزدیکی با اسراییل. شاید روند عادیسازی رابطه ریاض و تلآویو با سرعت بیشتر از گذشته دنبال شود.
3- سود اسراییل
1-3 اسراییل بهخاطر آنچه در غزه انجام داده بود، در معرض فشار سنگین جهانی قرار داشت. حتا پرونده اتهام نسلکشی علیه آن باز شده بود؛ کشوری که ساکنان آن ادعا میکنند هنوز داغ نسلکشی را بر جبین دارند. اسراییل که به یک حساب تبدیل به متهم شده بود، حالا بسیاری از آن بهحیث قربانی یاد میکنند؛ چون جنگ غزه و فاجعه انسانی برآمده از آن، از چندی به اینسو به حاشیه رفته است. برپایه گزارش برخی رسانهها، 48 کشور پاسخ ایران را محکوم کردهاند که این میتواند تسکین موقت برای اسراییل باشد.
2-3 دولتهای غربی نیز ظاهراً از بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل، آزرده خاطر بودند، تا جایی که وی را از حمله بر رفح، جنوبیترین شهر غزه، باز داشتند. اما اینک قاطعانه کنار او ایستادهاند. مثال روشن آن، مشارکت به وقت و موثر آنان در عملیات رهگیری پرتابههای ایرانی میباشد. همچنان تحریمهایی که دارند بر ایران اعمال میکنند، به قصد حمایت از تلآویو است. حداقل در این چند هفته اخیر، انتقاد آنها از شیوه عملیات نظامی اسراییل در غزه پایان یافته است. البته هنوز روشن نیست که دست اسراییل را در تداوم عملیات در غزه بهویژه رفح باز خواهند گذاشت یا خیر؟ اما از قراین برمیآید که شاید دولت بایدن همچنان دولت نتانیاهو را از حمله بر رفح دور نگه دارد؛ چرا که فاجعه جاری در غزه لزوماً پیوند مستقیم به تنش با ایران ندارد.
3-3 نتانیاهو قبلاً با فشار سنگین داخلی گرفتار بود: تندادن به توافق آتشبس با حماس بهخاطر رهایی گروگانها، برگزاری انتخابات زودهنگام و کنار رفتن از قدرت. تا یکم اپریل خیابانهای تلآویو شاهد تجمعات بزرگ شهروندان اسراییل بود. به تعقیب آن، حمله سیزدهم اپریل برای نتانیاهو حکم نسخه شفابخش را داشت، در عین حال که در آینده برایش تبعات دارد. اسراییلیها ترجیح میدهند که در شرایط حاضر به مهار تهدید بیرونی بیشتر بیندیشند تا براندازی دولت نتانیاهو. البته تداوم عملیات در غزه و روشن نشدن سرنوشت گروگانها ممکن است از نو موجب آغاز اعتراضها در اسراییل شود.
4- زیان اسراییل
1-4 حمله بر اسراییل آن هم از جانب یک دولت تقریباً تبدیل به امر غیرممکن شده بود؛ چرا که توان نظامی بالا دارد، قاطع و سریع پاسخ میدهد و حمایت بیچونوچرای امریکا را نیز داراست. پس از اکتوبر 1973 خاک اسراییل از سوی هیچ دولتی آماج حمله قرار نگرفته است. البته دولت عراق به رهبری صدام حسین در فبروری 1991 خاک اسراییل را بهگونه محدود آماج حمله موشکی قرار داد که به توصیه امریکا پاسخ نگرفت. گروههای مسلح چریکی همچنان استثنا قرار میگیرند: حزبالله، حماس و جهاد اسلامی. با توجه به آن نکات، حمله دولتها بر اسراییل در نظر بسیاری حکم «تابو» را داشت که پاسخ ایران را شاید بتوان «تابوشکنی» خواند. بهفرض که اسراییل باز هم به منافع ایران حمله کند و تهران هم خاک آن را هدف قرار دهد، آن تابو بیشتر شکسته خواهد شد.
2-4 به اعتقاد برخی صاحبنظرانی که قضایا را بهگونه بیطرفانه رصد میکنند، هیبت «بازدارندهگی» اسراییل نیز تا جایی در معرض سوال رفته است. برپایه این باور، اولاً خاک اسراییل باید در معرض حمله قرار نمیگرفت و اگر چنین شده بود، بایستی پرتابهها بهگونه کامل خنثا میشدند. همچنان، اگر دولتهای غربی و اردن به کمک اسراییل نمیآمدند، شاید که سامانههای دفاعی آن با چالش مواجه شده و پرتابههای بیشتر به اهداف اصابت میکردند. استمداد تلآویو از قدرتهای غربی در عملیات رهگیری پرتابهها، این گمان را در ذهنها تقویت کرده که بهرغم آن همه ظرفیت نظامی هنوز در دفاع از خود وابسته به دیگران است.
3-4 طوری که در فوق تذکر رفت، شورای امنیت قادر به صدور بیانیه واحد مبنی بر محکومیت حمله ایران بر خاک اسراییل نشد که این به زیان تلآویو است. آن شورا به اسراییل بیشتر به چشم یک قربانی دیده است. اگر به مفاد قطعنامههای آن عمل نکرده، برایش مسوولیت ایجاد نشده است. در حالی که بقیه کشورها بهسادهگی تحریم میشوند. البته که حمله بر کنسولگری ایران نیز محکومیت شورای امنیت را در پی نداشت که البته با توجه به موضع سه عضو دایم آن، طبیعی هم مینمود. از آنجایی که واشنگتن، لندن و پاریس در آن شورا دست برتر دارند، صدور بیانیه واحد به سود اسراییل ممکن مینمود که بنابر دلایلی محقق نشد.
4-4 اگر بپذیریم که حمله بر اصفهان کار اسراییل بوده، میتوان مدعی شد که میان اقدامات تلافیجویانه طرفین تناسبی وجود ندارد. پاسخ ایران ظاهر سنگین داشت، تا جایی که دولتهای غربی برای مهار آن وارد صحنه شدند. همچنان در رسانههای جهانی هم بازتاب وسیع یافت و مقامهای ایرانی هم با لحن آمیخته با غرور مسوولیت گرفتند. اما حمله اسراییل نهتنها که ظاهر ضعیف داشت، بل هنوز که این سطور نوشته میشود، مقامهای آن بهگونه رسمی مسوولیت نگرفتهاند. حتا رسانهها به نقل از ایتمار بن گویر، وزیر امنیت ملی اسراییل، حمله بر اصفهان را «ضعیف» خواندهاند؛ اظهاراتی که واکنش یائیر لاپید، رهبر اپوزیسیون اسراییل، را برانگیخت: «هیچ وقت تا حالا یک وزیر در کابینه امنیتی چنین لطمه سنگینی به امنیت، وجهه و جایگاه اسراییل نزده بود.»
گذشته از سود و زیان طرفین، آنگونه که نگارنده در نوشته پیشین پیشبینی کرده بود، برای فعلاً تنش میان طرفین فرو خفته است؛ بعدها در اشکال دیگر و در جاهای دیگر شاید ادامه پیدا کند.