در دوسالهگی سقوط به این نتیجه میرسیم که زنان افغانستان با این که روایت تدوینشده ندارند، با مبارزات نفسگیرشان راوی روایتهای نانوشته خود هستند. احکام پیدرپی برای حذف سیستماتیک زنان از جامعه، آنان را برای مبارزه علیه طالبان مصممتر کرده است. هر قدر که محدودیتها بیشتر میشود، زنان افغانستان در داخل و بیرون از کشور منسجمتر و آگاهانهتر قدموقلم برمیدارند تا برای حل بحران کنونی کشور پیشقدم شوند و تصامیم آینده در مورد افغانستان بدون درنظرداشت دیدگاههای زنانی که صدای نالهوزجهشان به گوشهوکنار دنیا رسیده است، گرفته نشود.
مبارزه سخت و نفسگیر دو سال سیاه در تاریخ افغانستان خود انعکاسدهنده روایت است. این زنان آزاده و نترس افغانستان با اعتراضات ملی و بینالمللی مشروعیت گروه طالبان را به چالش کشیدهاند. اگر امروز زنان در جادههای کابل و فضای سربسته برای دسترسی به حقوق اساسی خویش صدا بلند میکنند، اگر آنان در تریبونهای بینالمللی برای جلب حمایت مردم دنیا و کشورهای دخیل در قضایای افغانستان دادخواهی میکنند، و اگر در رسانههای بینالمللی صدای بیصدایان میشوند، همه و همه منشا در آگاهی، توانمندی و شعور سیاسیای دارد که سبب شده زنان افغانستان در داخل و خارج کشور در وضعیت خفقانآور کنونی به سد بزرگی در مقابل افراطیت، تبعیض و مفکوره تکجنسیتی بدل شوند. به چالش کشیدن گروهی که هیچ باورمندیای به هویت زن ندارد، کار سادهای نیست.
زنان افغانستان که از گذشتههای دور به اینسو قربانی خشونت و بیعدالتی بودهاند، بار دیگر با آمدن گروه طالبان در خطر حذف و نابودی قرار گرفتهاند؛ اما با تداوم مبارزات شبانهروزی نگذاشتند وضعیت پیشآمده سرنوشتشان را خلاف میل آنان رقم بزند. جنبشهای خودجوش زنان و دختران افغان از روزهای نخستین ورود طالبان به کابل تا کنون، با آگاهی، توانمندی و انسجام نظر، این گروه را با آزمون سختی مواجه کردهاند. لذا، این مبارزات را نباید دستکم گرفت.
حضور و دادخواهیهای زنان در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، شورای حقوق بشر این سازمان، دیدهبان حقوق بشر، سازمان عفو بینالملل و … باعث شد که کشورهای عضو سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای بینالمللی در تصامیمشان تجدید نظر کرده و عملکرد گروه طالبان را آپارتاید جنسیتی خوانده و تحریمهای بیشتری را علیه این گروه وضع کنند.
زنان با توانمندیها و پیشینه مبارزاتی در این دو سال توانستهاند حرکت خودجوش حقطلبانه و هماهنگی را راهاندازی کنند که با خواستها و اهداف اکثریت جامعه افغانستان در همسویی قرار دارد. مطمیناً روایت عدالتطلبی زنان در مقابل روایت تاریکاندیشی مبتنی بر خشونت، هرچند زمانبر، اما بینتیجه و بدون موثریت نخواهد بود.
چرا گروه طالبان در تقابل با زنان است؟
طالبان به این نتیجه رسیدهاند که زنان افغانستان به آگاهی حقوقی دست یافتهاند و بنابراین، آگاهی در مقابل ایدئولوژی تاریکاندیشی، بزرگترین ترسی است که طالبان دارند و خوب میدانند که با آگاهشدن جامعه، تفکر طالبانی به چالش کشیده شده و در نتیجه، در میان مردم جا نخواهد داشت. علت بستن مراکز آموزشی و تحصیلی کشور میتواند ترس طالبان از آگاهی زنان باشد. اگر سطح آگاهی جامعه بیشتر شود، ایدئولوژی تاریکاندیشی در تزلزل قرار میگیرد.
با گذشت دو سال که زنان خاموشی اختیار نکرده و فریاد حقطلبیشان را به گوشهگوشه دنیا رساندهاند، ایجاب میکند تا مردان برابریخواه، روشننگر و انسانگرا نیز خاموش نمانده و متحدانه با زنان افغانستان علیه بیعدالتی مبارزه کنند. تا کنون که طالبان هیچ توجهی به خواستهای عدالتطلبانه زنان نکردهاند، نباید چراغ روشنگری و حقطلبی خاموش بماند. برای تحقق خواستهای زنان افغانستان، پیشنهادات ذیل میتواند مثمر باشد:
1- ادامه بهرسمیت شناخته نشدن طالبان تا زمان تمکین این گروه به حقوق بشر، بهویژه حقوق زنان و ایجاد حکومت فراگیر ملی مبتنی بر آرای مردم.
2- وضع تحریمهای شدید علیه گروه طالبان.
3- نظارت دقیق روی توزیع کمکهای بشردوستانه به نیازمندان.
4- و در آخر، نادیده نگرفتن روایت زنان برای ایجاد افغانستان نوین. باید اذعان کرد که زنان چه در جریان اعتراضها و چه در زمان استقرار و استحکام حکومتها، نقش اساسی در جامعه دارند و بنابراین، نباید نادیده گرفته شوند.