تقویم در تاریخ سرزمین ما چندین بار تغییر کرده است. این تغییرات اکثرا برای بهبود وضعیت و استفاده از تقویم دقیقتر اعمال شده است، به جز استفاده از تقویم هجری که بار مذهبیـهویتی نیز دارد. طالبان اما در دو دور امارت خود، تقویم کشور را از هجری خورشیدی به هجری قمری تغییر دادهاند که یک تصمیم سیاسی مبتنی بر عصبیت و نادرست است.
طالبان که در زمان امارت اول خود دست به تغییر تقویم از خورشیدی به قمری/مهتابی زدند، وقتی سایه آن امارت که به نظر شهروندان و تحلیلگران واپسگراترین رژیم قرن بود، از سر کشور برافتاد و دولت جمهوری اسلامی افغانستان تحت حمایت نیروهای بینالمللی قدرت را در اختیار گرفت، تقویم را دوباره به هجری خورشیدی تغییر داد. دو دهه بعد که طالبان بار دیگر به قدرت برگشت داده شده، در یکی از نخستین اقدامات خود، تقویم را دوباره به قمری تبدیل کردهاند. در رژیم طالبان سنت بر صدور فرمان از جانب رهبر مذهبی این گروه است. برای تغییر تقویم اما این بار فرمانی از جانب ملا هبتالله آخوندزاده صادر نشده است، در حالی که در امارت اول، تغییر تقویم با فرمان ملا محمدعمر، رهبر پیشین و بنیانگذار گروه طالبان، صورت گرفت. در امارت دوم طالبان، صرف مکتوبی به امضای شیخ نورالحق انور، معاون انسجام امور دولت و سرپرست ریاست عمومی اداره امور امارت این گروه، صادر شده است. در این مکتوب، به تغییر تقویم در مکاتیب و مراسلات دستور داده شده است. دلیل این کار اما توضیح داده نشده است. در اقدامی دیگر، سال مالی را نیز از اول جدی به اول حمل انتقال دادهاند؛ اما به دلیل اینکه از مشکلات تقویم قمری آگاهند، در این مورد از تقویم خورشیدی استفاده کردهاند. حالا که مردم برای برقراری ارتباط با جهان بیرون ناگزیر به استفاده از تقویم میلادی و برای حسابوکتاب دقیق خود در داخل کشور ناگزیر به استفاده از تقویم خورشیدیاند، افزودن یک تقویم پر از مشکلات بر شمار تقویمها، فقط سرگردانی و سردرگمی پدید میآورد. تقویم قمری برای مردم ناآشنا و بیگانه نیست، بلکه مردم گاهی در مسایل دینیـمذهبی مانند تعیین سن تکلیف یک نوجوان یا مناسبتهایی مانند روزه، عید و محرم از آن استفاده میکنند؛ اما استفاده از این تقویم در امور رسمی به دلیل دقت پایین آن، مشکلات زیادی را بار میآورد.
ممکن طالبان که خود را تنها رژیم/حاکمیت اسلامی ناب در جهان میدانند، استدلال کنند که تقویم قمری اسلامیتر از تقویم خورشیدی است. واقعیت اما این است که تقویم خورشیدی و قمری هر دو از هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه آغاز و با طبیعت و گردش آفتاب/مهتاب تنظیم شده است. بنابراین، هیچ منطق دینیای در پس این تغییر تقویم وجود ندارد؛ زیرا نمیتوان ادعا کرد که مهتاب نسبت به آفتاب اسلامیتر است. از سویی، شمارش ماه و سال براساس گردش مهتاب و آفتاب در بین عربهای پیش از اسلام نیز رایج بوده است. عبدالحی حبیبی در «تاریخ افغانستان بعد از اسلام» مینویسد: «در بین اعراب قبل از ظهور اسلام، سال قمری شمسی (مخلوط) و ماههای قمری به حساب رویت هلال مستعمل بود.» (حبیبی، ص636) حبیبی در ادامه از قول البیرونی مینویسد که تغییر تقویم از قمری خالص به قمری شمسی مختلط، 200 سال پیش از هجرت پیامبر اسلام و براساس تقویم یهودی به میان آمده بود. براساس این گفتهها، حتا شمارش روز و ماه و سال براساس گردش ماه و خورشید هم مختص به اسلام نیست؛ صرف تقویمی که ما اکنون به نام هجری استفاده میکنیم، آن را از تاریخ هجرت پیامبر اسلام به مدینه اما براساس تقویم قدیم رایج در میان عربها تنظیم و محاسبه کردهاند. هیچ تقویمی مقدس نیست و حتا اگر آغاز یا انجام آن براساس یک حادثه دینیـمذهبی گذاشته شده باشد، باز هم تقدس نمییابد. بهترین تقویم، دقیقترین آن است. چیزی فراتر از دقت در کارا بودن یا ناکارا بودن یک تقویم تعیینکننده نیست.
بنابراین، تغییر تقویم از خورشیدی به مهتابی توسط طالبان، دلیل سیاسیـفرهنگی دارد. طالبان بهعنوان یک گروه سیاسی تمامیتخواه، با تکثر فرهنگی مخالف است. این گروه در بخشی از اقدامات خود، سیاست یکدستسازی قومیـفرهنگی را در کشور دنبال میکند که پیش از این توسط حاکمان دیگر افغانستان نیز کموبیش دنبال شده است. تقویم خورشیدی به دلیل اینکه به گویشوران و گذشته زبان فارسی منسوب است، مورد بیمهری طالبان قرار دارد. آنها با تغییر تقویم به قمری، سعی در کنار زدن و زدودن مظاهر فرهنگی مرتبط به زبان فارسی و گویندهگان آن دارند. باید توجه داشت که پدیدههای فرهنگی مانند نوروز اگر خاستگاهش منطقهای خاص هم باشد، به آن منطقه یا مردم محدود نمیماند. نوروز هم فارغ از اینکه چه خاستگاهی دارد، در کشورهای زیادی توسط اقوام و نژادهای مختلف بهعنوان یک پدیده فرهنگی و جشن زایش طبیعت بزرگداشت میشود. در افغانستان نیز مردمی که به همه چیز نگاه سیاسی ندارند، در نقاط مختلف کشور از این روز بزرگداشت میکنند، فارغ از اینکه به چه قوم و مذهبی وابستهاند. آنهایی که نگاه سیاسی به نوروز نیز دارند و این نگاه واقعیتر و آیندهنگرانه است، به تجلیل از نوروز تمسک میجویند؛ زیرا از ظرفیت بالقوه این جشن تاریخیـفرهنگی در راستای تقویت پیوندهای منطقهای آگاهند.
با وجودی که هنوز هم زبان فارسی یک زبان رابط بین گویشوران زبانهای مختلف در افغانستان است، اما طالبان به تضعیف آن کمر بستهاند. حذف زبان فارسی از لوحههای ادارات دولتی، تغییر لوحههای دانشگاهها و مخالفت با بزرگداشت نوروز، چهارشنبهسوری و یلدا از دیگر اقدامات طالبان در هر دو امارت این گروه است، ضمن آنکه خود تلاش میکنند با فارسیزبانها هم به پشتو صحبت کنند، حتا اگر مخاطبانشان پشتو نفهمند. این سیاست البته در زمان ظاهر شاه و داوود خان و حتا زمان حکومتهای تحت حمایت شوروی نیز وجود داشت. نمونه برجسته آن، مرزکشی بین گویشوران زبان فارسی است که در زمان ظاهر شاه صورت گرفت و نام فارسی در افغانستان را «دری» گذاشتند، در حالی که زبانشناسان دری را صفت زبان فارسی میدانند. در دو دهه گذشته که جمهوریت بر سر اقتدار بود، نیز با شدت کمتر اما پیوسته این سیاست دنبال میشد. بهطور نمونه، در دانشگاه کابل دانشجویان از کاربرد واژگان فارسی «دانشگاه، دانشکده، گروه، پایاننامه، دانشجو و…» منع بودند و باید به جای آنها از پوهنتون و پوهنزی (پشتو)، دیپارتمنت و مونوگراف (لاتین) و محصل (عربی) استفاده میکردند؛ یعنی حساسیت در برابر زبان فارسی به حدی بود/است که ترجیح داده میشود از واژگان لاتین و عربی استفاده شود، اما از واژگان فارسی نه. سران دولت هم اگر از نوروز براساس نیازهای سیاسی تجلیل میکردند، از کاربرد واژه نوروز خودداری میکردند و به جای آن تلاش میکردند عبارت «سال نو» را ترویج کنند. باری که رییس جمهور اشرف غنی در نوروز در شهر مزارشریف سخنرانی کرد، حتا یک بار هم از واژه نوروز استفاده نکرد که واکنشهایی را برانگیخت.
پیشینه تغییر تقویم در افغانستان
براساس متون تاریخی، در افغانستان از زمان استفاده تقویم تا کنون، تقویمهای مختلفی به کار گرفته شده است. عبدالحی حبیبی با استناد به کتیبه توچی وزیرستان، نوشته است که در آغاز ورود اسلام به سرزمینی که اکنون افغانستان میخوانیم، در مناطق شرقی تقویم و شهور هندی و در مناطق شمالی و غربی تقویم زرتشتی رایج بوده است. در تقویم زرتشتی، هر سال 12 ماه و هر ماه 30 روز بوده و هر روز نام خاص خود را داشته است. هرمزد یا فرخ، بهمن، اردیبهشت، شهریور، اسفندارمذ، خورداد، مرداد، دی به آذر، آذر، آبان، خور، ماه، تیر، گوش، دی به مهر، مهر، سروش، رشن، فروردین، بهرام، رام، باد، دی به دین، دین، ارد، اشتاذ، آسمان، زامیاد، مارسفند یا مهرسپند و انیران یا بهروز به ترتیب نامهای روزهای اول تا سیام یک ماه بوده است. حبیبی گفته است که در مناطق شمالی و غربی خراسان که مردم از تقویم زرتشتی استفاده میکردند، هفته نداشتند. در مناطق شرقی نیز هفته وجود نداشت. با این حال، او به نقل از البیرونی نوشته است که در هند مردم روزهای هفته را شمار میکرده و آنها را به نامهای هفت سیاره صورت فلکی مینامیدهاند. در میان عربها نیز هفته وجود داشته و بعدا در عصر اسلام، نام برخی از آن روزها از جمله نام جمعه تغییر کرده است. هفتهای که ما اکنون روزهایش را میشماریم، براساس گفتههای حبیبی با دین اسلام از سرزمین عرب وارد خراسان شده و روز جمعه آن به دلیل اینکه بار مذهبی به آن داده شده، ترجمه هم نشده است.
غیر از تقویم هجری، در مقاطع مختلف تاریخی تقویمهای زرتشتی، بابلی، سیستانی، خوارزمی و سغدی نیز در مناطق مختلف خراسان رایج بوده است.
تاریخ هجری اما در زمان خلافت عمر طراحی شده است. گفته میشود عربها چیزی برای شمارش روزها نداشتند و از هرمزان همکاری خواستند. پس از آنکه شمارش روزها و سالها به آنها توضیح داده میشود، اصطلاح مورخ و سپس تاریخ را خلق میکنند و تقویم هجری را از آغاز هجرت پیامبر اسلام از مکه به مدینه میشمارند؛ زیرا در مورد تاریخ ولادت و بعثت پیامبر اختلاف رای وجود داشته است. نام ماههای این تقویم از دوران پیش از اسلام به عربهای مسلمان میراث مانده است. با ورود اسلام به خراسان، تقویم هجری قمری نیز وارد این سرزمین میشود و مورد استفاده قرار میگیرد. به رغم مشکلاتی که در این تقویم وجود داشته، به دلایل مذهبی و اینکه آغاز آن هجرت پیامبر اسلام است، مورد پذیرش قرار میگیرد.
وقتی در دوران عباسیها مشکلاتی در زمان وصول خراج و مالیات پیش آمد، خلفای عباسی دستور اصلاح تقویم را صادر کردند. این امر در زمان المتوکل بیشتر دنبال گردید و اصلاحاتی پدید آمد. با این حال، آن اصلاحات کافی نبود. در زمان سلجوقیان اما تغییرات جدیای در تقویم هجری پدید آمد و تقویم جلالی ظهور یافت. جلالالدین ملک شاه سلجوقی به دلیل مشکلات تقویم هجری، از ریاضیدانان از جمله عمر خیام، ابوالمظفر اسفزاری، خواجه عبدالرحمان خازنی، ابن کوشک بیهقی مباهی و خواجه نظامالملک طوسی خواست تا مشکلات تقویم را حل کنند. آنها تقویم جلالی را به نام جلالالدین سلجوقی طراحی کردند و آغاز آن را هجرت پیامبر از مکه به مدینه قرار دادند. آنها نامهای ماهها را نیز از محرم و صفر و… به حمل و ثور و جوزا و… تغییر دادند و آنها را به نام برجهای فلکی مسما کردند. گفته میشود تقویم جلالی یکی از دقیقترین تقویمهاست.
در افغانستان وقتی امانالله خان اصلاحات خود را آغاز کرد، یکی از اقدامهای او در سال 1922 میلادی، تغییر تقویم هجری قمری به هجری خورشیدی بود. تقویم هجری خورشیدی با کمی تغییرات براساس تقویم جلالی طراحی شده است و دقت آن نسبت به تقویم قمری بسیار زیاد است. همین انتساب این تقویم به زمینههای مشترک زبان فارسی، طالبان را واداشته است تا آن را کنار بگذارند و تقویم غیردقیق دیگر (هجری قمری) را سر کار بیاورند.
مشکلات تقویم قمری
جدیترین مشکلی که تقویم قمری دارد، این است که سال آن ده روز از سال خورشیدی کم است. ماههای خورشیدی به جز حوت، 30 و 31 روزه اما ماههای قمری 29 و 30 روزه است. این کاستی از همان آغاز استفاده از تقویم قمری توسط مسلمانان، یک چالش بزرگ بود. به گفته عبدالحی حبیبی، «در قرنهای اول اسلام همواره در مدت هر 33 سال قمری یک سال میافزودند. به عبارت دیگر، سالی را که پس از سال 32 خراجی میآمد، به جای اینکه سال سیوسوم بنامند، سال 34 قرار میدادند.» (حبیبی، صص 636-637) افزودن یک سال بر شمار سالها، پس از سه دهه، در عصری که مردم زمان را برحسب ثانیه محاسبه میکنند، یک مشکل جدی و اقدامی مسخره است. بنابراین، تقویم قمری به دلیل اینکه دقت تقویم خورشیدی را ندارد، از محاسبات رسمی باید کنار زده شود. دولت عربستان سعودی که پیش از این از تقویم قمری استفاده میکرد، حالا مجبور شده به تقویم میلادی مراجعه کند تا دیگر با مشکلات آن تقویم دستوپنجه نرم نکند.
مشکل دیگر، در زمان تادیه خراج و مالیات پیش میآمده است. عمر خیام مینویسد: «او [مامون الرشید] بفرمود تا رصد بکردند و هر سالی که آفتاب به حمل آمد، نوروز فرمود کردن، و زیج مأمونی برخاست و هنوز از آن زیج تقویم کنند، تا به روزگار المتوکل علیالله. متوکل وزیری داشت نام او محمد بن عبدالملک، او را گفت افتتاح خراج در وقتی میباشد که مال در آن وقت از غله دور باشد و مردمان را رنج میرسد، و آیین ملوک عجم چنان بوده است که کبیسه کردند تا سال به جای خویش باز آید و مردمان را به مال گزاردن رنج کمتر رسد، چون دستشان به ارتفاع رسد.» (خیام، نوروزنامه، ص 12) در همان زمان، وقتی مثلا در ماه محرم مالیات را جمعآوری میکردند، چند سال بعد محرم در پایان زمستان میآمد و جمعآوری مالیات محصولات زراعتی مردم در آن زمان که دست همه خالی بود، یک چالش کلان را خلق میکرد. حالا هم اگر به چنین تقویمی مراجعه شود، مشکلات مشابه خواهیم داشت. با توجه به اینکه اکثر مردم افغانستان زراعتپیشه هستند، آنان محصولات سالانه خود را در یک فصل مشخص سال برداشت میکنند. ماموران مالیه در فصل گرفتن محصول به سراغ آنها میروند. اگر تقویم قمری شامل حصول مالیات هم بشود، در آن صورت ممکن زمانی در اواخر زمستان ماموران مالیات به سراغ کشاورزان بروند تا مالیه محصول گندم و جو را بگیرند.
سوای اینکه تغییر تقویم از خورشیدی و میلادی به قمری، مسایل مهمی مانند زمان جمعآوری مالیات را نامنظم میکند و از این درک مالیهدهندهگان، بهخصوص دهقانان که درآمدشان وابسته به فصلهای سال است تحت فشار مضاعف قرار میگیرند، در مسایلی مانند آغاز و پایان زمان آموزش نیز با مشکل جدی برمیخورد. نمیشود سال آموزشی را هر سال با ده روز تاخیر آغاز کرد. اگر چنین شود، شش سال بعد باید آغاز سال تعلیمی از اول یا دوم حمل به اول یا دوم جوزا به تاخیر افتد. همینگونه چند سال بعدش باید سال تعلیمی را در اوایل اسد و چندین سال بعد در اواخر قوس شروع کنند. آغاز سال تعلیمی براساس تقویم قمری، با آبوهوای کشور و طبیعت فصلها سازگاری ندارد؛ یعنی عملا این تقویم بلااستفاده و از دور خارج است. طالبان نیز با درک این نقیصه در تقویم قمری، مجبور شدهاند در موارد بسیاری در استفاده از آن عقبنشینی کنند و بهصورت غیررسمی از تقویم خورشیدی سود ببرند. همین آغاز سال تعلیمی و تحصیلی در دوونیم سال گذشته، مثال خوبی در این زمینه است.
بنا بر آنچه گفته شد، تغییر تقویم از هجری خورشیدی به هجری قمری توسط طالبان، یک تصمیم سیاسی و مبتنی بر عصبیتهای فرهنگیـزبانی است. هیچگونه دلیل و برهان دینیای در پشت این تصمیم وجود ندارد؛ زیرا هیچ تقویمی مقدس نیست.
منابع:
- افغانستان بعد از اسلام، عبدالحی حبیبی، جلد اول، انجمن تاریخ افغانستان، کابل: 1345.
- نوروزنامه، حکیم عمر خیام، تصحیح مجتبا مینوی، کتابخانه کاوه.