عصر حاضر که از آن بهعنوان عصر انقلاب ارتباطات نیز یاد میشود، به لطف تکنولوژی و فناوریهای ارتباطاتی جهان بهمثابه یک کل درهمتنیده به شمار میرود. مراودات و ارتباطات بهگونه بیپیشینه گسترش یافته و محدودیتهای جغرافیایی در حال رنگ باختن است. در همچون شرایطی با توجه به گسترش ارتباطات میان افراد و جوامع در سراسر جهان، عنصر فرهنگ و مؤلفههای فرهنگی همچون زیربنای ارتباطات و مراودات میان جوامع مختلف کارکرد مهم و چندبعدی یافته است.
دیپلماسی فرهنگی که استفاده و بهکارگیری فرهنگ و مؤلفههای فرهنگی در سیاست خارجی و روابط بینالمللی به شمار میرود، بهعنوان رکن سوم سیاست خارجی در کنار ابزارهای سیاسی و اقتصادی نقشآفرینی میکند. افغانستان با درنظرداشت قدمت تاریخی و ظرفیتهای فرهنگی غنیای که در اختیار دارد، از آن همچون ابزار و وسیلهای جهت تحقق منافع و تأمین اهداف منطقهای و جهانی خود میتواند بهره جوید. یکی از کارکردها و مزیتهای دیپلماسی فرهنگی، ایجاد همسویی و همگرایی و به تبع آن ایجاد صلح پایدار میان جوامع و کشورها در سطح بینالمللی است. افغانستان با توجه به ظرفیتها و ابزارهای فرهنگیاش، در صورت استفاده و بهرهگیری از آن میتواند در جهت تأمین و تضمین صلح پایدار سود ببرد.
ظرفیتهای دیپلماسی فرهنگی افغانستان
افغانستان با داشتن سابقه تمدنی دور و دراز، از استغنای فرهنگی فراوان برخوردار است. مؤلفههایی همچون زبان، ادبیات، هنر، موسیقی، سینما، تیاتر، صنایع دستی و ورزش میتواند در ایجاد همسویی و همگرایی منطقهای به دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور کمک کند. زبان فارسی که در میان شهروندان ایران، افغانستان و تاجیکستان گویندهگان فراوان دارد و بیش از 200 میلیون نفر بدان تکلم میکنند، یکی از ابزارهای دیپلماسی فرهنگی است. زبان پشتو هم زبان مشترک میان بخشی از مردم افغانستان و بخشی از مردم پاکستان است که 60 میلیون گوینده دارد. زبانهای با ریشه ترکی همچون ترکمنی و اوزبیکی نیز میتوانند در ایجاد همدلی، اتحاد و افزایش مراودات میان مردم افغانستان و کشورهای ترکزبان استفاده شوند.
ساحات باستانی، جشنهای تمدنی همچون نوروز و موسیقی میتواند تسهیلکننده ارتباط میان افغانستان و سایر کشورها باشد. هنر و صنایع دستی اصیل و نفیس افغانستان که ظرافت و کشش کمنظیری در جهان دارد، نیز در تغییر چهره و ایجاد تصویر مثبت از افغانستان به جهان نقش مثبت بازی میتواند. استفاده درست و مؤثر از این ظرفیتهای بیبدیل و شگرف فرهنگی در روابط و سیاست خارجی، میتواند از جانبی به تلطیف چهره و بلند بردن پرستیژ کشور کمک کند و از جانب دیگر مشوق خوبی خواهد شد تا میلیونها گردشگر را به کشور بکشاند. در نتیجه، صنعت گردشگری نیز توسعه چشمگیری خواهد یافت.
دیپلماسی فرهنگی و همگرایی
دیپلماسی فرهنگی که یکی از محورهای اصلی قدرت نرم و ابزار مهم پیشبرنده سیاست خارجی کشورهاست، در ایجاد اتحاد، همگرایی، همسویی و درک مشترک و شناخت بهتر کمککننده و تسهیلگر مهمی به شمار میرود.
دیپلماسی فرهنگی عناصر و مؤلفههای فرهنگی را در قالب ظریف و جذاب بستهبندی و به جهانیان عرضه میدارد که در میان جوامع مقصد و هدف از جذابیت و کشش فراوان برخوردار است. لحن دیپلماسی فرهنگی، آمرانه و اقتدارگونه نبوده، بلکه یک نرم و با قابلیت پذیرش و کشش فراوان است. تجارب کشورهایی همچون ترکیه و کوریای جنوبی نشان داده که دیپلماسی فرهنگی از یک طرف میتواند به شناخت بهتر از فرهنگ و کشور منجر شود و از جانب دیگر دیپلماسی فرهنگی سبب میشود تا از طریق گسترش ارتباطات با جوامع دیگر یک نوع همگرایی و همدلی و احساس نزدیکی میان کشور مبدأ و کشورهای مقصد را به ارمغان آورد. افغانستان هم میتواند از دیپلماسی فرهنگی در جهت تطهیر چهره کشور و گسترش مراودات و ارتباطات با کشورهای منطقه و جهان بهره ببرد و تقلا به خرج دهد تا منافع بینالمللی خود را زیر چتر این نوع دیپلماسی بازتعریف و دنبال کند.
دیپلماسی فرهنگی و تسخیر قلبها و ذهنها
دیپلماسی فرهنگی با لحن نرم و دوستانه و در کنار آن جذابیت بیشتر، میتواند بر قلبها و اذهان مردمان دیگر کشورها و جوامع تأثیرگذار باشد. جذابیت فرهنگی این قابلیت را دارد تا مردمان دیگر کشورها شیفته فرهنگ مورد نظر شده و در نتیجه گرایش و همسویی با فرهنگ مربوطه پیدا کنند و در نهایت یک فرهنگ را مورد پذیرش و قبول خویش قرار دهند.
دیپلماسی سینمایی و موسیقی امروزه مرزهای ملتها و کشورها را درنوردیده و جنبه بینالمللی به خود گرفته است. موسیقی پاپ و راک و یا سینمای هالیوود و بالیوود و یا فلمها و سریالهای ترکی و کوریایی بر اذهان و قلوب میلیونها نفر از مردمان کشورهای مختلف در سراسر جهان حاکمیت میکنند. موفقیت در دیپلماسی فرهنگی، سبب میشود که تعامل فرهنگی میان جوامع مختلف صورت بگیرد و مجالی برای پذیرش و حتا توسعه فرهنگی فراهم آید. موفقیت در دیپلماسی فرهنگی، باعث میشود که شناخت بهتر از یک حوزه فرهنگی صورت بگیرد. شانس این وجود دارد تا یک فرهنگ از حوزه محدود پا فراتر نهد و جنبه بینالمللی به خود بگیرد. دیپلماسی فرهنگی سطح تنشها، تهدیدها و تعارضات را کاهش میدهد. دیپلماسی فرهنگی موفق و کارا زمینه را برای توسعه عرصههای سیاسی و گسترش تجارت و روابط اقتصادی فراهم میآورد.
با گسترش تکنولوژی و فناوری اطلاعاتی و ارتباطی، فرهنگ از محدوده جغرافیایی خاص فراتر رفته و جنبه بینالمللی به خود گرفته است. دیپلماسی فرهنگی در کنار دیپلماسی سیاسی و اقتصادی رکن سوم سیاست خارجی اکثر کشورهای جهان را شکل میدهد.
تجارب کشورهای منطقه و جهان نشان میدهد که دیپلماسی فرهنگی و بهره جستن از فرهنگ و ظرفیتهای فرهنگی، در کنار تطهیر و مثبت جلوه دادن سیمای یک کشور و جذابیت مسحورکننده آن، میتواند در ایجاد همسویی، اتحاد، همدلی و برقراری صلح پایدار کمک شایانی کند. افغانستان با پشتوانه و ظرفیتهای فرهنگی فراوانش، اگر دولت مردمی و مشروع داشته باشد، شانس و مجال آن برایش میسر و فراهم خواهد بود تا با بهره جستن از دیپلماسی فرهنگی، تصویر جدید و قابل قبولی از خود در انظار جهان خلق کند و صلح پایدار را در کشور برقرار سازد.