شورای امنیت سازمان ملل متحد روز دوشنبه، 6 حمل، پس از نزدیک به شش ماه تلاش و تقلا موفق به تصویب قطعنامه آتشبس در خصوص جنگ غزه شد؛ قطعنامهای که عملیاتیسازی مفاد آن در معرض پرسش قرار دارد. شواهد میدانی حکایت از عدم پابندی اسراییل به مفاد آن میکند. رفح بهحیث جنوبیترین شهر غزه که آخرین هدف برای دولت نتانیاهو است، به احتمال زیاد پس از پایان ماه رمضان شاهد جنگ خونین و ویرانگر باشد. در حالی که اسراییل در مقایسه با حماس باید بیشتر پابند به مفاد قطعنامه باشد؛ چون که بهمثابه یک دولت عضویت سازمان ملل را دارد، ولی جناح رقیب نه.
اسماعیل هنیه، رییس شاخه سیاسی حماس، یک روز پس از تصویب قطعنامه به جمهوری اسلامی ایران سفر کرد که زیاد هم خبرساز شد. در حالی که او یک ماه پس از شروع جنگ غزه نیز به تهران آمده بود، ولی کمتر در رسانهها بازتاب یافت. هنیه این بار در راس هیاتی متشکل از اعضای بلندرتبه حماس وارد ایران شد و خوب پذیرایی هم شد. او در کنفرانس خبری مشترک با حسین امیر عبداللهیان، وزیر خارجه جمهوری اسلامی، حضور یافت؛ چیزی که حکایت از تشریفات برای هیات یک دولت مستقل میکند نه یک گروه. در حالی که هنیه در گذشته کمتر جلو دوربین رسانهها ظاهر شده و سخن گفته است. این مقام بلندرتبه حماس با مقامهای عالیرتبه جمهوری اسلامی اعم از ملکی و نظامی دیدار داشت و اعتراف کرد که تهران در صف مقدم حمایت از فلسطین و آرمانهای فلسطینیها ایستاده است. همچنان با محمدباقر قالیباف، رییس مجلس شورای اسلامی، نیز دیدار کرده و تایید کرده که این نهاد همواره حامی مردم فلسطین بوده است.
هدف سفر هنیه به تهران
1- این روزها ظاهر مساله حکایت از تیرهگی رابطه میان ایالات متحده و اسراییل میکند. البته آنگونه که تبلیغ میشود، عمیق و جدی نیست. هرچه باشد باز هم به سود مخالفان طرفین است. بسیاریها، احتراز امریکا از دادن رای مخالف به قطعنامه شورای امنیت را نشانگر تیرهگی رابطه میان آن دو کشور میدانند. جدا از آن، نفس تصویب قطعنامه آتشبس نیز میتواند به سود حماس تعبیر شود؛ چون طرف ضعیف جنگ بهحساب میرود و بیشتر از اسراییل خواهان برقراری آتشبس است. البته مشروط به اجرای شرایطی که بارها پیشکش نیروهای میانجی کرده است. برای نمونه، اسماعیل هنیه در تهران ادعا کرد که صدور قطعنامه از سوی شورای امنیت نشاندهنده انزوای بیسابقه اسراییل است. این روزها، فشارهای جهانی نیز علیه دولت بنیامین نتانیاهو اوج گرفته که در نوع خود بیپیشینه است. حتا بریتانیا که به پیشنویس قطعنامههای آتشبس رای ممتنع میداد، این بار رای مثبت داد. اسراییل که با هدف نابودی کامل حماس وارد میدان شده بود، هنوز موفق نشده است. اگر مفاد قطعنامه عملی شود، شاید سایر اهدافش نیز نابرآورده بماند. با توجه به نکات فوق، حماس و جمهوری اسلامی وضعیت میدان را به زیان اسراییل ارزیابی میکنند و سفر هنیه به تهران و میزبانی گرم از او میتواند ابلاغ پیام پیروزی به طرف رقیب باشد: تلآویو و واشنگتن.
2- قطر که از حامیان جدی حماس است، ادعا میشود در این اواخر از این گروه قدری آزردهخاطر شده، به این دلیل که در خصوص مذاکرات آتشبس از خود سرسختی نشان داده است. طرح آتشبس شش هفتهای را که امریکا روی دست گرفته و میخواهد با استمداد از نفوذ قطر و مصر بر حماس آن را به منصه اجرا درآورد، معلق مانده است. حتا وال استریت ژورنال گزارش داد که قطر سران حماس را تهدید به اخراج از خاک خود کرده است؛ چیزی که نشانه قوی مبنی بر اجرای آن تا این دم دیده نشده است. البته این در صورتی است که حماس همچنان تن به توافقنامه آتشبس که مطلوب امریکاست، ندهد. تهدید سران حماس به اخراج از سوی دوحه نیز محصول فشارهای امریکاست.
حالا، هنیه شاید با سفر به ایران به دنبال تحکیم رابطه بیشتر با این کشور باشد، بهویژه اگر احتمال تحقق تهدید اخراج از خاک قطر بلند باشد. تهران هم که به بازی با کارت فلسطین کمعلاقه نیست، با پذیرایی از سران حماس میخواهد به کشورهای عرب نشان دهد که همچنان حامی فلسطین بهویژه گروههای فلسطینی که علیه اسراییل میجنگند، میماند. به فرض که قطر سران حماس را اخراج کند و تهران به آنها پناه دهد، این برای جمهوری اسلامی در جهان اسلام اعتبارزایی میکند که در نفس خود حایز اهمیت است.
پیامد سفر هنیه به تهران
1- نزدیکی حماس با جمهوری اسلامی برای اسراییل زیاد آزاردهنده است و آن را به دوام جنگ بیشتر تحریک و تشجیع میکند. دولت بنیامین نتانیاهو که این روزها در معرض فشار سنگین جهانی قرار دارد، نمیتواند وابستهگی حماس با ایران را تحمل کند، بهویژه وقتی که در دیدارهای دوجانبه آن را بازنده خطاب کنند. یوآف گالانت، وزیر دفاع اسراییل، نیز در دیدارش با مقامهای امریکایی به میزبانی ایران از هنیه واکنش نشان داد و در برابر این وضعیت خواستار حمایت بیشتر از سوی واشنگتن شد. همینطور امریکا که بارها از ایران خواستار حفظ بیطرفی در بحران غزه شده، تشدید نزدیکی آن با حماس را شاید به دشواری تحمل کند. لذا اسراییل بهزعم خود برای آنکه ایران را ناخرسند نگه دارد، تلاش میکند جنگ را تا نقطه آخر که پیروزی کامل بر حماس است، ادامه دهد. البته که روشن نیست موفق میشود یا خیر.
2- سفر هنیه به تهران بر رویکرد دولتهای عربی بهویژه عربستان، امارات متحده عرب، بحرین و مصر نسبت به حماس عاری از تاثیر نیست؛ چون میان این کشورها و جمهوری اسلامی رقابت جدی وجود دارد. حماس هم که یک گروه اسلامگرای سنیمذهب عربتبار است، بایستی به آنها مراجعه کند، ولو اینکه حمایت هم نشود. حضور هنیه در تهران آن هم در گرمای صدور قطعنامه حساسیتزاست و میتواند تعبیر به وابستهگی بیشتر حماس به جمهوری اسلامی و دوریگزینی از اعراب شود. گمان غالب این است که هنیه با مقامهای ایرانی ممکن است در خصوص چهگونهگی عملیاتیسازی مفاد قطعنامه و اقدامات ضروری بعدی گفتوگو کرده باشد. در حالی که دوحه و قاهره در روند گفتوگوهای آتشبس نقش اساسی بازی میکنند، نه تهران. این کشور اصولاً غایب میدان گفتوگوهای آتشبس است. البته سایر کشورهای عرب نیز تاکید بر پایان جنگ دارند که میتواند بیش از سخن ایران موثر باشد؛ زیرا با جهان غرب رابطه خوب دارند و اسراییل نیز از آنان زیاد هراس ندارد. زیان سفر هنیه به ایران این است که شاید دولتهای عرب را از تاکید بر اجرای مفاد قطعنامه آتشبس باز دارد. جالب است که صدور قطعنامه آنگونه که انتظار میرفت با استقبال جدی دولتهای عربی مواجه نشده است. در حالی که طی نزدیک به شش ماه گذشته به کرات از ضرورت پایان جنگ سخن گفتهاند. کشورهای عربی میتوانند برای عملیسازی مفاد قطعنامه شورای امنیت دادخواهی کنند، ولی هنوز دم برنیاوردهاند که سفر هنیه به تهران میتواند این سکوت را سنگینتر سازد. حتا عربستان که نگاهها بیشتر معطوف به آن است، هنوز موضع روشن و جالب توجه در خصوص صدور قطعنامه شورای امینت و چهگونهگی اجرای مفاد آن از خود بیرون نداده است.
لذا، هنیه اگر به جای سفر به تهران گفتوگو با دولتهای عربی را برمیگزید، شاید راهگشاتر میبود. این روزها، ایران نه در روند گفتوگوها حضور دارد و نه دولتهای غربی حامی اسراییل به سخن آن توجه میکنند؛ چرا که آن را حامی یک طرف منازعه میدانند، اگرچه اذعان کردهاند که در حمله هفتم اکتوبر نقش نداشته است.