همزمان با فرارسیدن روز جهانی زنان شاغل، اکثریت زنان شاغل در افغانستان در وضعیت رقتبار اقتصادی و روانی به سر میبرند. پس از آغاز حاکمیت طالبان، زنان براساس دستورات زنستیزانه این گروه، از کار در ادارههای دولتی و غیردولتی محروم و یا محدودیتهای شدیدی بر نحوه کار آنان ایجاد شده است. این گروه در ابتدای حاکمیتش زنان را به بهانههای مختلف از مشاغل و مناصبشان برکنار کرده و جو کاری را در سازمانها مردانه ساختهاند. شماری زنانی که در دوره جمهوریت شغلهای مختلف در ادارههای گوناگون داشتند، اکنون خانهنشین شدهاند و در وضعیت بد اقتصادی و سلامت روانی به سر میبرند. آنان آینده افغانستان را در صورت عدم مشارکت زنان در عرصههای مختلف، نگرانکننده میخوانند و میگویند که طالبان پس از رویکارآمدن نهتنها زنانی را که در ادارههای مختلط زنانه و مردانه کار میکردند برکنار کرده، بلکه سازمانهای کاری زنانه را نیز به بهانههایی چون عدم مراعات حجاب و شریعت، بستهاند.
شماری از دانشآموختهگان دختر نیز پس از فارغالتحصیلی، نگران آینده شغلیشان در حاکمیت طالبان هستند. آنان میگویند که دوام حاکمیت این گروه نهتنها آنها را از اجتماع و کار براساس مسلکشان دور کرده، بلکه رقم ازدواج اجباری نیز در میان دختران افزایش یافته است. این دانشآموختهگان میگویند که بارها به سازمانهای مختلف درخواست کار دادهاند، اما بنا بر جنسیتشان پذیرفته نشدهاند.
سمیه یکی از زنان شاغلی است که پس از آغاز حاکمیت طالبان، از وظیفهاش برکنار شده است. او در یکی از سازمانهای خارجی در بخش مطبوعات کار میکرد. گروه طالبان پس از حاکم شدن، این سازمان را بسته است و دهها زن به شمول سمیه بیکار شدهاند. او در حالی که در وضعیت بد اقتصادی و روانی به سر میبرد، میگوید: «یک سال بعد از حاکمیت طالبان، این گروه سازمانی که در آن کار میکردم را بسته کرد؛ چون مختص برای خانمها فعالیت میکرد. به شمول خودم بسیاری از زنانی که نانآور خانه بودند، بیکار شدهاند. خانهنشینی سبب شده است که همیشه در فکر باشم و نمیدانم چطور با وضعیت پیشآمده کنار بیایم.»
او علاوه میکند که طالبان زنان را به بهانه شریعت بهخصوص حجاب مجبور به خانهنشینی کردهاند و تلاش دارند همه زنان را از اجتماع دور کنند. او میگوید: «درست است که تعداد اندکی از زنان هنوز در بعضی از سازمانها کار میکنند، اما خیلی معدود است. حق دسترسی به خیلی چیزها را ندارند و کارهای پیشپاافتاده به آنها محول شده است. این کار زنان را از کار کردن دلسرد کرده است.»
سمیه نیز میافزاید که اکنون نهتنها از شغلش برکنار شده، بلکه حق گشتوگذار آزاد را نیز از دست داده است. او بهعنوان یک زن محروم از حق کار، از جامعه جهانی میخواهد که به وضعیت زنان در افغانستان توجه جدی کند تا زنان افغان نیز بتوانند از روز جهانی زنان شاغل تجلیل کنند.
رعنا (نام مستعار) یکی دیگر از زنان شاغل است که در یکی از رسانههای داخلی بهعنوان گزارشگر کار میکند. او پس از سلطه طالبان، از وظیفهاش برکنار نشده است، اما محدودیتها و تهدیدهای موجود شغلی، او را مجبور به ترک وظیفهاش خواهد کرد. او میگوید: «طالبان و سازمان حق کار را از من نگرفته است، ولی با وضع محدودیتهای شدید زنان خبرنگار مجبور میشوند کارشان را ترک کنند؛ چون در شرایط موجود ما مجبوریم روی خیلی از سوژهها کار نکنیم و با خیلیها بهخصوص مقامات طالبان مصاحبه نکنیم چون زن استیم. آنها حاضر به مصاحبه با زنان نمیشوند. در کنفرانسها شرکت نکنیم، متوجه رفتار و لباس پوشیدن خود باشیم و بدرفتاریها را به خاطر جنسیت خود تحمل کنیم. اینهمه توهین و تحقیر شدن، مأیوسکننده است. بارها تصمیم گرفتهام که استعفا بدهم.»
او میگوید که طالبان چندین بار به دلیل چگونهگی کار و حجاب کارکنان زن، اعلامیه فرستادهاند و تلاش دارند به هر نحوی زنان را از کار کردن دلسرد کنند: «از وقتی طالبان آمدهاند، چندین بار اعلامیه به خاطر حجاب و چگونهگی کار زنان به رسانه فرستاده و به همین خاطر تعدادی از همکاران ما مجبور شدهاند استعفا بدهند و یا هم خانوادههایشان آنان را مجبور کرده که در چنین شرایطی کار نکنند؛ چون در حال حاضر سانسور بیحد بالای رسانهها اعمال شده است. یک خطا سر ما را به باد میدهد. از طرفی، چون اکثریت سازمانهای رسانهای بودجه کافی برای پرداخت معاش کارکنانشان ندارند، بدون درنگ استعفای کارکنان را میپذیرند.»
رعنا از جامعه جهانی میخواهد که علیه طالبان پالیسی سختگیرانه اعمال کنند تا زنان بیشتر از این زجرکُش نشوند. او میافزاید که اگر وضعیت چنین ادامه پیدا کند، زنان باقیمانده در فضای کاری بهشدت مردانه، نیز مجبور خواهند شد تا عقب بکشند و مشاغلشان را ترک کنند. در سومین گزارش فصلی سازمان ملل و سازمان مهاجرت نیز آمده است که 62 درصد فرمانهای طالبان علیه زنان بهشدت فزاینده بوده که سبب عقبنشینی بیشتر زنان از فعالیتهای مختلف شده است.
با این حال، شماری از دانشآموختهگان دختر از آینده شغلیشان در حاکمیت طالبان نگرانند. آنان میگویند که بعد از فراغت از تحصیل، تا کنون بیکارند و سازمانها نیز آنان را به دلیل جنسیتشان بهعنوان کارمند استخدام نمیکنند.
ناهید، یکی از دانشآموختهگان دختر که یک سال پیش از رشته اداره و پالیسی دانشگاه کابل فارغ تحصیل شده است، میگوید که او در این مدت تلاش کرده شغلی مناسب به رشته و یا هم غیررشتهاش بیابد، اما بنا بر جنسیتش سازمانها درخواست کار او را نپذیرفتهاند. او میگوید: «بیش از دهها بار سیوی به سازمانهای مختلف فرستادهام و از خیلیها حتا جواب تاییدی یا رد هم دریافت نکردهام. از بعضی سازمانهایی که جواب دریافت میکردم، برایم میگفتند که ما به کارمند زن نیاز نداریم و یا هم سازمان در شرایط فعلی برای زنان کار نمیدهد.»
روزها خانهنشینی سبب شده است تا او افسردهگی حاد را تجربه کند و برای خلاصی از این وضعیت مجبور شود خلاف رشتهاش در مکتبهای خصوصی بهعنوان معلم درخواست کار دهد؛ اما این مکتبها نیز بنا بر اختلاف شدید رشته تحصیلی او و نبود بودجه کافی برای استخدام معلم جدید، درخواست کاریاش را قبول نکردهاند. او میگوید: «بارها به مکتبهای خصوصی سر زدم تا شاید بتوانم جایی معلم شوم و از افسردهگی نجات یابم، اما برایم کار ندادند. میگفتند تو حوصله شاگردها را نداری و یا مدیریت بعضی از مکتبها میگفتند که در شرایط خوب اقتصادی قرار ندارند و نمیتوانند کارمند جدید استخدام کنند.»
او نیز علاوه میکند که اگر حاکمیت طالبان ادامه یابد و این گروه هر روز محدودیتهای جدید شغلی و تحصیلی بالای زنان اعمال کند، زنان بیش از این به حاشیه رانده خواهند شد و این امر باعث افزایش مهاجرت و ازدواج اجباری در میان دختران خواهد گردید. او میگوید: «بیشتر دانشجویان دختر و زنان در حال فرار از افغانستان هستند و یا خانودهها مجبور میشوند دخترانشان را به شوهر دهند. اگر وضعیت همینطور ادامه پیدا کند، آینده افغانستان نابود خواهد شد.»
این در حالی است که پس از آغاز حاکمیت طالبان، زنان از عرصههای مختلف اجتماعی، شغلی و تحصیلی حذف شدهاند. بسیاری از زنان شاغل که در دوره جمهوریت سمتهای خوبی در سازمانهای دولتی و غیردولتی داشتند، در ابتدای حاکمیت این گروه از وظیفههایشان برکنار شده و یا هم بنا بر تهدیدهای جانی مجبور به ترک کشور شدهاند. دو سال حاکمیت طالبان، سبب شده است که زنان خانهنشین و دچار افسردهگی حاد شوند. چنانچه در سومین فصل گزارش سهماهه دفتر هیات سازمان ملل (UNWOMEN) و سازمان بینالمللی مهاجرت IOM)) آمده است که طالبان بیش از 50 فرمان منعکننده علیه زنان صادر کردهاند که بنا بر این فرمانها زنان از عرصههای مختلف شغلی و تحصیلی باز داشته شدهاند. 69 درصد زنان در این تحقیق گفتهاند که در دو سال پسین حاکمیت طالبان اضطراب، انزوا، افسردهگی و خودکشی در بین جوانان افزایش یافته است. آنان همچنان افزودهاند که در پی اعمال ممنوعیتهای طالبان و محرومیت شغلی، سطح تصمیمگیری زنان در خانوادهها نیز بهشدت کاهش یافته است و بنا بر کاهش اشتغال زنان نگرانی سلامت روان جایگزین نگرانیهای ایمنی و فزیکی شده است.