گزارش تازه والاستریت ژورنال از زندهگی اشرافی و خانههای میلیون دالری برخی چهرههای سیاسی افغانستان، بازتاب گستردهای داشت. زراندوزی و منفعتطلبی شخصی از طریق فعالیت سیاسی، طی سالیان اخیر در افغانستان به یک امر معمول در میان بیشتر چهرههای سیاسی بدل شده است.
اکثر چهرههای سیاسی از مجاهدان سابق گرفته تا افراد نزدیک به نظام کمونیستی و تکنوکراتهای تحصیلکرده در اروپا و امریکا، اکثراً پس از رسیدن به مقامهای حکومتی در نظام گذشته، فکر و ذکرشان این بود که چگونه منافع شخصی خود را تأمین کنند.
برای چهرههای سیاسی افغانستان داشتن قصرهای شیک و مجلل، زندهگی اشرافی، داشتن حسابهای بانکی دالری در بانکهای خارجی، موترهای زرهی و گرانقیمت در داخل و خرید خانههای مجلل در کشورهای همسایه، کشورهای عربی، ترکیه، اروپا و امریکا، یک امر عادی و معمول حساب میشود.
در کنار این، اعضای خانواده و فرزندان شخصیتهای سیاسی در داخل و خارج کشور زندهگی پرزرقوبرقی دارند و گاه نشر ویدیوها و عکسهای فرزندان مقامهای سیاسی در شبکههای اجتماعی واکنشبرانگیز میشود؛ اما این واکنشها مقطعی است و پس از مدتی به فراموشی سپرده میشود.
چنانکه به نظر میرسد، بیشتر سیاستگران و مقامهای ارشد افغانستان طی سالهای گذشته با سوءاستفاده از جایگاه سیاسیشان میلیاردها دالر کمایی کردند، در تجارتهای مافیایی بزرگ سهیم شدند و حلقههای بزرگ و پیچیدهای از فساد و حیفومیل پولهای بزرگ را شکل دادند.
همزمان با فرار اشرف غنی از کشور، چهرههای سیاسی که تا چند روز پیش با بوق و کرنا در مقابل طالبان رجزخوانی میکردند و از مقاومت و ایستادهگی تا آخرین رمق و نفس دم میزدند، از کشور فرار کردند؛ اما خانههای میلیون دالری و قصرهای شاهانه آنها در کابل و ولایتهای بزرگ برجای ماند.
مردم عادی که پیش از این حق نداشتند از کمربندهای امنیتی و دیوارهای کانکریتی خانههای مقامهای سیاسی عبور کنند، شاید نمیدانستند که در پس این دیوارهای بزرگ شخصیتهای سیاسی چه زندهگی مجلل و اشرافی دارند. ویدیوهایی که در روزهای نخست سقوط نظام از قصرهای مجلل مقامهای سیاسی نشر شد، حیرتآور بود.
در این ویدیوها دیده میشد که اکثر رهبران سیاسی و مقامهای ارشد نظام پیشین، قصرها و خانههای فوقالعاده مجلل با بیشترین امکانات و گرانقیمتترین وسایل تزیینی داشتند. خانههایی که ساخت آنها میلیونها دالر هزینه دارد و مشخص نیست پول آن از کجا تأمین شده است.
مقامهای سیاسی و افرادی که مردم آنها را «رهبر» خطاب میکردند، در یکی از فقیرترین کشورهای جهان که مردم برای پیدا کردن نان مجبورند اعضای بدن و فرزندان خود را بفروشند، در پس دیوارهای غولآسای کانکریتی چنان زندهگی اشرافی و شاهانهای داشتند که تصور آن برای مردم عادی دشوار است.
نکته جالب اینجا است که با نگاهی گذرا به زندهگی اکثر رهبران و چهرههای سیاسی افغانستان، متوجه میشویم که آنها در آغاز فعالیتهای سیاسیشان امکانات گسترده مالی و زندهگی عالی نداشتهاند. این مساله را ویدیوها و عکسهای قدیمی آنان بهخوبی اثبات میکند که در گذر زمان چگونه یک فرد عادی تبدیل به فردی میلیاردر میشود.
حتا برخی از این رهبران خودشان در مصاحبه با رسانهها اعتراف کردهاند که پیش از آغاز جنگهای داخلی در کشور و هنگامی که تازه وارد فعالیتهای سیاسی و نظامی شده بودند، از لحاظ اقتصادی وضعیت خوبی نداشتند، اما در جریان سالهای جنگ و 20 سال گذشته، برای خود زندهگی شاهانه و اشرافی ساختند.
شواهد تاریخی نشان میدهد که در جریان نبرد مجاهدان سابق با ارتش شوروی و نظام کمونیستی، پولهای هنگفتی از کشورهای عربی و سایر کشورهای جهان «به نام مبارزه با شوروی» به جیب رهبران سیاسی ریخته شد. انگار جنگهای ویرانگر افغانستان تنها برای مردم عادی تباهی به بار آورد، اما برای دستهای کوچک از افراد، نان و نوا به همراه داشت.
طی دو دهه گذشته نیز افزون بر رهبران و فرماندهان جهادی سابق، چهرههای نزدیک به نظام کمونیستی سابق و تکنوکراتهای «از غرب برگشته»، از طریق کمکهای سخاوتمندانه جامعه جهانی میلیونها دالر به جیب زدند که نمونه کوچکی از آن در گزارش اخیر والاستریت ژورنال افشا شده است.
اگر سبک زندهگی و دارایی مقامهای ارشد سیاسی سایر کشورهای جهان را با مقامهای سیاسی افغانستان بهگونه فشرده مقایسه کنیم، نتایج جالبی رونما میشود. مثلاً در کشور هالند، یکی از بزرگترین قدرتهای اقتصادی اروپا، نخستوزیر کشور پس از پایان دوره کاریاش با بایسکل از دفتر به خانهاش میرود.
حالا زندهگی ساده و بدون تشریفات مقامهای سیاسی کشورهای اروپایی را با زندهگی رهبران سیاسی افغانستان، یکی از فقیرترین کشورهای جهان، مقایسه کنید که چگونه شخصیتهای سیاسی از پول کمکهای همین کشورهای اروپایی برای خودشان در نقاط گوناگون جهان زندهگی اشرافی و شاهانه ساختهاند.
در سایر کشورها نشر خبر و گزارشهای افشاگرایانه از داراییهای نامشروع و زندهگی اشرافی مقامهای سیاسی، رسواییهای بزرگی به بار میآورد و مقامهای سیاسی با مطالبهگری مردم استعفا میدهند و محاکمه میشوند، اما در افغانستان به دلیل فساد وحشتناک مالی، زندهگی شاهانه مقامهای سیاسی ظاهراً یک امر عادی پنداشته میشود.
مردم افغانستان نباید فراموش کنند که بیشتر چهرههای سیاسی از طریق فساد گسترده مالی و حیفومیل میلیونها دالر به اینجا رسیدهاند و در آغاز فعالیتهای سیاسیشان آهی در بساط نداشتهاند که با ناله سودا کنند. شاید مطالبهگری مردم باعث شود روزی مقامهای سیاسی مجبور به پاسخگویی شوند و از حسابهای بانکی میلیون دالری و قصرهای مجللشان به مردم حساب بدهند.