فقر روزافزون و بیکاری، زندهگی زنان روستایی را در افغانستان با مشکلات گسترده مواجه ساخته است. در این میان، شمار زیادی از زنان روستایی در کندز از بام تا شام در بیرون از خانه مصروف کارهای شاقه هستند. با وجود دشواریها و ممنوعیتهای طالبانی علیه زنان، آنان در فصل برداشت پبنه، فرصتی به دست آوردهاند تا در زمان محدودی لقمهای نان برای خانوادههای خود فراهم کنند.
شماری از زنان در ولایت کندز که خود نانآور خانوادههایشان هستند، میگویند که به دلیل مشکلات اقتصادی و تداوم فقر، حاضر به انجام کارهای شاقه شدهاند. آنان میافزایند که در حال حاضر در ولایت کندز، فصل برداشت پنبه است و این زمینه را برایشان مساعد میسازد تا برای صاحبان زمینهای زراعتی پبنهچینی کنند.
زنان پنبهچین در کندز میگویند که فرزندان خردسالشان را در خانه تنها رها میکنند و خود در کشتزارهای پنبه، مصروف جمعآوری حاصلات این محصول زراعتی دهقانان و زمینداران هستند.
یافتههای گزارش نشان میدهد که زنان پنبهچین شامل سنهای مختلف هستند. در میان زنانی که در مزارع پنبه کار میکنند، از دختران نوجوان تا زنان کهنسال حضور دارند. آنان میگویند که هیچ پولی برای پسانداز ندارند و از سوی هیچکس و نهاد مورد حمایت مالی قرار نمیگیرند. این زنان میافزایند که با ۱۰ ساعت کار، تنها میتوانند یک وعده غذای فرزندان خود را تامین کنند.
زنان پنبهچین در کندز تاکید میکنند که در آفتاب سوزان و حتا حاضرند در سرمای بیرحم زمستان، با دستمزدی ناچیز کار کنند، چون فرصتهای کاری برایشان مساعد نیست.
مقصوده، یکی از این زنان، میگوید با وجودی که سخت مریض است، اما مجبور است برای یک پسر و دختر خردسالش در هنگام مریضی نیز کار کند. چهره ظاهری، مقصوده نشان میدهد که زندهگی سخت و دشواری را سپری میکند. این زن پنبهچین از شدت درد و فقر به قدری لاغر است که تنها استخوان در بدنش مانده است.
مقصوده میگوید که تنها چند سال از ازدواجش گذشته بود که از همسرش به دلیل بیمسوولیتی طلاق گرفت و به زادگاهش برگشت. او تصمیم گرفته که با فرزندانش به تنهایی زندهگی کند و به سختیهای زندهگی تسلیم نشود. او میافزاید که اکنون در کنار بیماری قلبی پ، با دیسک کمر نیز دستوپنجه نرم میکند، اما مجبور به ادامه کارهای شاقه است، زیرا فرزندانش نمیتوانند کار کنند.
گلچهره، زن دیگری است که کودکان خردسالش را در خانه نزد همسایهگان و خویشاوندان میگذارد و خود به کشتزارهای پنبه میرود و روزانه در بدل ۴۰۰ افغانی کار میکند. او به رغم دشواریهای پنبهچینی، خوشحال است که با دست خالی نزد سه کودکش برنمیگردد.
این زن پنبهچین میافزاید که مدتهاست به تنهایی زندهگی میکند و شوهرش معتاد به مواد مخدر از نوع شیشه است. گلچهره تصریح میکند که مجبور است برای دو دختر و پسرش رنجهای مداوم و سختیهای کار شاقه را بر دوش بگیرد تا آنان بی پناهتر از اکنون نشوند.
همچنان زنی دیگر در یک گوشه مزرعه پنبه با قامت خمیده، چهره زرد و رنگ پریده خود در تلاش است پنبه بیشتر بچیند تا در ازای آن بتواند مزد بهتری به دست بیاورد. این زن کهنسال که دیگران او را خاله سمیرا صدا میزنند، میگوید که شوهرش کار نمیتواند و او مجبور است پس از نماز صبح، همپای زنان جوان شش ساعت را پای پیاده طی کند تا به کشتزارهای پنبه برسد.
سمیرا در صحبت با ۸صبح میگوید: «شاید هوا سوزان یا سرد باشد، اما اعصابم در کنار دوستانم راحت است، چون آنجا همه میگویند و میخندند و فرصت غصه خوردن را از آدم میگیرند.» او که بدن ضعیف و لاغری دارد، تصریح میکند که در پایان کار مریض میشود و مجبور است نیمی از درآمد کارهای شاقه را مصروف دارو و داکتر کند.
این زنان در حالی از وضعیت زندهگی و کارهای دشوار شکایت دارند که دهها زن دیگر نیز مانند آنان، در این ولایت مصروف کارهای شاقه هستند. زرمینه و آمنه نیز تجربههای مشابهی دارند و هر کدام حدود ۱۰ عضو خانواده دارد که همه آنان بیکارند.
زنان کهنسال که در کشتزارهای پبنه در کندز کار میکنند، میگویند که به دلیل ناتوانیهای جسمی و بیماریهای متداوم، روزانه میتوانند حد اکثر تا سه سیر پنبه جمعآوری کنند که در ازای هر سیر کمتر از ۱۰۰ افغانی مزد میگیرند و این کفاف زندهگیشان را نمیکند.
این زنان در حالی از سختی کار و رنج مداوم زندهگی در مزارع پبنه شکایت دارند که کشاورزان میگویند حاصلات پنبه نسبت به سالهای گذشته کاهش چشمگیری یافته است. اما مقامهای محلی طالبان در ریاست زراعت، آبیاری و مالداری کندز میگویند که در سال جاری حدود چهارهزار و ۵۰۵ هکتار زمین در این ولایت پنبه کشت شده و از آن یازده هزار و ۳۷ متریک تن پنبه دست آمده است. براساس ادعای طالبان، حاصلات پنبه در ولایت کندز نسبت به سال گذشته ۱۰ درصد افزایش یافته است.