2-2 جهاد اسلامی
جهاد اسلامی بهمثابه یک گروه اصالتاً فلسطینی نیز عضو گروههای نیابتی جمهوری اسلامی ایران خوانده میشود. تهران اگر چه در تاسیس آن نقش نداشته، ولی بعداً از آن به پیمانه کمتر از حزبالله لبنان حمایت کرده است. مهمترین عامل موثر در ظهور جهاد اسلامی، اشغال اراضی فلسطینیها توسط اسراییل است. این گروه نیز هدف خود را آزادسازی فلسطین از قید اشغال اسراییل با توسل به جهاد اعلام کرده است. جهاد اسلامی توسط سنیهای متاثر از آموزههای اخوانالمسلمین رهبری میشود. این جنبش در سال 1981 توسط دو جوان فلسطینی به نامهای فتحی شقاقی و عبدالعزیز عوده تاسیس شد. جهاد اسلامی با آنکه توسط سنیها اداره میشود، ولی به میزان زیاد متاثر از منظومه فکری روحالله خمینی نیز است. به همین دلیل با فاصله کمتر از ظهور جمهوری اسلامی ایران ظهور کرده است. دو بنیانگذار این گروه در اواخر دهه 80 از سوی اسراییل به لبنان تبعید شدند؛ جایی که توانستند با حزبالله و سپاه پاسداران ایران رابطه محکم قایم کنند که تا امروز برقرار مانده است.
جهاد اسلامی هر گونه مصالحه با اسراییل را انکار میکند و به ایده تاسیس دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت اسراییلی باور ندارد. به همین دلیل، توافقنامه اسلو را که میان یاسر عرفات، رهبر جنبش فتح، و اسحاق رابین، نخستوزیر اسراییل، با میانجیگری بیل کلینتون، رییس جمهور دموکرات امریکا، در سپتامبر 1993 در کاخ سفید امضا شد، قبول ندارد. حتا در انتخاباتهایی که بعداً در سایه آن توفقنامه در نوار غزه و کرانه باختری برگزار شده، مشارکت نکرده و خواستار انحلال تشکیلات خودگردان به رهبری محمود عباس شده است.
اسراییل نیز گروه جهاد اسلامی را به دلیل سرسختی و کلهشقیاش نه فلسطینی که ذاتاً ایرانی میداند. دستیافتن آن به تسلیحات موشکی و راکتی نیز محصول حمایتهای سپاه پاسداران است. شاخه نظامی آن «گردانهای قدس» نام دارد که در سال 1992 تاسیس شده است. این گروه فلسطینی بارها شهرهای اسراییل را آماج حملههای موشکی و راکتی قرار داده که پاسخ نیز گرفته است. حتا در اواسط دهه 90 حمله مرگباری را علیه نظامیان اسراییلی سامان داد که منجر به قتل 21 تن از آنها شد. به این تازهگیها نام جهاد اسلامی وقتی بر سر زبانها افتاد که اسراییل ادعا کرد حمله موشکی بر شفاخانه الاهلی غزه کار این گروه است؛ حملهای که نزدیک به 500 کشته برجای گذاشت. البته درستی ادعای اسراییل علیه جهاد اسلامی و ادعای این گروه علیه تلآویو تا هنوز ثابت نشده است.
فتحی شقاقی اولین دبیر کل جهاد اسلامی بود که در اکتوبر 1995 از سوی دستگاه اطلاعاتی اسراییل ترور شد. پس از آن رمضان عبدالله شلح رهبری آن را در دست گرفت که او نیز در 2018 در اثر بیماری جان باخت. زیادالنخاله از آن پس تا این دم رهبری جهاد اسلامی را در اختیار دارد؛ کسی که ادعا کرد در همراهی با حماس 30 شهروند اسراییلی را در هفتم اکتوبر سال گذشته به گروگان گرفته است. رهبران جهاد اسلامی بارها به ایران سفر کرده و با مقامهای رده اول این کشور دیدار کردهاند. این گروه با آنکه عمر طولانیتری نسبت به حماس دارد، باز هم در حاشیه مانده است، ولی از آن بهحیث دومین گروه نظامی فعال فلسطینی یاد میشود. محل فعالیت جهاد اسلامی غزه است و با حماس میانه خوبی دارد. کشورهایی چون امریکا، کانادا، جاپان و اتحادیه اروپا آن را در فهرست تروریسم قرار دادهاند.
3-2 حماس
حماس که چون جهاد اسلامی یک گروه اصالتاً فلسطینی است، در دسامبر 1987 توسط شیخ احمد یاسین، عبدالعزیز رنتیسی و محمد طاها تاسیس شده است. این جنبش به یک حساب شاخه فلسطینی اخوانالمسلمین به حساب میرود. حماس در واقع محصول انتفاضه اول فلسطینیها بود. به همین دلیل در مقایسه با سایر گروههای فلسطینی در نظر فلسطینیها محبوبیت بیشتر دارد. این گروه در نوار غزه حضور دارد و فعالیتش در کرانه باختری ممنوع است. با آن هم در میان جوانان فلسطینی در مقایسه با جنبش فتح که در کرانه باختری مستقر است، محبوبیت بیشتر دارد.
موضع حماس در مقایسه با جهاد اسلامی نسبت به مساله فلسطین دچار ابهام است، شاید به این دلیل که یک گروه نظامی محض نیست و تا جایی سیاسی عمل میکند. برای نمونه، این گروه با آنکه به ظاهر مخالف صلح با اسراییل است، ولی بهگونه آشکار خواستار ازاله کامل اسراییل نشده است. گفته میشود در منشور حماس قبلاً نابودی اسراییل مطرح بوده، ولی بعداً تعدیل شده است. همچنان مخالف توافقنامه اسلو است، ولی از مزایای آن تا جایی استفاده کرده است؛ کاری که جهاد اسلامی از انجام آن ابا ورزیده است. مشارکت حماس در انتخابات پارلمانی سال 2006 در نوار غزه و تصاحب اکثریت کرسیها و ناکام ساختن جنبش فتح، مثال روشن آن است. آن پیروزی سبب شد که حماس در نهایت فتح را از نوار غزه با زور نظامی اخراج کند؛ عاملی که موجب شد غزه از آن زمان به بعد در محاصره شدید اسراییل قرار گیرد.
حماس خلاف جهاد اسلامی حامیان بیرونی بیشتر دارد. در کنار ایران، کشورهای قطر و ترکیه نیز از آن حمایت سیاسی و مالی میکنند. برای نمونه، رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه، بهتازهگی در یکی از سخنرانیهایش گفت که قاطعانه پشت حماس ایستاده است و هیچکسی نمیتواند کشورش را مجبور به استفاده از اصطلاح «سازمان تروریستی» برای این گروه کند؛ اظهاراتی که واکنش وزیر خارجه اسراییل را در پی داشت: «ترکیه بزرگترین کشور حامی تروریسم در جهان در کنار ایران است.»
رابطه حماس با ایران مانند رابطه جهاد اسلامی با این کشور نیست؛ چون از آن کمتر حرفشنوی دارد. شاید بحران داخلی سوریه مثال روشن در این خصوص باشد که حماس در آن زمان در صف ترکیه و قطر به حمایت از مخالفان بشار اسد ایستاد؛ چیزی که کاملاً خلاف خواست و منافع جمهوری اسلامی بود. البته حماس از حمایت جمهوری اسلامی مستفید بوده و رهبران آن بارها به دیدار علی خامنهای شتافتهاند. شاید تهران مهمترین حامی حماس باشد، نه به این دلیل که اسلامگرای سنی است، بل به این دلیل که علیه اسراییل نسخه جنگ را کارآمد میداند. برای نمونه، محمود الزهار، عضو ارشد حماس، باری در گفتوگو با رسانهها مدعی شده بود که در سفر به ایران از قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه، حدود ۲۲ میلیون دالر دریافت کرده است. همچنان، برخی منابع رقم کمک مالی جمهوری اسلامی به حماس را سالانه ۱۰۰ میلیون دالر برآورد کردهاند.
حماس در مقایسه با جهاد اسلامی به سه دلیل از جمهوری اسلامی کمتر حرفشنوی دارد: اول اینکه خود را مالک نوار غزه میداند، بر این منطقه حکومت میکند و ادعای مشروعیت مردمی دارد. لذا ترجیح میدهد به آن به چشم یک حکومت دیده شود، نه یک نیروی نیابتی حرفشنو، اطاعتپذیر و متاثر از نفوذ نیروی خارجی. دوم، قرب حماس به جمهوری اسلامی بُعد آن را با دولتهای عرب سنی در پی داشته است. عربستان، امارات متحده عرب، بحرین و مصر با حماس رابطه خوبی ندارند و حتا شاخه نظامی آن را در فهرست سیاه تروریسم قرار دادهاند. یک عامل آن این است که حماس را وابسته به جمهوری اسلامی میدانند، با آنکه عرق سنیگرایی آن در بحران داخلی سوریه بهخوبی آشکار شده است. لذا کشورهای نامبرده در پی حمایت از تشکیلات خودگردان برای تضعیف حماس هستند. سوم، جمهوری اسلامی ایران در ظهور و ایجاد حماس نقش نداشته و پس از آن با این گروه رابطه قایم کرد که نقش آن در تلاش برای حل مساله فلسطین از سوی دولتهای غربی و اسراییل نادیده گرفته شد. برای نمونه، در اکتوبر 1991 کنفرانسی در شهر مادرید، پایتخت اسپانیا، برگزار شده بود که همه کشورهای موثر بر حل قضیه فلسطین حضور داشتند، جز ایران. از آن زمان به بعد حماس از حمایتهای تهران مستفید بوده است.
بسیاری از رهبران حماس از جمله شیخ یاسین، بنیانگذار آن، از سوی اسراییل ترور شده یا هم سالهای متمادی در زندانهای این کشور به سر بردهاند. برای فعلاً حماس دو شاخه دارد: سیاسی و نظامی. شاخه سیاسی آن از سوی اسماعیل هنیه اداره میشود؛ کسی که در دوحه حضور دارد و سرگرم گفتوگو برای برقراری آتشبس در نوار غزه با سایر بازیگران است. شاخه نظامی آن توسط محمدالضیف اداره میشود؛ کسی که ادعا میشود حمله هفتم اکتوبر را سازماندهی کرده است. وی ظاهراً مهمترین چهره پنهان در گروه حماس است که اسراییل به نام «مرد مرگ» یا «جنگجویی با نُه جان» توصیف میکند؛ چون بارها از دام حملههای پیچیده سازمان اطلاعاتی آن رهایی یافته است. کلمه ضیف که «مهمان» معنا میدهد، نیز به این دلیل در پسوند نامش اضافه شده که زیاده از یک شب در مکانی نمیماند و هر دم تغییر موضع میدهد تا از خطر حمله اسراییل مصون بماند. این گروه نیز از سوی ایالات متحده، اتحادیه اروپا، جاپان، مصر و برخی کشورهای دیگر در فهرست سیاه تروریسم جا داده شده است. البته برخی کشورها فقط شاخه نظامی آن را تروریستی خواندهاند. اگرچه دادگاه عمومی اتحادیه اروپا حماس را در 2014 از فهرست سیاه تروریسم خارج کرد، ولی در 2017 از نو شامل ساخت؛ چون اعضای اتحادیه چنین میخواستند.
حماس بیش از پنج ماه است که با حمله هوایی و زمینی ارتش اسراییل مواجه است. جمهوری اسلامی ایران تا هنوز گامی جدی به حمایت از آن برنداشته و تلاشهایش به لفظ و تشریفات دیپلماتیک خلاصه شده است. شاید به این دلیل که حماس به پیمانه حزبالله و جهاد اسلامی برایش اهمیت ندارد. موضع اسراییل جای ابهام ندارد: نابودی کامل حماس. البته این هدفی است که دولتهای غربی نیز تلآویو را در برآوردهسازی آن حمایت میکنند. لذا بهدرستی مشخص نیست که حماس در برابر سرکوب نظامی اسراییل میماند یا هم میمیرد. باید در انتظار گذر زمان نشست.
ادامه دارد…