سرانجام ریاضت ریاض منجر به جلب رضایت جهان مبنی بر میزبانی آن از نشست مجمع جهانی اقتصاد شد. در این نشست که روزهای یکشنبه و دوشنبه هفته جاری تحت عنوان «همکاری جهانی، رشد و انرژی» در عربستان برگزار شده بود، بیش از هزار تن بهشمول رییس جمهوران و وزیران خارجه به نمایندهگی از نزدیک به 90 کشور جهان در آن اشتراک کرده بودند. این نشست به این دلیل متمایز از نشستهای پیشین بود که رسیدهگی به بحران غزه در محراق توجه آن قرار داشت. البته نماینده اسراییل غایب اجلاس بود، شاید به این دلیل که با کشور میزبان هیچ نوع رابطهای تا کنون برقرار نکرده است. همینطور، نماینده حماس هم غایب بود. اما محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، حضور داشت و از ایالات متحده خواست تا تلاشها برای جلوگیری از حمله بر شهر رفح و برقراری آتشبس در غزه را شدت بخشد.
این اجلاس از آنجایی که در ریاض برگزار شده، بدون شک پیامها و پیامدهایی برای میزبان دارد که در ذیل به آن اشاره میشود:
1- مجمع جهانی اقتصاد یک نهاد معتبر جهانی است که همهساله جلسات سالانهاش را به قصد رسیدهگی به بحرانهای جهانی برگزار میکند. آن مجمع که از اوایل دهه 70 میلادی به این سو فعالیت دارد، شهر داووس سویس بهگونه پیهم میزبان نشستهایش بوده است. به همین خاطر، از آن بهنام «اجلاس داووس» هم یاد میشود. بر حسب گزارشها، طی آن همه مدت اجلاس سالانه آن خارج از شهر داووس برگزار نشده است. اکنون، عربستان تنها کشوری است که اجلاس مجمع جهانی اقتصاد را از انحصار سویس خارج کرده است. این برای ریاض یک موفقیت دیپلماتیک به حساب میرود. میزبانی همیشهگی سویس از اجلاس آن مجمع جای شگفتی ندارد؛ چون کشور شگوفا در بسی زمینههاست. اما میزبانی ریاض بهمثابه یک سلطنت مطلقه عربی - اسلامی خاور میانهای که از جانب دولتهای غربی متهم به نقض حقوق بشر است، جای شگفتی دارد.
میزبانی عربستان از اجلاس آن مجمع در پرتو «چشمانداز 2030» صورت میگیرد که برپایه آن قرار است از وضع سنتی فعلی به وضع مدرنی که مطلوب جهان غرب باشد، عبور کند. میداندادن به حضور زنان در پارهای از حوزهها، پرهیز از ورود به معرکههای درگیری، گذار از اقتصاد نفتی و تقلا برای عادیسازی رابطه با کشورهای رقیب در راستای تحقق مفاد آن چشمانداز است.
2- عربستان از هفتم اکتوبر سال پار به اینسو موضع خنثا در قبال جنگ غزه اختیار کرده و چون سایر کشورها از واکنش در سطح لفظ فراتر نرفته است. در حالی که با توجه به جایگاهی که در جهان عرب و غرب دارد، اگر بخواهد میتواند نقش برازندهای ایفا کند. اما میزبانی آن از اجلاس جهانی موجب شد که ناخواسته تبدیل به محور شود. مصر و قطر که از ماهها به اینسو برای برقراری آتشبس در غزه تلاش میکنند، نمایندهگانشان را به عربستان فرستادند و در جلساتی که در حاشیه اجلاس عمومی به نیت رسیدهگی به بحران غزه برگزار شده بود، اشتراک کردند.
نمایندهگان دولتهای اروپایی نیز بهگونهای موضع گرفتند که برای ریاض اعتبارزایی کرد. وزیران خارجه آن دولتها با وزیران خارجه کشورهای عربی در حاشیه نشست عمومی نشست ویژهای به هدف رسیدهگی به جنگ غزه برگزار کرده و بیانیه مشترک صادر کردند. وزیر خارجه ناروی در آن نشست گفت که طرح ایجاد کشور مستقل فلسطینی با یک «راهکار مشترک اروپایی – عربی» میتواند محقق شود. به باور او، طرفین منازعه و همچنان امریکا در برهه حاضر آماده گفتوگو در زمینه نیستند. آن راهکار اگر روی دست گرفته شود، بیگمان نقش ریاض در آن برجسته خواهد بود. همینطور جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، که در اجلاس حضور داشت، از احتمال بهرسمیتشناسی کشور مستقل فلسطینی توسط پارهای از دولتهای اروپایی تا پایان ماه می سال روان خبر داد. سروصدای اروپاییها اگرچه تازهگی ندارد، ولی بیان آن در نشستی که ریاض میزبان آن است، برای آن اعتبار میآفریند.
3- برخلاف تصور غالب، روند عادیسازی رابطه عربستان و اسراییل که هدایت آن در دست امریکاست، نهتنها متوقف نشده که دارد به سرمنزل مقصود میرسد. فرسایشیشدن جنگ غزه، نایلنشدن دولت بنیامین نتانیاهو به اهداف اعلامی خود در برابر حماس و تنشهای بیسابقه اخیر میان تهران و تلآویو آن روند را در ماههای اخیر شدت بخشیده است. فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجه عربستان، گفت که کشورش در حال حاضر به مراحل نهایی درباره توافق دوجانبه با امریکا نزدیک شده است. همچنان آنتونی بلینکن، وزیر خارجه امریکا، اعتراف کرد که اقدامات دوطرفه کشورش با عربستان در خصوص عادیسازی رابطه با اسراییل در مراحل پایانی قرار دارد.
در این خصوص سه نکته مطرح است:
یکم، موفقیت روند عادیسازی رابطه ریاض و تلآیو مشروط به پایانیافتن جنگ غزه خواهد بود. البته برای عربستان نفس پایان جنگ مهم است، نه لزوماً چهگونهگی آن. همینطور سرنوشت غزه و حماس در مابعد جنگ برایش زیاد اهمیت ندارد.
دوم، تحقق آن روند از یک حیث موجب تسریع روند ایجاد دولت مستقل فلسطینی خواهد شد. البته این در صورتی است که مساله حقوق فلسطینیها برای ریاض حایز اهمیت باشد. همچنان اعمال فشار واقعی از سوی امریکا بر اسراییل ضامن تحقق آن روند است؛ چیزی که شاید دولت جو بایدن عملی نکند، با آنکه آن روند در نظرش اهمیت حیاتی دارد. تلاش سایر کشورها بهویژه اروپاییها نیز میتواند ممد واقع شود.
سوم، تحقق آن روند از حیث دیگر میتواند طرح ایجاد دولت فلسطینی را به حاشیه براند. این در صورتی است که عربستان منافع خود را بر منافع فلسطینیها ارجحیت بخشد که چنین هم است. ریاض از امریکا دو گونه خواست دارد: برای خود و برای فلسطینیها که اولی بر دومی میچربد. پس بدیهی است که برای برآوردهسازی خواستهای خود بیشتر سعی میکند تا فلسطینیها. به همین خاطر مخاطب آن بیشتر امریکاست تا اسراییل. ریاض آنچه را که برای خود از امریکا طلبکار است، به دست آورد، از خیر مساله ایجاد دولت مستقل فلسطینی در خواهد گذشت. واشنگتن هم برای آنکه اسراییل را ناراحت نساخته باشد، به امتیازدهی به ریاض بسنده کرده و طرح ایجاد دو دولت را به حاشیه میراند.
در این میان فلسطینیها هم بینصیب نخواهند ماند، البته آنانی که در کرانه باختری و در سایه حاکمیت تشکیلات خودگردان زندهگی میکنند. اسراییل شاید در بدل توافق با عربستان به تشکیلات خودگردان امتیازاتی قایل شود که لزوماً سودی برای فلسطینیها در پی نخواهد داشت. ریاض هم مدعی خواهد شد که همین امتیازات حداقلی هم محصول تلاش آن است. در نتیجه، طرح تاسیس کشور مستقل فلسطینی که از نو در محراق توجه قرار گرفته است، بار دیگر به حاشیه خواهد رفت.