مقدمه
شهر بهعنوان محل زندهگی انسانها، نقش اساسی در هویت و کیفیت زندهگی افراد ایفا میکند. هویت یک شهر، از طریق معماری فضاهای عمومی، تناسب و انسجام آنها با یکدیگر و همچنین حفظ و تکامل بافتهای تاریخی شکل میگیرد. علاوه بر آن، شهرها مانند هر پدیده دیگر در طبیعت دارای چرخه حیات هستند، استمرار و پویایی آنها نیازمند برنامهریزی پیشگیرانه و توجه ویژه است.
شهرهای افغانستان با توجه به تحولات و منازعات گوناگونی که در این کشور اتفاق افتاده، دارای هویت مستقل هستند که ناشی از فرهنگ، عنعنات و خاطرات جمعی مردم است. بهگونه مثال، وقتی درباره شهر کابل صحبت میکنیم، نام مکانهایی مانند کوچه مرغفروشی، میدان دهمزنگ، مرادخانی و یا هر نقطه دیگر، در اذهان مردم پیام خاصی را تداعی میکند که نشاندهنده هویت و اهمیت آن مکان میباشد. از طرف دیگر، یکی از وظایف عمده برنامهریزان و طراحان شهر در هماهنگی با سایر متخصصها و سکتورهای اجرایی ایجاد تغییر در چشمانداز ساختوسازهای شهری و فراهمآوری رویکرد نوین بهمنظور تأمین ریتم و انسجام خاص در روند بهسازی و نوسازی بافتهای قدیمی و تعادل در پروژههای شهری میباشد. ازاینرو، در کشورهای توسعهیافته، این مساله بهطور ویژه در مرکز توجه نهادهای برنامهریز بهخصوص حکومتها قرار دارد. اما از آنجایی که افغانستان هنوز به لحاظ ثبات سیاسی و امنیتی در هاله ابهام قرار دارد، شاهد ساختوسازهای بدون برنامه و پلان در بسیاری از شهرها بهشمول شهر کابل بهخاطر جلب توجه مردم و استفاده سیاسی از آن هستیم که این امر به تناقض و آشفتهگی در سیمای شهر و از بین رفتن هویت و انسجام آن منجر میشود.
ساختوساز بدون پلان
پس از قدرتگیری مجدد گروه طالبان در افغانستان، این گروه دست به ساختوسازهای غیرمعیاری در نقاط مختلف شهر کابل و سایر شهرهای کشور زده است. بهگونه مثال، عریضسازی خیابانها در شهر کابل و دیگر ولایتهای کشور، اعمار بناهای شهری در عدم هماهنگی با بافتها و بناهای مجاور آن، اعمار نشانهها و سمبولها مانند مهتاب، ستاره و انگشتری در میدانها یا چهارراههای شهر نهتنها هویت تاریخی و صلابت شهر را زیر سوال میبرد، بلکه باعث افزایش آلودهگی تصویری و آشفتهگی در سیمای شهر نیز میشود.
امارت طالبان با استفاده از استراتژی جذب مشتری بالقوه از طریق تبلیغات ساختوساز پروژههای ساختمانی دست به اعمار بناهای خودسر و رنگآمیزی بعضی از بافتهای کهنه و فرسوده مانند رنگآمیزی پل سوخته و تونل سالنگ در کشور زده است که از نظر سیاسی برای آن مفید، ولی از نظر تخصصی در بسیاری موارد زیانهای هنگفت مالی را بر مردم تحمیل کرده است.
با آنکه کدام مطالعه و پژوهش تازه پیرامون شهرهای کشور پس از آمدن طالبان صورت نگرفته است، ولی شهرهای کشور در حال حاضر با چالشهای فراوان مانند بحران حاکمیت قانون، بحران آبهای شرب در کلانشهرهای کشور مثل کابل، افزایش ساحات غیرپلانی، فقر شهری و علاوه بر آنها پدیده فیلترینگ اجتماعی که تأثیرات بدی بالای شهرها در درازمدت خواهد گذاشت، دستوپنجه نرم میکند و هنوز کدام اقدام استراتژیک و سازنده از طرف طالبان و یا نهادهای بینالمللی در این زمینه صورت نگرفته است.
عواقب ساختوساز بدون پلان
ساختوساز بدون پلان همواره چالشها و تهدیدات خویش را دارد و مسیر توسعه شهری را به بنبست میکشاند. ازاینرو، باید قبل از تطبیق پروژههای شهری مطالعات عمیقی در ابعاد مختلف آن صورت گیرد. در این نوشته به یک بخش از چالشهای عمده که از اثر ساختوساز در نبود پلانهای شهری بهوجود میآید، اشاره صورت میگیرد.
1- تخریب هویت: ساختوساز بدون توجه به هویت و تاریخچه شهر، به تخریب هویت و اصالت آن منجر میشود. اینگونه ساختوسازها باعث میشوند که احساس عدم تعلق به مکان در اذهان شهروندان شکل بگیرد و آنان خویشتن را نسبت به مکان و فضاهای شهری بیگانه تلقی کنند.
2- آشفتهگی بصری: تناقض و عدم تناسب در ساختوسازها، به آشفتهگی بصری و نازیبایی در سیمای شهر میانجامد. ساختوساز در نبود پلانهای مدون شهری منجر به افزایش آشفتهگی و تغییر شکل در کالبد شهر میگردد و به شهر چهره خشن میدهد.
3- فقدان انسجام: عدم وجود پلان و برنامه در ساختوسازها، انسجام و نظم را از شهر گرفته و آن را به فضای نامنظم و آشفته تبدیل میکند و در درازمدت، توسعه پایدار شهر را تهدید کرده و از نظر اقتصادی هزینههای اضافی را بر شهروندان و نهادهای شهری تحمیل میکند.
4- مشکلات ترافیکی: اعمار پروژههای شهری بدون مطالعات اولیه، امکانسنجی و توجه به نیازهای ترافیکی، به افزایش ترافیک و آلودهگی هوا و صوتی در شهر منجر میشود. هرچند در بسیاری از موارد امارت طالبان به هدف کاهش ترافیک شهری دست به عریضسازی جادههای شهری زده، ولی از منظر تخصص شهرسازی و فناوریهای امروز، این راه حل منطقی نبوده و نهتنها مزایا و خوبیها را به شهر به ارمغان نمیآورد، بلکه در درازمدت شهر را بهگونه جدی آسیب میزند.
5- کاهش کیفیت زندهگی: هویت و انسجام شهر، نقش اساسی در کیفیت زندهگی افراد ایفا میکند. ساختوساز بدون پلان، به کاهش کیفیت زندهگی شهروندان منجر شده و این مساله باعث میشود که شهروندان از نظر روانی نسبت به شهر احساس ناراحتی کنند.
راهکارها
1- تهیه و تدوین پلان جامع شهری: اولین قدم استراتژیک برای حل این مشکل، تهیه و تدوین پلان جامع شهری با درنظرگرفتن هویت، تاریخچه، نیازهای شهروندان و توسعه پایدار است. هرچند برای شهر کابل در سال ۲۰۱۸ از طرف کمپنی ساساکی چارچوب طراحی شهر تدوین شده بود و با توجه به عدم درنظرگرفتن نیازهای اساسی شهر کابل و گنجانیدن آنها در کانتکست اجرایی، آن پلان نیاز به بازنگری دارد. نقدی بر چارچوب طراحی شهر کابل تحت عنوان «آسیبشناسی چارچوب طراحی شهر کابل» از نویسنده این متن در روزنامه 8صبح نیز منتشر شده است که به خوانندهگان این مقاله سفارش میشود.
2- اعمال قوانین و مقررات: قوانین و مقررات مربوط به ساختوساز باید بهطور دقیق اجرا شود و با متخلفان برخورد قانونی صورت گیرد. هرچند افغانستان از این منظر عقبگرد فاحش را تجربه میکند، ولی بدون قوانین و مقررات جامع و پاسخگوی هرگز نمیتوان به اصلاحات همهجانبه بهویژه در عرصه شهرسازی دست یافت.
3- جلب همکاری و مشارکت مردم: در فرایند برنامهریزی و ساختوساز شهری، باید از نظرات و خواستههای مردم استفاده شود. این امر میتواند پلانهای شهری را جامعتر و سطوح برنامهریزی را دقیقتر سازد. این یکی از مولفههای حکومتداری خوب در کشورهای توسعهیافته بهحساب میرود. ولی امارت طالبان با آن از بنیاد در تخاصم بوده و نیرو و ظرفیتی برای چنین رویکردی ندارد.
4- ترویج فرهنگ شهرسازی: آموزش و ترویج فرهنگ شهرسازی و معماری پایدار، به ارتقای کیفیت ساختوساز در شهرها کمک میکند. ولی از اینکه همه نهادهای دولتی بهشمول نهادهای شهری از طرف افراد فاقد دانش و تخصص اداره میشوند، نظام شهرسازی و مهندسی کشور بهگونه کامل فلج شده است.
نتیجهگیری
ساختوساز بدون پلان، هویت و انسجام شهر را به مخاطره انداخته و کیفیت زندهگی شهروندان را کاهش میدهد. در درازمدت باعث میشود که نظم و ساختار در شهرها بهگونه کامل سقوط کند. از سوی دیگر، با برنامهریزی دقیق، اعمال قوانین و مقررات، جلب مشارکت مردم و ترویج فرهنگ شهرسازی، میتوان از این معضل جلوگیری کرد.