در این روزها نماینده ایران در امور افغانستان از بابت حقابه ایران از آبهای افغانستان ابراز ناخرسندی کرده است. کسانی در مجلس شورای اسلامی ایران هم خشم خود را از مهاجران افغان ابراز داشتهاند که گویا زیادتر از مقدار آب واردشده از هیرمند به ایران، آب مینوشند! این بحثها تازهگی ندارد و از چندین دهه است که گاهی مسکوت میماند و گاه رسانهای میشود. این موضوع ابعاد مختلفی دارد. یکی بعد حقوقی که مربوط به حقوق بینالملل است، دوم بعد سیاسی که مربوط به سیاست خارجی دو کشور است، سوم بعد انکشافی که مربوط به پروژههای توسعهای در هر کشور است، چهارم بعد محیطزیستی که رودخانهها پیش از تشکیل مرزهای کنونی دولتها وجود داشتهاند و سرنوشت اکوسیستم با آنها پیوند خورده است و پنجم بعد تغییرات اقلیمی که در تمام دنیا در حال اتفاق افتادن است و با خلق واقعیتی جدید، نگاه تازهای را میطلبد، هم به لحاظ حقوقی و هم به لحاظ برخورد علمی و تخصصی با این مشکل.
به لحاظ تاریخی، پیش از عصر مدرن، رودخانهها در منطقه ما که از چند هزار سال به اینسو از خشکسالیهای مکرر رنج برده، یکی از شاهرگهای زندهگی بوده است، هم برای ساکنان این منطقه و هم برای اکوسیستمی که بهشکل طبیعی بر محور چشمهها و رودخانهها شکل گرفته بود. در 100 سال اخیر که مکانیزه شدن زراعت و استفاده از منابع طبیعی برای تولید انرژی و بحثهایی از این قبیل پیش آمده، استفاده از منابع آبی در دستور کار دولتها قرار گرفته است، به شمول مدیریت آبها و ساختن بندهای آبگردان. افغانستان که خود منشأ بخشی از رودخانههای منطقه است، با اکثریت همسایهگانش بهشکل طبیعی در مساله آب گرفتار تنش شده و چونکه همیشه طرف ضعیف بوده، ناچار گردیده که نتواند از موضع برابر مذاکره و قراردادهایی را امضا کند که به حل دایمی این مشکل کمک کند. با شروع جنگها از چهلواندی سال قبل، فرصتی طلایی برای کشورهای همسایه فراهم شد تا از آبهای فرامرزی افغانستان بیهیچ حساب و کتابی استفاده کنند.
یکی از علتهایی که برخی از کشورهای همسایه تمایلی به ختم بحران افغانستان و شکل گرفتن دولتی باثبات در آن ندارند، موضوعاتی از قبیل آب است. حمایت دولت ایران در سالهای اخیر از طالبان و کمک به تسلط این گروه، یکی به این علت بود تا در افغانستان دولتی مشروع و با پایههای مردمی وجود نداشته باشد؛ زیرا امتیاز گرفتن از دولتی نامشروع و بیاعتبار، آسانتر است. شاید بخشی از شکایت همسایهگان ایرانی از بابت کاهش آب هیرمند در برخی سالها تا حدی درست باشد، اما تغییرات اقلیمی و کاهش سطح بارندهگی گناهی نیست که افغانستان مرتکبش شده باشد و ناچار باشد به هر قیمتی تاوان بپردازد.
بیکفایتی دولت ایران در استفاده علمی از منابع طبیعی حتا سبب هدر رفتن مقدار قابل توجهی از آبی شده است که از هیرمند یا سایر رودخانههای افغانستان وارد خاک آن کشور میشود. گزارشهای کافی از استفاده غیرکارشناسانه از این آبها در مناطق سیستان و ضایع کردن آنها وجود دارد. قراردادی که با یک اداره نامشروع به امضا برسد، اعتبار حقوقی ندارد و میتواند عامل تنشهای بیشتر در آینده باشد. تنش کنونی با طالبان البته به معنای تغییر در استراتژی دولت ایران در تعامل با این گروه نیست و نمیتواند تاثیری بر اصل سیاست آن کشور نسبت به این گروه بگذارد و نباید روی آنها حساب باز کرد.