در بیش از دوونیم سال گذشته جدیترین خواست دنیا از طالبان بازگشایی مکتبها به روی دختران بوده، ولی این گروه در این زمینه حتا گام حداقلی هم برنداشته است. امارت طالبان در همان آغاز اعلام کرد که در پی آمادهسازی به اصطلاح شرایط مطلوب اسلامی و وطنی برای بازگشایی مکتبهاست، اما پس از گذشت نزدیک به سه سال خبری از فراهم شدن آن شرایط نیست. جهان هم فقط بر نفس بازگشایی مکتبها تاکید میکند، نه بر چهگونهگی بازگشایی و پیامدهای بعدی آن؛ چیزی که برخی حاکمان قبلی کشورمان هم پیهم روی آن پا میفشارند.
چشمپوشی از بقیه مظالم طالبان و تاکید صرف بر بازگشایی مکتبهای دخترانه، آن هم به شیوه مطلوب این گروه بیش از آنکه به سود باشد، به زیان است. امارت طالب هم بهدرستی رگ خواب دنیا را پیدا کرده است. تاکید زیاده از حد بر آموزش دختران به بهای غفلت از سایر حوزهها، زمینه سوءاستفادهجویی را برای این گروه مساعد کرده است. برای همین است که طالبان از موضع خود یک انچ هم کوتاه نمیآیند تا اگر قرار بر بازگشایی مکتبهای دخترانه باشد، به شیوه طالبانی انجام شود؛ چیزی که بسیاری از کشورها از آن اکراه ندارند.
البته دولتهای غربی ظاهراً در مقایسه با دیگران در مساله آموزش دختران حساس به نظر میرسند؛ دولتهایی که طالبان از کمکهای مالی آنان بهگونه مستقیم یا غیرمستقیم مستفید میشوند. آن دولتها به آن پیمانه که مساله آموزش دختران را پراهمیت جلوه میدهند، بر طالبان فشار وارد نکردهاند، بل به طریق دیگر برای اقناع این گروه کوشیدهاند که کارساز نبوده است. حالا طوری که شنیده میشود، راه دیگری در پیش گرفتهاند که برای طالبان سودآور و برای مردم افغانستان زیانآور است: معامله. این روزها، آوازههای جدی وجود دارد که دولتهای غربی و در راس آنها ایالات متحده در پی معامله با گروه طالبان بر سر مساله آموزش دختران است. البته این سخن به یک حساب زیاد تازهگی هم ندارد. در نزدیک به سه سال گذشته بارها آگاهان امور گفتهاند که امارت طالبان از آموزش دختران بهحیث کارت بازی در چانهزنی با دنیا استفاده میکند؛ چیزی که صحت آن روزتاروز دارد روشنتر میشود.
بر پایه معامله یا توافق جدید، مکاتب دخترانه در بسیاری از مناطق کشور بازگشایی میشود، بهگونهای که بیشتر در آن نظر طالبان لحاظ شود نه مردم افغانستان، بهویژه زنان و دختران. حتا گفته میشود مکتبها زیر نام «مدرسههای دینی» بازگشایی میشوند، نه آنگونه که قبلاً بود. این نیز به دلیل مراعات حال طالبان است تا از یک سو قناعت هواداران و جنگجویان خود را فراهم کرده باشند و از دیگر سو این تصور خلق نشود که گویا زیر فشار جهان کمر خم کردهاند.
البته بحث جاگزینی مکاتب جدید با مدارس دینی مطلوب طالبان قبلاً هم بالا گرفته بود. یوناما در این زمینه مدتها پیش ابراز نظر کرده بود. رزا اوتنبایوا، رییس یوناما، در یکی از نشستهای شورای امنیت سازمان ملل که ماه جدی سال گذشته درباره افغانستان برگزار شده بود، با لحن آمیخته با خوشبینی از احتمال شمولیت دختران در مدارس دینی طالبان خبر داده بود که با واکنشهای تندی مواجه گشت. اوتنبایوا گفته بود، شواهد زیادی در اختیار دارد که نشان میدهد دختران فارغ از ملاحظه سنی میتوانند در مدارس دینی طالبان آموزش ببینند. در عین حال افزوده بود که این شواهد را دارد راستیآزمایی میکند تا از کیفیت آموزش در آن مراکز اطمینان حاصل شود. در آن زمان، بخش زنان دیدبان حقوق بشر و سایر نهادها، خوشبینی یوناما را به باد انتقاد گرفته و هشدار دادند که بسته ماندن مکتبها نباید منجر به شمولیت دختران در مدارس دینی طالبانی شود.
اینکه دولت جو بایدن به آموزش دختران افغانستان از نوع طالبانی آن رضایت میدهد، دلیل واضح دارد: انتخابات ریاست جمهوری امریکا. رقیبان جمهوریخواه جو بایدن از خروج عجولانه نظامیان امریکایی از افغانستان بهحیث ابزار فشار علیه وی، آن هم در بحبوحه انتخابات قویاً استفاده میکنند. جمهوریخواهان در مجلس نمایندهگان بیشتر فعالند و مقامهای ملکی و نظامی دولت بایدن اعم از فعلی و قبلی را یکی پی دیگر از چندی به این سو دارند استیضاح میکنند. حتا دو جنرال بازنشسته امریکایی به نامهای مارک میلی و کنت مکنزی چندی قبل در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندهگان احضار شده و در پیشگاه نمایندهگان درباره خروج از افغانستان شهادت دادند. مارک میلی در آن جلسه بخشی از بار گران تقصیر را بر دوش جو بایدن انداخت و مدعی شد که به نظر وی مبنی بر حفظ 2500 نظامی در افغانستان برای جلوگیری از برگشت طالبان به قدرت اعتنا نشده است؛ چیزی که تبلیغ آن به زیان حاکمان فعلی کاخ سفید است. افغانستان زیر اداره طالبان در حقیقت تبدیل به پاشنه آشیل برای دولت بایدن شده است؛ چون هر جنایتی را که طالبان مرتکب میشوند، جمهوریخواهان آن را به پای دولت بایدن سیاه میکنند. بهتازهگی مایکل مککال، رییس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندهگان امریکا، در گفتوگو با اکسیوس مدعی شده که تحقیقات زیر نظر او درباره خروج از افغانستان اداره جو بایدن را نگران کرده است. اینهمه در گیرودار انتخابات میتواند برای بایدن درد سر ساز باشد، چنانکه رفتار دولت اسراییل در باریکه غزه برایش نگرانی آفریده است.
با توجه به نکات فوق، دولت بایدن برای آنکه در گیرودار انتخابات یک دستاورد حداقلی برای خود بتراشد و صدای مخالفان را تا جایی خاموش کند، به اقناع طالبان مبنی بر بازگشایی مکاتب دخترانه تلاش میکند، به این دلیل که زود حاصلشدنی است. برای نمونه، اگر امریکا در پی ایجاد دولت همهشمولی که همه از آن دم میزنند، باشد، این با توجه به موضع صلب طالبان و تضاد منافع قدرتهای منطقهای و جهانی زمانبر است. مبارزه طالبان علیه تروریسم و راستیآزمایی آن همچنان زمانبر و هزینهبر است. همینطور تامین حقوق بشر بهگونه بهتر و مبارزه علیه کشت، تولید و قاچاق مواد مخدر نیز بهسادهگی و بهزودی حاصلشدنی نیست. در این میان، بازگشایی مکتبهای دخترانه بهترین گزینه است؛ چون زیاد برجسته شده، گویی در وطن مشکل دیگری وجود نداشته باشد. همچنان ظاهراً موانع خاصی در زمینه وجود ندارد جز پایین شدن ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر گروه طالبان، از مرکب جهالت.
اگر گزارشها مبنی بر معامله بر سر مساله آموزش دختران صحت داشته باشد، شاید دولت بایدن از دو شیوه برای اقناع طالبان استفاده کرده باشد: زر و زور. ممکن است طالبان با دریافت بستههای میلیون دالری از جانب امریکا اقناع شده باشند، یا هم با گشتزنی هواپیماهای بیسرنشین بر فراز آسمان کشور سطح تهدید را درک کرده باشند.
البته طالبان در این معامله نه زیان، که سود میکنند. دولتهای خوشبین به طالبان در مقایسه با گذشته بیشتر حرف از ضرورت دوام سیاست تعامل با این گروه خواهند زد. لابیهای طالبان از نو فعال شده و روایت تغییر این گروه را بیشتر از پیش تبلیغ خواهند کرد. مسایلی چون تامین حقوق بشر، مبارزه با تروریسم، مواد مخدر و… به حاشیه خواهد رفت؛ چون نگاهها فقط به انعطاف طالبان مبنی بر آموزش دختران دوخته میشود. دانشآموزان دختر نیز طالبانی میآموزند، میاندیشند و پرورش مییابند که این قطعاً زیانش بر سودش میچربد.
اگر آموزش دختران افغانستان برای امریکا یا سایر قدرتها اهمیت دارد، راه معقول برای تامین آن، ایجاد دولت همهشمول مردمسالار است تا در پرتو آن زنان و دختران بتوانند به همه حقوق و آزادیهای سیاسیشان دست یابند، نه فقط به آموزش که در عصر حاضر در زمره حقوق ابتدایی انسانها در جهان اول قرار میگیرد. در غیر این صورت، با به حراج گذاشتن آموزش دختران در بازار سیاست چیزی حاصل نمیشود جز مشروعیتدهی به طالبان، تقویت رادیکالیسم اسلامی و همینطور گسترش تروریسم منطقهای و جهانی.