ملا حسن آخوند، رییسالوزرای گروه طالبان، گفته است که جهان با چشمان باز شاهد ظلم و وحشت در غزه است. او در پیامی به مناسبت آغاز ماه رمضان، به دلیلی که جهان مردم فلسطین را از زیر حملات اسراییل نجات نمیدهد، انتقاد کرده است. این در وضعیتی است که در این سوی همین جهان، در افغانستان، مردمی زندهگی میکنند که وضعیتشان بهمراتب بدتر از وضعیت مردم غزه است. در اینجا گروهی بر سرنوشت آنها مسلط شده و آنها را زیر فشار و حملات قرار داده است که حتا اقدامات ارتش اسراییل را نمیشود با اقدامات اینها مقایسه کرد. ارتش اسراییل قطعا در غزه زیادهروی میکند و از زور خود علیه مردم بیدفاع غزه استفاده مینماید تا هر چه بیشتر آنها را سرکوب کند، اما آموزش زنان را منع نمیکند، مرتکب آپارتاید نمیشود و… از اقدامات ارتش اسراییل در غزه دفاع نمیکنیم، اما طالبان باید از خود بپرسند که آیا آنها بدتر از ارتش اسراییل با مردم افغانستان رفتار نمیکنند؟ آیا این گروه محدودیت بیشتری بر مردم وضع نکرده است؟ اگر ارتش اسراییل فلسطینیها را از سرزمین و خانههایشان آواره میکند، آیا طالبان همین اقدام را در غزنی و ارزگان و دایکندی و جوزجان و پروان و تخار نکردهاند؟ وقتی خود طالبان از اعمال خود در قبال مردم آگاهند، چگونه میتوانند جنایات خود را نادیده بگیرند و از جهان انتظار حل مساله فلسطین را داشته باشند؟
در دنیای معاصر، تکنولوژیهای پیشرفته جهان را به یک دهکده مبدل کرده است. در این دهکده، تصامیم و اقدامات جریانها و قدرتها، حتا شرکتهای چندملیتی، روی سرنوشت عمومی مردم تاثیر میگذارد. در یک مفهوم، قدرتهای تصمیمگیرنده و تاثیرگذار را به نام جهان میشناسیم و در موارد بسیاری از آنها انتظار داریم. بخشی از جهان که شامل کشورهای فقیر و منزوی میشود، در حالی که از تکنولوژی و قدرت نظامی پیشرفته هم برخوردار نیست، شامل جهان انتظارات ما نمیشود. جهانی که ما از آن انتظار داریم کاری انجام دهد، در موارد بسیاری حتا بخشی از کشورهای قدرتمند و تاثیرگذار را هم شامل نمیشود. این به خواست و مسالهای که ما مطرح میکنیم، ربط میگیرد. بهطور مثال، وقتی مردم افغانستان از «جهان» انتظار دارند که از حقوق بشری آنها در برابر طالبان دفاع کند، هدفشان کشورهای قدرتمندی چون چین و روسیه نیست؛ کشورهایی که خود متهم به نقض حقوق بشر هستند. در سطح منطقهای هم چنین انتظاری از پاکستان و ایران وجود ندارد. این کشورها نیز سابقه قابل دفاعی در این مورد ندارند، بهخصوص ایران که رژیم شبهطالبانی بر مردم آن حاکمیت دارد.
گروه طالبان نیز از جهان انتظاراتی دارد. انتظارات این گروه از جهان، با آنچه مردم افغانستان انتظار دارند، حتا نزدیک هم نیست. در اغلب موارد، مقابل هم قرار دارد. مطابق آنچه در رسانهها میبینیم و یا در شبکههای اجتماعی مربوط به کاربران افغان میخوانیم و میبینیم، خواست مردم از جامعه جهانی، تحت فشار قرار دادن طالبان برای تمکین به رعایت حقوق اولیه انسانی است، از قبیل حق آموزش، حق کار، حق آزادی، حق انتخاب پوشش و رنگ آن، حق گشتوگذار و مهمتر از همه حق حیات. این انتظار از سازمانهای بینالمللی و کشورهایی که بهعنوان حامیان حقوق بشر شناخته میشوند، وجود دارد. طالبان اما عکس این خواستها و انتظارات را از جهان دارند. جهان انتظارات طالبان، باید ارسال بستههای دالر را از هفتهوار به روزانه افزایش دهد، اسلحه مختلفالنوع و پیشرفته در اختیار این گروه قرار دهد و زمانی که اینها در ورزشگاهها نمایش وحشت برگزار میکنند و حق حیات کسی را سلب میکنند، نعره تکبیر سر دهد. وقتی کسی ادعای حق کرد، حتا اگر حق حیات باشد، جهان انتظارات طالبان باید این گروه را تشویق به سرکوب آن مطالبهگر کند. این جهان به تصامیم طالبان احترام کامل بگذارد و نقض حقوق بشر را بهعنوان مساله داخلی این گروه با مردم افغانستان به رسمیت بشناسد و آن را زیر سوال نبرد تا در امور داخلی دخالت نشود. در عوض، وقتی کشوری دیگر درگیر یک جنگ میشود، در آن الا و لابد دخالت و از حقوق مردم تحت ظلم دفاع کند.
جهانی را که طالبان انتظارش دارند، اینگونه است. جهان انتظارات طالبان، ظلم و اجحافی را که این گروه بر مردم افغانستان روا میدارد، باید نادیده بگیرد. اینکه فقط دیروز به 170 خانواده از ساکنان بومی ولسوالی شیخعلی پروان دستور کوچ اجباری دادهاند تا زمینها و خانههای آنان را به بستهگان خود توزیع کنند، نباید برای جهانی که طالبان در ذهن دارند، مساله باشد. برعکس، آن جهان باید فقط در فلسطین فعال باشد، سیاستهای خارجی و داخلی اسراییل را کنترل کند، ارتش اسراییل را از کوچاندن فلسطینیها بازدارد و حقوق مردم غزه را تامین کند. ملا حسن آخوند، رییسالوزرای طالبان از «جهان» انتقاد میکند که «با چشمان باز نظارهگر ظلم و وحشت در غزه است». این نشان میدهد که جهان ملا حسن با جهانی که مردم افغانستان در ذهن دارند، فاصلهاش بسیار است. جهانی که مردم در ذهن دارند، حامی حقوق بشر در همهجا از جمله در افغانستان است؛ اما جهان ملا حسن و ملا هبتالله مردم فلسطین را بشر و صاحب حق میشناسد ـ که البته باید مردم تحت ظلم در هر جایی باشند مورد حمایت قرار گیرند ـ اما مردم افغانستان نه بشرند و نه حق بشری دارند. اینجا اگر جهان در مورد ظلم طالبان بر زنان، اقلیتها و نظامیان پیشین سخن بگویند، آن را دخالت در امور داخلی میپندارند و ذبیحالله مجاهد را پشت تریبون میفرستند تا جهان را از آنچه او دخالت میخواند، برحذر دارد.
غیر از آنچه مردم افغانستان در ذهن خود ساختهاند و آنچه طالبان برای خود خلق کردهاند، جهان واقعی هم وجود دارد. این جهان واقعی، از کشورهایی تشکیل شده است که هر کدام منافع سیاسی ـ اقتصادی خود را دارد. ارزشهایی مانند حقوق بشر و دموکراسی و آزادی اگر مورد حمایت این دولتها/کشورها قرار میگیرد، تا زمانی از سوی اینها حمایت خواهد شد که منافع اقتصادی و سیاسی آنها را آسیب نرساند. وقتی منافع آنها به دلیل حمایت از این ارزشها آسیب ببیند، دیگر به پای این ارزشها نمیایستد. همانگونه که امریکا و متحدانش وقتی لازم دانستند، افغانستان و همه نهادها و زیرساختهای نیمبندش را به طالبان واگذاشتند و رفتند. این جهان واقعی، بسیار از آنچه مردم افغانستان در ذهن دارند و آنچه طالبان در ذهن خود ساختهاند، متفاوت است. این جهان همانگونه که بیش از نیم قرن نزاع فلسطین را تماشا کرده و مساله آن را حل نکرده، مساله افغانستان را نیز حداقل نیم قرن لاینحل گذاشته و نظاره کرده است. اگر گاهی برای حل آن آستین بالا زده، پس از مدتی عقب کشیده است. حالا همین جهان مخاطب مردم افغانستان است؛ کسانی که در هیات جنبشهای زنان، احزاب سیاسی، جبهات نظامی، مردم گرسنه و… صدا میکنند و طالب حمایت هستند.
جهان واقعی، طی دوونیم سال گذشته هر چه مردم افغانستان آن را از تعامل با گروه طالبان برحذر داشته، برعکس به این گروه نزدیک شده است. گوش این جهان واقعی بدهکار تقلاهای مردم افغانستان و توصیههای طالبان نیست. این جهان با چیزی که مردم در ذهن دارند، زیاد شباهت ندارد. پس همانگونه که آرزوهای مردم افغانستان را برآورده نمیکند و آنها را از زیر ظلم طالبان نمیرهاند یا دست طالبان را از کوچاندن اجباری مردم کوتاه نمیسازد، در مورد فلسطین و مردم تحت فشار آن اقدام مشابه خواهد کرد.