یک سال پس از آغاز حاکمیت دوباره طالبان، اینک بار دیگر جبهه و حوزه ضد این گروه در حال آماده شدن کامل برای جنگ در برابر این گروه است. طی یک سال گذشته، تعدادی از مردم پنجشیر، اندراب، خوست و فرنگ و تخار با متحمل شدن تلفات زیاد، علیه طالبان جنگیدند و بر آنان تلفات وارد کردند. در هفتههای اخیر در چندین ولسوالی بدخشان به گروه طالبان حملات مرگبار انجام شد. رویدادهای پنجشیر، اندراب، تخار، خوست و فرنگ و بدخشان، محاسبات طالبان را برهم زده است. معنای رویدادها و در کل مقاومت علیه گروه طالبان، این است که حوزه ضد آنان و در کل نیروهای عدالتطلب و دموکراسیخواه افغانستان، در برابر آنان آرام نمیگیرند.
قرار معلومات، گروه طالبان ولایتهای کشور را اولویتبندی کرده و براساس میزان خطرپذیری هر ولایت نیروی جنگی و افراد تاثیرگذار خود را برای رهبری ولایتها برگزیدهاند. ولایت بدخشان یکی از ولایتهایی است که طی یک سال گذشته مقامهای بلندپایه طالبان از جمله وزیر دفاع این گروه چندین بار به آنجا سفر و چندین اداره جدید نظامی ایجاد کرده است. موقعیت جغرافیایی بدخشان، هممرز بودن با تاجیکستان (کشوری که از زبان سرخ در برابر طالبان کار گرفته است) و پیشینه تاریخی این ولایت در مبارزه علیه برتریطلبیهای قومی، سبب شده است که گروه طالبان توجه ویژهای به آن مبذول دارد. ایستادهگی بدخشان و آزاد شدن این منطقه، به معنای ایجاد یک دالان یا راه تدارکاتی برای نیروهای مقاومت در تخار، اندراب و پنجشیر (مرکز اصلی مقاومت علیه طالبان در گذشته و اکنون) خواهد بود.
خلاف تدابیر شدید، سرکوبها، وضع کنترلهای شدید و رفتوآمدهای مقامهای طالبان، بدخشان در حال آماده شدن برای جنگ با گروه طالبان است. در روزهای اخیر ولسوالیهای یفتل، راغ، ارغنجخواه، مایمی، شکی و مناطق شیوه گواه شدیدترین جنگها بود که برای هر دو طرف پرتلفات بود. در یک مورد تمام نیروهای وفادار به گروه طالبان در ولسوالی شکی درواز به اسارت نیروهای مقاومت ملی درامدند. گروه طالبان مثل همیشه آمار کشتهها، زخمیان و اسیران خویش را در جنگهای بدخشان را کم گزارش دادهاند؛ اما منابع موثق تایید میکنند که آمار تلفات طالبان بیشتر از نیروهای مقاومت ملی است. طالبان در جنگ روزهای اخیر با وجود در اختیار داشتن تانک و سلاحهای پیشرفته، ارسال طیاره و گسیل کردن نیروهای بدری خویش، 53 کشته و 21 زخمی دادهاند. این گروه برای سرکوب و نابودی کامل مقاومت بدخشان، والی این ولایت را نیز تبدیل کرده است. طالبان در جنگ بدخشان مثل همیشه مرتکب جنایت جنگی شدهاند. این گروه به سر و چشم بعضی از اسیران شلیک کرده و بعضی را سر بریده است. نیروهای طالبان ویدیوهایی از جریان این جنایت را در شبکههای اجتماعی نیز نشر کردهاند.
مقاومت بدخشان، خودجوش است. مردم و نیروهایی که به مقاومت پیوستهاند، نه با تحریک رهبری در بیرون از بدخشان، بلکه به دلیل ظلم، بیعدالتی و نابرابریهایی که روزانه با آن دستوپنجه نرم میکنند، سلاح برداشتهاند و علیه طالب جنگیدند/میجنگند. مردم در چندین ساحت گرفتار ستم کشنده هستند. بخش زیادی از مردم را طالبان از ادارههای دولتی راندهاند، بخشی هم که در موسسات مشغول کار بودند با آمدن طالبان آن موسسات جمع شدهاند. زنان از کار منع شدهاند و دختران اجازه رفتن به مکتب را ندارند. همچنان طالبان در چندین مورد همانند دوره حکومتهای غنی و کرزی دست به حرکتهای قومی از جمله پایین کردن تابلوهای فارسی دانشگاهها و شفاخانهها زدهاند. همچنان در چندین مورد از جمله در ولایت تخار مردمی بومی را از خانههایشان کوچ داده و خانههای آنها را به اعضای قومی خاص واگذار کردهاند. مهمتر از همه، اینها قدرت سیاسی را غصب شده و در لحظه کنونی مردم با انحصار کامل همه چیز یک مملکت توسط یک نیروی مذهبی و قومی روبهرو هستند. نیروهای مقاومت در مناطق مختلف افغانستان از جمله ولایت بدخشان برای از بین بردن چنین نظم و سیاستی، قیام کرده و پیکار راه انداختهاند.
جنگ فعلی، منحصر به بدخشان و دیگر مناطقی که مبارزه جریان دارد، نخواهد ماند. این جنگ تمام مردم دموکراسیطلب و آزادیخواه افغانستان است که فعلاً چندین منطقه کشور در آن پیشگام شدهاند. از موجودیت طالب، هیچکسی نفع نبرده و نخواهد برد. طالب برای هیچ قومی در افغانستان افتخار خلق نکردهاند و نمیکنند. همه طرفها با آمدن این گروه، متضرر شدهاند. برای همین، کلیت جامعه علیه این گروه است. این گروه با هیچ سیاستی نمیتواند در دل مردم جای بگیرد.
رویدادهای پنجشیر، اندراب و بدخشان نشان داد که جریان مقاومت فاقد رهبری فوقالعاده و کاردان است. به نظر میرسد که درگیریها در محلات پیش از سنجش دقیق، قبل از تهیه امکانات کافی مثل سلاح و تجهیزات، ادویه مورد ضرورت، مشخص کردن راه عقبنشینی احتمالی و ضرورتهای دیگر، صورت میگیرد و این چالش اصلی مقاومت طی یک سال گذشته در تمام مناطقی بود که دست به مقاومت زدهاند. امرالله صالح جملات و سخنان احمدشاه مسعود را با کلمات دیگری به یکی از نیروهای مقاومت میگوید که سلاح در دستت است، «بزن که دلت یخ کند». این معاون که پیش از رییس خویش با فراموش کردن مسوولیت خویش صحنه نبرد را ترک کرد، نمیداند که احمدشاه مسعود وقتی این سخنان را میگفت، در شمالی و پنجشیر و تخار و در میان نیروهای مقاومت بود. او برنامه داشت، دیدش وسیع بود و همه اقوام و رهبران تاثیرگذار و فرماندهان نظامی را به دور خویش برای مقاومت جمع کرده بود. برای همین، تلفات او در جنگها یک در برابر 10 بود. مقاومت فعلی فاقد دوراندیشی و تدبیر است. پس از یک سال قربانی دادن، هنوز نیروهای ضد طالبان بر محور مقاومت جمع نشده و علیه طالب قرار نگرفتهاند. دلیلش چگونهگی دیدگاه رهبری مقاومت نسب به مقاومت در برابر طالبان است. این جریان هنوز در سطح یک محل خاص است. مقاومت علیه طالبان از توان یک جریان خاص سیاسی و قومی و محلی نیست. برای به چالش کشیدن گروه طالبان، جمع شدن تمام نیروهای تاثیرگذار شرط اساسی است. رهبری در این جریان بایستی یک وسیله باشد، نه هدف. اگر بنا بر این است که علیه طالبان مقاومت صورت بگیرد، نیاز است که تمام سران تاثیرگذار اقوام دور هم جمع شوند و مقاومت را بهطور شورایی پیش ببرند. به تنهایی در این راه دشوار قدم گذاشتن، حکم خودکشی را دارد که این واقعیت طی یک سال مقاومت علیه طالبان خودش را نشان داد.