طالبان اعلام کردند که به مولانا فضلالرحمان، رهبر جمعیت علمای اسلام پاکستان، برای حضور در کابل دعوتنامه فرستادهاند تا از طریق او حقایق را به ملت پاکستان برسانند و تبلیغات ضدطالبان در پاکستان را خنثا کنند. پس از انتشار این خبر، رحمتالله نبیل، رییس پیشین امنیت ملی افغانستان، افشا کرد که دولت سابق میلیونها دالر را به فضلالرحمان میداد تا طالبان را به میز مذاکره بکشاند. اینطور معلوم میشود که فضلالرحمان کمکهای گزاف را دریافت میکرده، اما هیچ کاری برای وادار کردن طالبان به مذاکره با دولت افغانستان انجام نمیداده یا اساساً کاری از دستش ساخته نبوده است.
این افشاگری نبیل شمهای از خرابیها و فسادهایی را که نظام پیشین بهنام پروسه صلح مرتکب شده است، علنی میکند. ارسال میلیونها دالر از سوی حکومت سابق به مولانا فضلالرحمان از دو حالت خارج نیست: این که عدهای به بهانه کمک به فضلالرحمان از منابعی که برای تأمین صلح در نظر گرفته شده بود، حیف و میل کردهاند و اندکی از آن را به فضلالرحمان رساندهاند و بقیه را برای خود نگه داشتهاند. این افراد به دنبال این نبودهاند که فضلالرحمان تا چه مقدار میتواند طالبان را متقاعد به روی آوردن به صلح و آشتی کند، آنچه برای آنها اهمیت داشته حیف و میل بودجه بوده است. احتمال دیگر این است که آنهایی که در رأس امور قرار داشتهاند فکر میکردهاند با رشوه دادن به فضلالرحمان قادر میشوند بر اراده طالبان تأثیر بگذارند. اگر چنین بوده معنایش این است که افراد کاملاً بیخبر از پیچیدهگیهای سیاست و جنگ در رأس تصمیمگیریها قرار داشتهاند و طبعاً با حضور چنین افرادی رسیدن به صلح عادلانه و راستین ممکن نیست.
دریافت پولهای گزاف از سوی فضلالرحمان، امر غریبی نیست و سابقه طولانی دارد. سیاستمداران پاکستانی، بهخصوص آن عده که به ایالت خیبرپختونخوا و مناطق قبایلی متعلقند، انسانهای زرنگیاند و یاد دارند چهطور از دولتهای مستقر در کابل پول و امکانات دریافت کنند. در دوران صدارت و نیز ریاست جمهوری داوود خان، این اشخاص به کابل میآمدند و با تظاهر به دوستی و نزدیکی به دولت افغانستان، پول وافر به جیب میزدند و برمیگشتند و از برکت پولهای دریافتی از افغانستان، شاهانه زندهگی میکردند. در زمان سلطه رژیم خلق و پرچم هم چنین حالتی برقرار بود. داکتر نجیب و دیگر رهبران خلق و پرچم، پاکستان را که از مجاهدین حمایت میکرد، دشمن خونی خود میدانستند و به همین خاطر از برخی رهبران قبایل در کابل میزبانی میکردند و به آنها پولهای گزاف میبخشیدند، با این تصور که این اشخاص بتوانند علیه دولت پاکستان کاری صورت دهند. این اشخاص زمانی که به پاکستان برمیگشتند، دست به هیچ اقدامی نمیزدند جز این که در بهترین حالت مصاحبهای به نفع دولت افغانستان انجام دهند و به این ترتیب به سادهلوحی رهبران کابل میخندیدند. در ادبیات سیاسی افغانستان به این متنفذان قومی که هم از توبره میخوردند و هم از آخور، «خان دوسره» لقب میدادند. اکنون فضلالرحمان چنین نقشی را بازی میکند و به ریش افغانهای سادهمزاج میخندد.
آنچه باید بر آن تأکید صورت گیرد این است که علت اصلی فروپاشی نظام، فساد گستردهای بود که در آن رخنه کرده بود و آن را از درون مثل خوره میخورد و پایههایش را سست میکرد. در این میان، یکی از علتهای ناکام ماندن پروسه صلح نیز آن بود که جمعی از آدمهای فرصتطلب و سودجو پروسه صلح را گاو شیری ساخته بودند و بهنام آن از دولت و نهادهای خارجی پول میگرفتند و ثروت میاندوختند. شورای عالی صلح از آغاز تأسیس یکی از نهادهایی بود که پول بیحساب و کتاب در اختیار داشت و آن را هر طور دلش میخواست هزینه میکرد. کار اصلی را امریکاییها انجام میدادند و این نهاد تبدیل شده بود به محل گردهمایی شخصیتهای واجبالاحترام غیرمسوول که نه طرح منسجم و بههمپیوستهای برای صلح داشتند و نه به آن اندازه تأثیرگذار بودند که رهبران حکومت را وادار به قربانی دادن برای رسیدن به صلح کنند. آنچه برای آنها اهمیت داشت پول و امکانات و موتر لوکس و قصرهای مجلل بود.
اگر از حق نگذریم نباید همه تقصیر را بر گردن داخلیها بیندازیم. خارجیها و در رأس آنها امریکاییها به دنبال خروج از افغانستان بودند و برای زمینهسازی به این کار، آدمهای خود را در درون نظام بسیج کرده بودند و پول و امکانات وافر در اختیارشان قرار داده بودند. این آدمها بدون توجه به مصالح جمعی و برای راضی کردن اسپانسرهای خارجی خود، به هر وسیلهای دست میزدند تا روند صلح و آشتی میان دولت مرکزی و طالبان، گامی به جلو برود. خارجیها به رسانههای افغانستان پول میدادند تا به نفع صلح و آشتی تبلیغ کنند و جنگ را امر زشت و منفور به نمایش بگذارند. این تبلیغ سالها ادامه داشت و در نتیجه انگیزه جوانان را برای مقابله و رویارویی با طالبان از بین برد.
هزینههای سرسامآور و بیحساب و کتابی که بهنام پروسه صلح در طول حداقل 10 سال صورت گرفت، به نتایج غمانگیزی منتهی شد. فرماندهان و جنگجویان طالب بهنام پیوستن به پروسه صلح، میلیونها دالر را به جیب زدند و با این کار جبهه طالبان را تقویت کردند. آنها یک روز میآمدند و سلاحهای کهنه خود را به دولت تسلیم میکردند و تظاهر به پیوستن به دولت میکردند، اما با گرفتن پول و امکانات، به زندهگی قبلی خود برمیگشتند و علیه نظام میجنگیدند. بخشی از دالرهایی که زیر نام مصالحه مصرف میشد به فرماندهان و رهبران طالبان میرسید و آنها از آن پول برای خرید سلاح و مهمات و تمویل عملیاتهای انتحاری بهره میبردند.
در سال اخیر منتهی به فروپاشی نظام، رهبران نظام گذشته تصمیم گرفتند هیاتی از سوی دولت افغانستان به قطر اعزام شود تا با نمایندهگان طالبان در آن کشور مذاکره و گفتوگو کند. تأسفبار این بود که بسیاری از افرادی که به این کار انتخاب شده بودند، براساس زدوبندهای کودکانه درونحکومتی انتخاب شده بودند و اصلاً قدرت و مهارت مذاکره کردن را نداشتند. همچنان بسیاری از آنها اصلاً رسیدن به صلح در اولویتشان نبود و از این که در هوتلهای مجلل زندهگی میکردند و معاشهای گزاف دالری میگرفتند از خوشحالی در پوست نمیگنجیدند. این اشخاص قادر نشدند در مدت درازی که در دوحه حضور داشتند، حتا یک بار هم بهصورت جدی با هیات طالبان دور یک میز بنشینند و مذاکره کنند. با وجود این، بعضی از آنها بهگونهای رفتار میکردند که انگار تصمیمگیرندهگان واقعی صلح و جنگ هستند.
به احتمال قوی، فضلالرحمان به کابل میآید و با سران طالبان دیدار و گفتوگو میکند. طالبان به فضلالرحمان احترام خاص قایلند، چون اکثریت رهبران این گروه در مدارسی درس خواندهاند که از سوی جمعیت علمای اسلام به رهبری فضلالرحمان اداره میشود و دیوبندیسم را به محصلان میآموزاند. فکر فضلالرحمان در کهنهگرایی و تاریکاندیشی شبیه فکر طالبان است. او از شخصیتهای عمده سیاسی در پاکستان است که سالهای متمادی است به سود طالبان تبلیغ میکند و گاهی محصلان مدارس دینی را در پاکستان به خدمت لشکر طالبان قرار داده است. بهزودی مشخص خواهد شد که آیا طالبان قادر میشوند از حضور فضلالرحمان در کابل برای کاهش تنش با دولت پاکستان استفاده کنند یا خیر. اما آنچه اکنون تأکید بر آن اهمیت دارد این است که چه کسانی تصمیم گرفتند میلیونها دالر را به فضلالرحمان بدهند با این گمان که او طالبان را ناگزیر میسازد با دولت افغانستان گفتوگو کنند. قطعاً کسانی که به این کار تصمیم گرفتند، آدمهای کلان در دولت بودند، چون پای بخشیدن میلیونها دالر در میان بود. آدمهای کلان آن دولت که این قدر بیگانه با واقعیتها بودهاند، از بقیه چه توقعی دارید. البته جداً این احتمال هم هست که یک حصه از میلیونها دالر به فضلالرحمان رسیده و بقیهاش را خود کارگزاران مصالحه دروغین حیف و میل کردهاند.