وزیر تحصیلات عالی طالبان در یک سخنرانی از خارجیها و رسانههای مخالف انتقاد کرده که میخواهند تصویر بد از افغانستان زیر سلطه طالبان ارایه کنند. یک مقام دیگر طالبان در نشستی با رسانهها در ایران، از آنها درخواست کرده که تصویر خوب و مطلوب از افغانستان به جهانیان ارایه کنند. این که طالبان از رسانهها و خارجیها توقع دارند تصویر مثبت از کشور تحت مدیریتشان به جهان عرضه کنند، نشانگر اندکی تحول در ذهنیت طالبان است و واضح میسازد که آهسته آهسته این گروه به اهمیت افکار عمومی جهان پی میبرد. با اینحال، سوال مهم و اساسی این است که آیا رسانهها تصویر غلط و نادرست از افغانستان عرضه میکنند یا آن که واقعاً اوضاع در سایه حکومت طالبان، آشفته و ویران و ازهمگسیخته است؟ و اگر طالبان به راستی در صدد ایجاد ذهنیت مثبت در میان مردم جهان در مورد افغانستان هستند چه کارهایی باید انجام دهند؟
حقیقت موضوع آن است که رسانهها ماموریت ندارند به مذاق طالبان محتوا تولید کنند و رسالت آنها این است که حقایق را بازتاب دهند. این که در عمل تا چه اندازه رسانهها به انعکاس واقعیتها پابندند، موضوع جداگانهای است، اما آنچه فعلاً تأکید بر آن اهمیت دارد این است که آنچه در رسانهها بازتاب مییابد حاصل کار و کوشش طالبان است و تا کنون ندیدهایم که رسانههای معتبر دست به دروغسازی علیه طالبان زده باشند. اصلاً حاجتی به دروغسازی و بزرگنمایی نیست. عملکرد طالبان به قدر کافی برای رسانهها خوراک تهیه میکند و افکار عمومی جهان را علیه این گروه بسیج میکند. حتا متخصصان رسانهای گاهی انتقاد میکنند که چرا رسانههای معتبر و پرمخاطب به قدر کافی در مورد خرابیها و کارهای نادرست طالبان نمینویسند و در مورد بسیاری از مسایل با تجاهل رفتار میکنند.
اگر واقعاً طالبان میخواهند تصویر مثبت از قلمرو تحت تسلطشان به جهانیان برسد، یگانه راهش این است که رفتار و عملکرد خود را عوض کنند. در حال حاضر افغانستان به جهنم دنیوی برای زنان و دختران تبدیل شده است. طالبان از همه ابزارها کار میگیرند تا زنان و دختران را محدود و محصور چهاردیواری خانه بسازند و وظیفهشان را در فرزند زاییدن و پخت و پز خلاصه کنند. چهطور امکان دارد در مورد حکومتی که نصف نفوس جامعه را از حقوق اولیه و طبیعیشان محروم کرده، تصویر مثبت ارایه کرد؟ هر روز گزارشی از ایجاد محدودیتهای قرون وسطایی طالبان بر زنان منتشر میشود. این گزارشها چه کمکی به ارایه تصویر مطلوب از طالبان به مردم دنیا میکند؟
در افغانستان زیر تسلط طالبان، بساط آزادیهای اجتماعی و سیاسی به کلی برچیده شده است. کسی حق ندارد دست به راهپیمایی بزند. اجازه فعالیت برای جامعه مدنی وجود ندارد. فعالیت حزبی از اساس ممنوع است. اعتراض علیه نظام طالبان، بغاوت نامیده میشود و با استفاده از نصوص دینی با سرکوب شدید مواجه میشود. فرمانبرداری از دستورهای عقبگرایانه ملا هبتالله که امیرالمومنینش لقب میدهند، از وجایب و وظایف شرعی و دینی تلقی میشود و اگر کسی به خود جرأت مخالفت با این دستورها را بدهد ممکن است با مجازاتهای خطرناک روبهرو شود. تا کنون شماری از زنان که علیه طالبان دست به اعتراض زدهاند، با زندان و شکنجههای هولناک روبهرو شدهاند. به همین دلیل است که با وجود نارضایتی گسترده مردم، تا کنون هیچ حرکت اعتراضی علیه این گروه از سوی مردان شکل نگرفته است؛ چون مردان میدانند که کمترین مخالفت با طالبان، آنان را با مجازاتهای سنگین مواجه میکند. حال سوال این است که اگر رسانهای قصد کند در این زمینه گزارش بنویسد چه چیزی خواهد نوشت؟ آیا ایجاد فضای خفقان و سرکوب از سوی طالبان، خودش زمینهساز این نیست که تصویر زشت از افغانستان به جهان مخابره شود؟
اگر طالبان از روی صمیمیت و اخلاص دوست دارند ملت افغانستان در میان ملتهای دیگر سرفراز و آبرومند زندهگی کند، به گروههای بنیادگرا از القاعده و سپاه صحابه گرفته تا جنبش اسلامی اوزبیکستان و تیتیپی اجازه ندهند کشور را به میدانی برای فعالیتهای تروریستی خود مبدل کنند. در حال حاضر بسیاری از انفجارها و انتحارهایی که در ایران و پاکستان صورت میگیرد، سرچشمه آنها افغانستان گفته میشود. کشوری که بهشت تروریستان و بنیادگرایان باشد و از فراریان و جنایتپیشهگان جهان میزبانی کند، چهگونه کشوری خواهد بود؟ شما در این صورت نباید از دیگر کشورها توقع داشته باشید که نسبت به شما نگاه مثبت داشته باشند و با شما محترمانه رفتار کنند.
مردم جهان وقتی نام افغانستان را میشنوند چه چیزهایی در ذهنشان تداعی میشود؟ کشوری به یادشان میآید که مردان ریشوی خشمگین تفنگبهدست بر آن فرمانروایی میکنند و برای شهروندان حریم خصوصی قایل نیستند و در جزئیات روابط میان زن و مرد دخالت میورزند و با اندکترین اشتباه شهروندان را به شلاق میبندند و از قانون اساسی و قانون مدنی در آن خبری نیست و افراد مسلح رژیم حاکم، در عین حالی که پولیس هستند، دادستان و قاضی و جلاد هم هستند. مردم دنیا زمانی که از افغانستان یاد میکنند از کشوری یاد میکنند که در آن، زنان از صحنه جامعه به کلی غایبند و فاقد نقش اجتماعی و سیاسی قابل ملاحظه هستند. از کشوری یاد میکنند که اکثریت قاطع مردم آن، در زیر خط فقر بهسر میبرند و زندهگی و مرگشان وابسته به کمکهای سازمانهای خیریه جهانی است. بازهم سوال مطرح میشود: چنین کشوری با چنین ویژهگیها در افکار عمومی دنیا، کشوری محترم و معتبر به حساب میآید؟
پس از قدرتگیری دوباره طالبان، میلیونها تن از شهروندان افغانستان به کشورهای دیگر فراری شدهاند. مهاجرت گسترده مردم به دیگر کشورها، آنان را در معرض آسیبهای فراوان قرار داده و با فقر و بدبختی گرفتار کرده است. شما چهگونه توقع دارید که مردم جهان نسبت به کشور شما نگاه احترامآمیز داشته باشند، حال آن که مردمان کشورتان را میبینند که در بدترین حالت در کشورهای دیگر در حالت آوارهگی و دربهدری قرار دارند؟ اگر طالبان در صدد ترمیم وجهه افغانستان هستند، اولین کاری که باید انجام دهند این است که به حکومت خود در میان شهروندان کشور اعتبار و احترام کسب کند و نگذارد مردم از ترس حاکمیت طالبان، در آبها و مرزهای کشورها خود را به کشتن دهند.
خلاصه این که تا زمانی که شهروندان این کشور به یکدیگر احترام قایل نشوند، هیچ کس در جهان به آنها حرمتی قایل نخواهد بود. طالبان به شهروندان افغانستان ارزش قایل نیستند و آنان را به انواع مختلف، مورد آزار و اذیت قرار میدهند و زندهگی را بر آنها دشوار ساختهاند. تبعیض و بیعدالتی در سایه حاکمیت طالبان، مردم را در تنگنا قرار داده و از زندهگی دلسرد ساخته است. بدویگری طالبان، این تصور را در میان مردم جهان القا کرده که همه شهروندان افغانستان همانند طالبان فکر میکنند و مثل آنها افکار قرون وسطایی دارند. تا زمانی که طالب در این کشور حضور داشته باشد، انتظار نداشته باشید که تصویر خوب از آن در ذهن مردم دنیا نقش ببندد.