جشن نوروز و ظرفیت همدیگرپذیری

افغانستان این روزها یکی از سیاهترین دورههایش را سپری میکند. گروه طالبان که بر افغانستان تسلط دارد، کشور و جامعه را با همه داشتههایش به طالبانی و ضد طالبانی تقسیم کرده است. از نظر آنها، هرچه غیرطالبانی است، الزاماً به معنای این است که برای نابودی طالبان کمر بسته است. به همین دلیل، بسیار با جدیت و خشونت علیه آن افراد، پدیدهها و ارزشها برخورد میکنند. یکی از ارزشهایی که مورد هجمه طالبان قرار دارد، جشن نوروز است.
طالبان خود را خیر مطلق و دیگران را شر مطلق میپندارند. به همین ترتیب، داشتههای طالبانی را نیز خیر مطلق و نیک میشمارند که قابل دفاع و گسترش است، اما آنچه با این گروه نسبتی ندارد، از نظر آنها مردود و سزاوار نابودی است. فرقی نمیکند که پدیدهها، ارزشها و آموزههای دینی باشد یا هیچ ربطی به دین نداشته باشد، اما آنها بلدند که به آن وجه دینی با خوانش مخصوص خود بدهند و از آن حمایت کنند یا علیه آن بایستند. همین چند روز پیش (به تاریخ ۱۹ حوت) جنگجویان این گروه در ولسوالی کوزکنر ولایت ننگرهار یک عروس را در ایست بازرسی در روز عروسیاش به دلیل شنیدن موسیقی تیرباران کردند و کشتند، در حالی که خود آنها اتن میکنند، میرقصند و موسیقی میشنوند. ویدیوهای بسیاری که توسط خود جنگجویان و مقامهای طالبان ضبط و نشر شده، نشان میدهد که آنها در محافل خصوصی، ادارات دولتی و حتا مساجد موسیقی میشنوند و میرقصند، اما شنیدن موسیقی و رقصیدن برای دیگران حرام است و جزای سنگین دارد. یکی از جزاهای سنگین شنیدن موسیقی، کشته شدن دختری جوان در روز عروسیاش بوده است. بنابراین، حرمت و حلالیت یک عمل برای طالبان اصل نیست؛ اصل این است که چه نسبتی با این گروه دارد. نسبت پدیدهها با طالبان، تعیین میکند که آیا مجاز است یا حرام. نوروز هم از آنجایی که نسبتی با طالبان ندارد، در مقام حرمت قرار گرفته است. این گروه که اکنون بر مقدرات کشور و مردم مسلط است، به خود حق میدهد که همه چیز را تعیین کند، حتا میزان خوشحالی و اندوه اعضای جامعه را و اینکه از چه چیزی باید خوشحال باشند و از چه چیزی غمگین.
طالبان و البته بسیاری از غیرطالبان اما دارای نگاه جزمگرایانه به دین نیز، از مردم افغانستان انتظار دارند که شبیه آنها باشند، مثل آنها لباس بپوشند، مثل آنها راه بروند، مثل آنها حرف بزنند و به چیزهایی فکر کنند که آنها فکر میکنند. به این معنا که ظاهر و باطن مردم را یکدست و مانند خود میخواهند. آنها از مردم انتظار دارند که از هرچه خوش آنها میآید، خوششان بیاید و از هرچه بد آنها میآید، بدشان بیاید. توقع دارند که مردم با دیدن چیزهایی که آنها را خوشحال میکند، خوشحال شوند و با دیدن چیزهایی که غمگینشان میسازد، غمگین شوند. این انتظار اما در وضعیتی که این افراد ـ چه طالب یا غیرطالب ـ نمیتوانند با جامعه زبان مشترک پیدا کنند و ارزشهای مشترک خلق کنند، محقق شدنی نیست. در وضعیتی که داشتههای همدیگر را نفی میکنیم و به علایق و سلایق غیرخود احترام نمیگذاریم، به زبان مشترک و ارزشهای مشترک نمیرسیم. نتیجه این رفتار، وضعیتی است که اکنون همه ما در آن گیر ماندهایم.
افغانستان اکنون یک کشور شکسته و یک جامعه دردمند و خسته است. این وضعیت، عوامل داخلی و خارجی بسیاری دارد که همه آنها به عدم همدیگرپذیری شهروندان افغانستان نسبت دارند. اگر دخالت کشورهای منطقهای و قدرتهای جهانی اتفاق میافتد، نیاز به توضیح ندارد که در غیبت همدیگرپذیری این امر ممکن میشود. اگر نزاعهای داخلی پایههای حکومتهای مشروع را میلرزاند، از نفی همدیگر ناشی میشود. اگر فساد بهعنوان یک عامل کلان در فروپاشی جمهوریت در ۲۰۲۱ به حساب میآید، از نفی دیگران و استخدام «خودی»ها ناشی شده است. ما هم برخورد گزینشی رییس جمهور غنی با متهمان پروندههای فساد را دیدیم. این نفی کردنها، به همه آسیب زده است. یکی از فوریترین پیامدهای آن، تسلط طالبان و به تبع آن بسته شدن مکاتب است که تاوان آن را دختران ارزگانی و قندهاری و بامیانی و بدخشانی و فاریابی بهصورت مشترک و یکسان میپردازند. ممکن در برخی موارد گروههای قومی یا زبانی و مذهبی خاصی کمتر آسیب ببینند و گروههایی هم بیشتر، اما نفس آسیب عمومی است. هیچکسی از نکبتی که بر کشور جاری و ساری است، در امان نمانده است. بنابراین، این وضعیت باید روزی به پایان برسد و این درد مشترک درمان شود. درد مشترک، با همت جمعی قابل درمان است. اولین لازمه یک اقدام جمعی، به رسمیت شناختن همدیگر و احترام به داشتههای همدیگر است.
جشن نوروز ظرفیت این را دارد که تمامی ساکنان سرزمینی به نام افغانستان را به همدیگر پیوند دهد و با همسایههای غربی و شمالی دوستی بیشتری خلق کند. این در صورتی ممکن است که دشمنی با نوروز را کنار بگذاریم. جامعه ما دشمنان بسیاری برای خود ساخته است که تعدادی از آنها در بیرون از مرزها قرار دارند و تعدادی هم در درون مرزها. با خطکشیهایی که سیاستمداران و به تقلید از آنها مردم عام افغانستان کردهاند، وقتی به اطراف خود نگاه میکنند، تعداد دشمنان را بیشتر از دوستان میبینند. این دشمنان البته همه انسان نیستند. برای برخی، مجسمههای بودا و تخت رستم است، برای تعدادی مبایل و کمپیوتر و تلویزیون و شبکههای اجتماعی، برای یک تعداد کتابهای مشخص است و برای تعدادی هم واژههای مشخص یک زبان. در میان اینهمه دشمن، دشمن پنداشتن نوروز و دشمنی کردن با آن، عقلانی نیست. نفی این ارزش کهن هم هیچ سودی به کسی نمیرساند. پذیرش آن اما میتواند مایه دلگرمی مردم افغانستان شود و شکافهای اجتماعی و سیاسی را کمتر کند.
نوروزدوستان همانگونه که انتظار دارند مخالفان نوروز این رویش طبیعت را با آنها مشترک جشن بگیرند، باید بر خود لازم بدانند که به ارزشهای آنها نیز احترام بگذارند و آنها را بپذیرند.
جشن نوروز هیچ ربطی به دین یا مذهب و یا زبان خاصی ندارد. این جشن، جشن رویش مجدد طبیعت و بهانهای برای شاد بودن و شادی کردن است. اگر در دورهای این جشن از سوی زردشتیان حرمت گذاشته شده، به معنای زردشتی بودن آن نیست؛ چنانچه وقتی اسلام آمد و این جشن زنده ماند، اسلامی نشد. اساساً این جشن، نسبتی به دین ندارد؛ بلکه یک ریداد فرهنگی و واکنش عاطفی انسانها به تغییر طبیعت است. عمر خیام در «نوروزنامه» میگوید که این روز از دوران جمشید بزرگ داشته میشده و نام «نوروز» توسط جمشید بر این جشن گذاشته شده است. او مینویسد: «و از پس او پادشاهی به برادرش جمشید رسید و ازین تاریخ هزار و چهل سال گذشته بود و آفتاب اول روز به فروردین تحویل کرد و به برج نهم آمد، چون از ملک جمشید چهارصدوبیستویک سال بگذشت، این دور تمام شده بود و آفتاب به فروردین خویش به اول حمل باز آمد و جهان بر وی راست گشت، دیوان را مطیع خویش گردانید و بفرمود تا گرمابه ساختند و دیبا را ببافتند و دیبا را پیش از ما دیوبافت خواندندی اما آدمیان به عقل و تجربه و روزگار بدینجا رسانیدهاند که میبینی و دیگر خر را بر اسب افگند تا استر پدید آمد و جواهر از معادن بیرون آورد و سلاحها و پیرایهها همه او ساخت و زر و نقره و مس و ارزیز و سرب از کانها بیرون آورد و تخت و تاج و یاره و طوق انگشتری او کرد. و مشک و عنبر و کافور و زعفران و عود و دیگر طیبها او به دست آورد، پس درین روز که یاد کردیم، جشن ساخت و نوروزش نام نهاد و مردمان را فرمود که هر سال چون فروردین نو شود، آن روز جشن کنند و آن روز نو دانند.» (خیام، نوروزنامه)
به گفته خیام، این جشن پس از آن توسط شاهان و مردم تجلیل میشده است. وقتی بعدها در دوران گشتاسب زردشت ظهور میکند، این جشن همچنان زنده میماند و تجلیل میشود. احتمالاً اصلیترین عامل آن، غیردینی بودن این جشن بوده است. همچنان وقتی یونانیها میآیند یا مسلمانان این مناطق را تسخیر میکنند و مردم را مسلمان میسازند، بازهم این جشن زنده میماند. هنوز این جشن با شکوه و اقتدار خود زنده است و در حوزههایی جدیداً رو به گسترش است، به دلیل مهاجرتها و آزادیها. کشورهای آسیای میانه که زیر تسلط شوروی اجازه تجلیل از نوروز را نداشتند، امروزه این روز را بسیار باشکوه تجلیل میکنند. بنابراین، دشمنی با نوروز به دلایل دینی و نسبت دادن این جشن تاریخی به دین مشخصی، عاقلانه نیست. چنانچه گفته شد، این جشن توسط زردشتیان پذیرفته شد و برخی مناسک زردشتی هم شامل آن گردید، ولی جشن زردشتی نشد. اکنون هم برخی آیینهای اسلامی شامل نوروز شده است، از جمله دعای «یا مقلب القلوب و الابصار…» اما آیین نوروزی اسلامی نشده است. نیازی هم به پیوند دادن آن به دین وجود ندارد و از سوی دیگر نباید با هر پدیده و ارزش غیردینی از در دشمنی پیش آمد. در میان دشمنان پرشماری که مردم افغانستان برای خود ساختهاند، به داشتن دشمنی دیگر به نام نوروز نیازی ندارند.
نوروز و دیگر مناسبتها و جشنها باید در راستای همدیگرپذیری به کار گرفته شوند. این جشن استعداد آشتی با هر دینی را دارد و ظرفیت خلق همدیگرپذیری و برقراری آشتی میان اقشار و گروههای مختلف جامعه تکهوپارچه افغانستان را هم در خود پرورده است. کافی است با آن و مانند آن، از سر دوستی وارد شد، به داشتههای فرهنگی و تاریخی همدیگر احترام گذاشت و از این ظرفیت استفاده کرد.
ما همانطور که این روزها از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب کشور بهصورت مشترک از فقر و ناامنی و نبود خدمات صحی و بسته بودن مکاتب و آدمرباییها و شکنجهها رنج میبریم، به همان شکل میتوانیم بهصورت مشترک خوشحالی کنیم و سرور مشترک داشته باشیم. نوروز به همان میزان که در شمال و مرکز افغانستان پیامرسان آغاز مجدد طبیعت و نوید سرسبزی و شادابی است، در مشرقی و جنوب نیز است. در آنجا نیز بهار دوستداشتنی است و نوروزش هم میتواند دوستداشتنی باشد، اگر اندکی ظرفیت همدیگرپذیری را در خود پرورش دهیم و با خود، با هموطنان و با طبیعت آشتی کنیم. در سوی دیگر، داشتههای فرهنگی مخالفان جشن نوروز هم مورد احترام و اعزاز قرار گیرد.