درهم آمیختهگی شعر و سیاست از مشروطیت تا امروز

بحرانهای سیاسی افغانستان که از دهه ۵۰ شکل گرفت، بیتردید منجر به پدید آمدن «شعر سیاسی» در افغانستان شد. جریانهای ادبی – سیاسی هر کدام تعریف مشخصی از این شعر در دورههای زمانی متعدد دارند.
شعر سیاسیای را که از اواسط دهه ۵۰ تا اواخر دهه ۶۰ در افغانستان سروده شد به «شعر جهاد» و شعری که در دوران مقاومت علیه طالبان در افغانستان به آن پرداخته شد به «شعر مقاومت» شهرت یافت.
اتفاقات سیاسی افغانستان، در واقع عامل اصلی پدید آمدن و رشد شعر معاصر سیاسی در این کشور است. زبان سیاسی شعر در افغانستان تا پیش از دهه ۵۰ جایگاه آنچنانی در حوزه ادبیات نداشت، هر چند قرنها پیش دو رویکرد سیاسی از جمله «شعر درباری» و «شعر حماسی» در ادبیات فارسی بدون جایگاه نبوده است.
تاریخچه زبان سیاسی در شعر فارسی دری
فردوسی مشهورترین حماسهسرای شعر فارسی است و حنظله بادغیسی با شعر «مهتری گر به کام شیر در است» میتواند روایتگر زبان سیاسی شاعران باشد.
حنظله این شعر را زمانی میسراید که سرزمینش زیر شلاق استبداد قرار میگیرد، او در این شعر، آزادی و مرگ را در برابر هم قرار میدهد و مردم را به مقاومت در برابر تجاوز بیگانه دعوت میکند.
حنظله شاعر سده نهم میلادی است، شعر او را عدهای «شعر مقاومت» لقب میدهند و به این نظر اند که حنظله با این شعر، آغازگر روند تولید شعر مقاومت در ادبیات فارسی دری بوده است.
پیش از دهههای پنجاه نیز آثاری از شعر سیاسی را میتوان در افغانستان جستجو کرد، در زمان جنگهای افغان – انگلیس ظاهرا شعر مقاومت، چندان کاربردی ندارد، چنانکه آثار شعریای که بیانگر مقاومت در مقابل استعمار آن زمان باشد به جا نمانده است. شماری معتقد اند که شعر فارسی افغانستان در این عصر، در کل، موقعیت درخشانی نداشته است.
پس از آن، بخشی از تاریخ شعر معاصر سیاسی افغانستان به جنبش سیاسی مشروطیت پیوند خورده است. جنبشی که به هدف آزادی سیاسی افغانستان شکل میگیرد و روشنفکران و نویسندهگان زیادی در پایهگذاری آن نقشآفرینی میکنند.
این جنبش برای بیان اندیشههای سیاسی هر از گاهی از زبان شعر بهره میبرد که در میان برخی از علاقهمندان حوزه ادبیات دری، این شعر به «شعر مشروطیت» نیز شهرت یافته است.
فضای بسته سیاسی آن زمان اما افرادی چون «عبدالهادی داوی» و «عبدالعلی مستغنی» را پشت میلههای زندان میبرد و تا سالهای دهه دموکراسی، شعر سیاسی جان دوبارهای نمیگیرد.
در زمان زمامداری محمد ظاهرشاه برای مدتها آثار قابل وصفی از شعر سیاسی چاپ و نشر نشد. هر چند کسانی چون اسماعیل سیاه در هرات اشعاری سیاسیگونه میسرودند اما زبان این شعر مقاومتگرایانه و پرخاشگرایانه نبود. شاعران در این دوره بیشتر شعر اصلاحطلبانه میسرودند و زبانشان محافظهکارانه و نصیحتگرایانه بوده است اما در نهایت سیداسماعیل بلخی شاعری که آرزوی کنار گذاشته شدن نظام شاهی را داشت، شعر پرخاشگرایانه سیاسی آن زبانزد میشود.
بلخیا! نکبت و ادبار ز سستی پیداست
چارهی اینهمه یکباره قیام است اینجا
حمله شوروی به افغانستان و روی کار آمدن نظامهای تحت حمایت آن کشور، فضای سیاسی افغانستان را تغییر داد.
در این دوره سازمانها و احزاب کمونیستی و اسلام سیاسی به وجود آمدند . این سازمانها به طور گستردهای از شعر در جهت تبلیغ اندیشههای ائدیولوژیک خویش استفاده میکردند. شاید در هیچ دورهای به این پیمانه شعر و سیاست با هم درآمیخته نشده بودند. نوع فورم جدید آمیخته با پرخاشگری در شعر گسترش بیشتری پیدا کرد.
شعر چپ در افغانستان با شاعرانی همچون بارق شفیعی، سلیمان لایق، عبدالله نایبی، دستگیر پنجشیری و اسدالله حبیب شهرت یافت. جریانهای چپ تا اواسط دهه ۶۰ به رسانههای دولتی و چاپ و نشر آثارشان دسترسی بیشتری داشتند. بسیاریها هنوز معتقداند که برخی از این شاعران، کلام قویای نداشتند اما به دلیل موقفهای سیاسیای که داشتند، شهرت همسنگ شاعران پرآوازه به هم زدند.
شاعران در این سالها به سرودن شعرهای آرمانگرایانه روی آوردند، در شعر شاعران سیاسی نمونههای واضحی از پرخاشگری مشاهده شد. در واقع در تاریخ معاصر، شعر در افغانستان پس از حمله شوروی به این کشور، شروع جنگهای داخلی و حضور طالبان به یکی از ابزار پر کاربرد در مقابل سیاست تبدیل شد، تا جایی که گاهی مردم عام در افغانستان حفظ میگردید. هنوز شعر عبدالحی شبگیر که در جریان جنگهای داخلی سروده شد را مردم افغانستان به خاطر دارند.
«گلبدین جان آفرینت، خوب خدمت میکنی»
هنوز مردم شعرهای خلیلالله خلیلی را به خاطر دارند. شاعران محلی در ولایتها اشعارشان به ترانههای انقلابی بدل میشد. عبدالرحمان پژواک، قهار عاصی، شبگیر پولادیان، براتعلی فدایی، فضلاحمد پیمان، ابوطالب مظفری، آصف رحمانی، سیدفضلالله قدسی، نظامالدین شکوهی، حنیف بلخی، سمیع حامد، پرتو نادری و شاعران دیگری با رویکرد مقاومت از ایران و پاکستان تا افغانستان در برابر نظامهای حاکم، قلم زدند.
پس از سقوط طالبان و با روی کار آمدن نسل جدید شاعران در افغانستان بسیاری از آنان به دلیل وجود فساد، جنگ و ملاحظات قومی، به شعری روی آوردند که اکثرا این موارد را تقبیح کرده است. اما آزادی بیحد و حصر بیان، ظهور رسانههای بیشمار و تغییرات اجتماعی و سیاسی گسترده شاید توجه مخاطبان شعر را به شعر سیاسی نسبت به گذشته کمتر ساخته است.