نیروهای امنیتی و دفاعی توانایی دفاع مستقلانه را دارند؟

عصمتالله احمدی – ماستر علوم استراتژی امنیت ملی
بعضی از تحلیلگران سیاسی و نظامی هم در سطح ملی و هم در سطح بینالمللی با پیشرفت مذاکرات میان طالبان و امریکا و امضای احتمالی توافقنامهای میان آنها مبنی بر خروج نیروهای امریکایی و ناتو از افغانستان، به این نظر اند که نیروهای امنیتی – دفاعی کشور مانند زمان حکومت داکتر نجیبالله از هم میپاشند و توانایی دفاع مستقلانه را ندارند. آنها (تحلیلگران) نباید فراموش کنند، همان طوری که زمان تغییر کرده، بازیگران داخلی و خارجی هم در سطح ملی و هم در سطح بینالمللی، هم بازیگران دولتی و هم غیر دولتی، عقاید و مفکورهها نیز تغییر کرده است.
در زمان حکومت داکتر نجیبالله، بازیگر اصلی مخالف دولت افغانستان، پاکستان با حمایت امریکا، ناتو و کشورهای عربی بود، اکنون بازیگر اصلی بازهم پاکستان، ولی بدون حمایت امریکا و ناتو است. در آن زمان، حکومت اسلامی مجاهدین در مقابل گویا حکومت کمونیستی میجنگید، اکنون طالبان در مقابل حکومتی اسلامی میجنگند. در آن زمان، شورویها، افغانستان را اشغال کرده بودند، اکنون امریکاییها و ناتو بنا بر فیصله شورای امنیت سازمان ملل در افغانستان حضور دارند. در آن زمان حکومت از مشروعیت سیاسی برخوردار نبود، حکومت فعلی از مشروعیت سیاسی و بینالمللی برخوردار است. در آن زمان حکومت داکتر نجیبالله با جامعهی جهانی پیمانهای استراتژیک امنیتی حتا با شوروی و پیمان وارسا نداشت، در حالی که حکومت وحدت ملی هم با امریکا، هم با ناتو و هم با چند کشور دیگر تعهدات استراتژیک امنیتی دارد. پس چطور طالبان با حدود ۳۰ الی ۴۰ هزار نیروی نظامی میتوانند حکومت فعلی را با داشتن معاهدات استراتژیک امنیتی با کشورهای بزرگ جهان و حدود ۴۰۰ هزار نیروی مجهز با توپ و طیاره و سایر تجهیزات مدرن نظامی شکست و سقوط بدهند؟
نیروهای امنیتی – دفاعی افغانستان با تدوین استراتژی جدید دفاع از کشور، میتوانند از وطن مستقلانه دفاع کنند، چنانکه همین حالا دفاع میکنند. مهم این است که حکومت افغانستان در میدان سیاست نبازد. خوشبختانه، چنانکه از بیانیههای رییس جمهور افغانستان برداشت میشود که با استقامت و پایداری در مقابل دشمنان داخلی و خارجی ایستاده است، به یقین گفته میتوانیم که میدان نبرد را هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه نظامی میبرَد.
سقوط حکومت داکتر نجیبالله در کنار سایر دلایل، دو دلیل عمده داشت: یکی داکتر نجیبالله خوشبینانه بدون در نظر داشت عواقب بعدی، قبل از وقت مناسب، حاضر شد و اعلان نمود که جهت تامین صلح در کشور، از پست خود میگذرد. این باعث گردید که در صفوف و رهبری نیروهای امنیتی و سیاسی درز ایجاد گردد و هر کدام به خاطر حفظ منافع شخصی به تنظیمهای جهادی بپیوندند. دوم، دهها کشور جهان به شمول ایالات متحده امریکا از مجاهدین پشتیبانی میکردند به خصوص مجاهدین را با سلاحهای مدرن ضد هوایی مجهز ساخته بودند. اما، بازهم به نظر من دلیل اولی مهمتر بود. داکتر نجیبالله بنا بر داشتن ذخایر بزرگ تجهیزات نظامی هرگز در میدان نبرد شکست نمیخورد، چنانکه در جنگ جلالآباد، آن هم در روزهای اول خروج نیروهای شوروی، شکست نخورد و پیروز میدان جنگ شد. موصوف در میدان سیاست در مذاکرات گویا تامین صلح و امنیت در افغانستان، شکست را متحمل گردید که باعث فروپاشی حکومت شد.
در طول تاریخ در قرنهای ۱۹ و ۲۰، افغانان در میدان نبرد شکست نخوردهاند، بلکه در میدان سیاست شکست خوردهاند. صلح خوب است، همه مردم افغانستان تشنه صلحاند، اما صلح با عزت که در آن منافع ملی کشور ما حفظ گردد و نیروهای امنیتی ما از هم نپاشند. در غیر آن، نه افغانستان از لحاظ اقتصادی توانایی آن را دارد که با کمیت و کیفیت فعلی اردو را از صفر بسازد و نه جامعهی بینالمللی کمک خواهد کرد تا اردوی منظم و مجهز برای افغانستان ساخته شود. بنا بر این، راهحل این است که رهبران سیاسی کشور اختلافات ذاتالبینیشان را کنار بگذارند و با سیاست مدبرانه، زیر چتر جمهوری اسلامی افغانستان، مردم افغانستان و نیروهای امنیتی را نجات بدهند.
اما چرا نیروهای امنیتی – دفاعی کشور میتوانند به تنهایی پس از استقرار صلح، از تمامیت ارضی و منافع ملی کشور دفاع کنند:
۱. تناسب قوای نیروهای امنیتی و دفاعی نسبت به طالبان ده چند است؛
۲. با خروج قوای خارجی، نیروهای امنیتی در تنگنا قرار میگیرند، یا بجنگند یا بمیرند، راه دیگر وجود ندارد؛
۳. تجهیزات نظامی نیروهای امنیتی و دفاعی بهتر از طالبان است؛
۴. با خروج نیروهای خارجی مشروعیت جنگ طالبان از بین میرود. بسیاری از اعضای طالبان گویا به خاطر اشغال کشور توسط امریکا میجنگند. وقتی این نیروها خارج شوند، دلیل ادامه جنگ طالبان نیز خاتمه مییابد؛
۵. بر عکس، با خروج نیروهای خارجی مشروعیت جنگ برای نیروهای امنیتی – دفاعی اعاده میگردد. با اعاده شدن مشروعیت جنگ، انگیزهی دفاع از کشور تقویت مییابد و با تقویت و ایجاد انگیزه، مورال رزمی پرسونل نیروهای امنیتی بلند میرود؛
۶. حامیان کنونی منطقهای طالبان به جز پاکستان چندان دلخوش از طالبان ندارند که آنها را کمک گسترده کنند. آنها طالبان را به خاطر سپر شدن به داعش کمک میکنند، اکنون که رییس جمهوری اسلامی افغانستان جنگ را با داعش اعلان کرده و نیروهای امنیتی روزانه دهها تن از اعضای آن گروه را در کابل و ولایات شرقی بازداشت میکنند و از بین میبرند، دلیلی برای کشورهای همسایه شمالی و غربی نمیماند که از حکومت فعلی حمایت نکنند. بناً آنها نیز به مرور زمان از دولت کنونی افغانستان پشتیبانی خواهند کرد.
۷. پاکستان در شرایط کنونی با در نظر داشت فشار سیاسی بینالمللی از یکطرف و فشار نظامی هند در کشمیر تحت ادارهی آن کشور از طرف دیگر، در حدی نیست که طالبان را کمک مالی و نظامی گسترده کند.
۸. در سطح داخلی همه نیروهای ضد طالبان حتا به خاطر حفظ منافع شخصیشان به دور حکومت جمع میشوند و مشترکاً از منافع ملی کشور دفاع میکنند.
۹. مهمتر اینکه مثل معروف است «آزموده را آزمودن خطاست». مردم عام کشور ظلم و استبداد طالبان را، همچنان حکمروایی پنجابیها را، کوچ اجباری مردم را، بیبرقیهای فصل بهار را (باز نمودن کامل دروازههای ذخایر آب در مسیر دریای کابل برای پاکستان را) و سیاست زمینهای سوخته را به یاد دارند. بناً مردم از حکومت فعلی و نیروهای امنیتی و دفاعی آن حمایت میکنند.
در نتیجه با در نظر داشت مواد فوق، نیروهای امنیتی و دفاعی کشور هم از نگاه کمیت و هم از نگاه کیفیت، مورال انگیزه و مشروعیت جنگ به خصوص که از چند ماه اخیر از حالت دفاعی به حالت تهاجمی درآمدند، در وضعیت مناسب قرار دارند.
از طرف دیگر، از آغاز سال جدید خورشیدی به اساس سعی و تلاش رهبری نیروهای امنیتی – دفاعی، احضارات محاربهای آنها نیز در حد قابل قبول است. پیشرفتهای بیشتری در صنوف مختلف آن به خصوص هوایی رونما گردیده است. در پنج ماه اخیر سه ولسوالی دهیک و خواجه عمری را در ولایت غزنی و بلچراغ را در ولایت فاریاب از تسلط طالبان آزاد ساختند.
بنا بر آن، به اساس تثلیث Trinity کارل وان کلازویتز در کتاب «در باب جنگ» که در یک رأس آن دولت، در رأس دومی مردم و در رأس سومی نیروهای مسلح قرار دارند و در شرایط فعلی در مقابله با طالبان، هر سه از یکدیگر حمایت میکنند، گفته میتوانیم که نیروهای امنیتی از هم نمیپاشند و مردم و دولت پیروز میشوند.