یادداشت: در دیداری که استاد قسیم اخگر در هفتهی گذشته از روزنامه 8صبح داشت، این گفتگو انجام شد. با سپاس از استاد اخگر که حاضر به انجام این گفتگو شد.
پرویز کاوه: وقت زیادی است که شما با 8صبح همکار هستید و نخستین مدیرمسوول و از پایهگذاران این روزنامه بودهاید. کمی از تجربه و احساستان از همان روزهای اول بگویید؛ این که آیا فکر میکردید 8صبح به پیش برود و به مرحلهای که امروز رسیده، برسد؟
استاد اخگر: در اول میخواهم سلامهای صمیمانهام را به تمام خوانندگان گرانمایهی 8صبح به عرض برسانم. در پاسخ به سوال شما، البته امیدواری داشتیم، ولی در عین حال زیاد امیدوار هم نبودیم. اولین شمارهی این روزنامه وقتی منتشر شد که ما با ناباوری آینده را میدیدیم و انتظار میکشیدیم. اما خوشبختانه به همکاری عزیزانی که با ما در 8صبح بودند و افتخار مدیرمسوول بودنش را به من دادند، این روزنامه به جایگاه کنونیاش رسیده است. حالا واقعا افتخار میکنم که مدیرمسوول 8صبح بودم. فقط همین برای من بس است. در آن وقت حساس، نه کج رفتیم و نه چپ رفتیم و نه راست و این خودش، خوشبختانه، مایهی افتخار است.
پرویز کاوه: استاد چه فکر میکنید که این نگرانی از کجا ناشی میشد و شما فکر میکردید که روزنامه 8صبح احتمالا دوام نیاورد؟ آیا این مساله ناشی از ضعف در اجتماع است و عدم سواد در جامعه باعث ایجاد چنین باور در شما شده بود یا اینکه مشکلات امنیتی یا سیاسی شما را به این باور رسانده بود؟
استاد اخگر: بدبختانه اوضاع بهگونهای بود که هر کسیکه میخواست ورق پارهای نشر میکرد. با این دید، در نگرانی ما سهیم بود و ما هم با همت بچهها- یعنی منظور از بچهها جوانان است و نگویند لاف میزنم، چرا که من دیگر جوان نیستم- 8صبح را با ناباوری آغاز کردیم، ولی خوشبختانه امروز که میبنیم 8صبح همچنان پربار و قابل افتخار است.
پرویز کاوه: کدام مشکل و یا فشاری بیرون از روزنامه بالای 8صبح بوده که شما را وادار ساخته باشد، از ادامه کار در این روزنامه دست بکشید؟
استاد اخگر: نخیر! میدانید که مریضی مانع عمدهای بوده که مانع ادامه کارم در 8صبح شده و دیگر هیچ مانعی نداشته است. مشکلات اگر بوده طبعا پیش هر نویسنده و یا صاحبقلم وجود داشته و پیش ما هم بوده، ولی مشکل جدی خوشبختانه نداشتیم. فعلا هم با افتخار و باعزت خوشحال هستم که توسط دوستان 8صبح استقبال شدم و استقبال میشوم.
پرویز کاوه: سلامت باشید استاد. خوب اگر کسی پیش شما مراجعه کند و بخواهد که یک روزنامه را با موفقیت راهاندازی کند و یا یک روزنامه را به موفقیت برساند، بهنظر شما چه کارهایی باید انجام بدهد؟ یعنی درسی که یک روزنامهنگار میخواهد از شما بیاموزد.
استاد اخگر: بدون شک چنین درسی و نظایر آن وجود دارد، ولی فکر میکنم این اوضاع و شرایط خاصی است که ما کار را در 8صبح شروع کردیم؛ توفیقی است که اتفاقا کمتر نصیب کسی خواهد شد. حالت استثنایی خاصی بود که امیدوارم تکرار شود، ولی تکرار نخواهد شد.
پرویز کاوه: استاد، اگر ما بخواهیم اقدامات موثرتری روی دست بگیریم و در جای گامهای شما گام بگذاریم و موفقیتی را که شما به این روزنامه به ارمغان آوردید، حفظ بکنیم، چه کارها باید بکنیم؟
استاد اخگر: اول اینکه در این افتخار تمام اعضای 8صبح سهیم هستند و سهم من اندک است؛ نقش من فقط بهعنوان یک ریشسفید «یااللهگو» بوده است. ولی واقعیت این است که دیگر بچهها و عزیزان دغدغهای که داشتند، نسبت به دغدغههای من خیلی افزونتر بوده و من در همینجا از تمام آنها صمیمانه تشکر میکنم که شما یکی از اعضای اولی روزنامه هستید و خوشحال هستم که میتوانم افتخار کنم.
پرویز کاوه: خوانندگان 8صبح با نامتان، با کارهای تان و افتخاراتی که برای روزنامه آفریدهاید آشنا و آگاه هستند و همیشه در دیدارهایی که دوستان از 8صبح دارند، یکی از نخستین سوالهایشان جویاشدن از صحتمندی شما است. این نگرانی هنوز برای خوانندگان 8صبح وجود دارد که استاد اخگر در چگونه وضعیت صحی بهسر میبرد. دوستان مایل هستند که از زبان خودتان بشنوند و بخوانند.
استاد اخگر: به هر صورت بهطور خلاصه، تا زمانیکه 8صبح وجود داشته باشد و حضورش بر اذهان سنگینی کند، در آنجا هر کاری که شود قسیم اخگر سهیم است و خود را سهیم میداند. این افتخار، افتخار کمی نیست و فکر میکنم زیاد هم باشد. خوشبختانه مدتی که 8صبح منتشر شد، ما برگهایی در اختیار مردم گذاشتیم که امروز از انتشار آن شرمگین نیستیم. همین مساله فکر میکنم که برای ما بس باشد، برای اینکه خوشبختانه نسل جدیدی که در 8صبح کار میکند، قدم میزند و قلم میزند پرتوانتر، نیرومندتر و سایعتر از من پیر است که امیدوارم این پیری دیگر سرانجام نیک برداشته باشد و با مرگ افتخارآمیز خاتمه پیدا بکند.
پرویز کاوه: به هر حال استاد از نگرانیای که دوستان و علاقمندان شما نسبت به صحتتان دارند، چیزی نگفتید.
استاد اخگر: من میتوانم بگویم که خوشبختانه خوب هستم، اما نه بهعنوان مدیرمسوول 8صبح، بلکه بهعنوان یک خواننده صادق و تیزبین 8صبح. همین فکر میکنم در حدی است که من عاجز را بس باشد.
پرویز کاوه: استاد بهعنوان پرسش آخر، میخواهم سوال کنم که آینده 8صبح چگونه خواهد بود؟ بالاخره با این زبانی که 8صبح دارد و راهی که در پیش دارد، برای آزادی بیان قربانی خواهد شد یا اینکه بهعنوان صدای رسای آزادی بیان در افغانستان، باقی خواهد ماند؟
استاد اخگر: حتا اگر خداینخواسته، خداینخواسته، خداینخواسته به سرنوشت دیگر نشریات هم دچار شود، جای 8صبح را هیچ نشریهای در افغانستان پر نخواهد کرد و این افتخار باز هم به من میرسد که بهعنوان یکی از قلم به دستان اولیهی 8صبح بودم و این، افتخاری است که با کمال شجاعت خدمت شما عرض میکنم.
پرویز کاوه: به هر حال یک گفتگوی بسیار صمیمانه و دوستانه بود و اگر شما گپی برای خوانندگان 8صبح دارید که در لابهلای پرسشها مطرح نشد و یا شما فرصت نیافتید که بیان بکنید، خوانندگان 8صبح مسلما در انتظارند که بخوانند.
استاد اخگر: بدون شک حرفها زیاد است، ولی مجال نیست. من میتوانم به همین اندازه بگویم که من از کارکردن در 8صبح راضی هستم و افتخار میکنم و امیدوارم که دوستان این حق را به من بدهند که از این افتخار نمایندگی کنم.
پرویز کاوه: سلامت باشید استاد. تشکر زیاد از شما به سبب وقتی که برای این گفتگو اختصاص دادید.