انقلاب سایبری در جامعه اطلاعاتی امریکا
کارشناسان امور اطلاعاتی، تأثیر انقلاب سایبری و گسترش تصاعدی شبکههای اجتماعی بر سازمانهای اطلاعاتی را با دو رویکرد «فرصتمحور» و «تهدیدمحور» بررسی میکنند. تأثیرپذیری جامعه اطلاعاتی ایالات متحده در مقایسه با سایر سازمانها و دستگاههای اطلاعاتی، از این فضا بیشتر است.[1] شاید در نگاه اول «جنبه فرصت» این تحولات برای ایالات متحده بیشتر باشد و فناوریهای روز توانایی جمعآوری و اشراف اطلاعاتی امریکا را افزایش داده باشد. اما تحولات سالهای گذشته، بیانگر روبهرو شدن ایالات متحده با معضل امنیت سایبری بوده است؛ چرا که بخشهای مختلف این کشور اولین مرکزها در سطح بینالملل است که بر بستر اینترنت و فضای سایبر قرار میگیرد که این خود معضل امنیتی در خور توجهی را برای جامعه اطلاعاتی امریکا ایجاد کرده است. هر دوی این رویکردها، تأثیرات ویژهای بر جامعه اطلاعاتی داشته است که در ادامه به آنها اشاره میشود:
1- رویکرد فرصتمحور و تحول ابزار جاسوسی
پنج منبع اصلی یا روش جمعآوری در دستگاههای اطلاعاتی وجود دارد: 1) اطلاعات علایم یا سیگینت، 2) اطلاعات حاصل از سنجش و نشانخوانی (ماسینت)، 3) اطلاعات منابع انسانی یا هیومینت، 4) اطلاعات منابع آشکار یا (اسینت) و 5) اطلاعات ژئو فضایی.[2]
جامعه اطلاعاتی امریکا برای جمعآوری اطلاعات از اهداف خود، حداقل در 4 شیوه مذکور به غیر از جمعآوری از طریق منابع انسانی از بسترهای فنی استفاده میکند؛ بسترهایی که با پیشرفتهای نوین قابلیت به مراتب بیشتر از قبل پیدا کرده که پیش از این جزو آرزوهای دستگاههای اطلاعاتی بوده است. در درک بهتر این موضوع، باید توجه داشت که معمولاً پیشرفتهای جدید در حوزه فناوری زمانی تجاری میشود و در معرض استفاده عموم قرار میگیرد که سازمان امنیتی و نظامی نسخه بهروزتر و قویتری از آن فناوری را در اختیار داشته باشد.
یکی از نتایج انقلاب سایبری، فرا رفتن جاسوسی از بُعد زمان و مکان است. به این معنا که انقلاب سایبری چنان شرایط را تغییر داده که عملاً امکان جاسوسی از هر مکان و در هر زمانی مهیا شده است. انقلاب سایبری، گستره جاسوسی را در ابعاد مختلف شدت بخشیده است. (صدیق، 1395: 90)
بخشی از بهرهبرداریهای جامعه اطلاعاتی امریکا، بهویژه دو سازمان NSA و CIA از تجهیزات فنی پیشرفته، برای جمعآوری اطلاعات و انجام عملیات همچون جاسوسی از ایمیلها، مکالمات، پیامکها توسط NSA بدون داشتن حکم قضایی، برنامه ردیابی افسران امریکایی، هواپیماهای بدون سرنشین، تجهیزات شنود اینترنت بینالملل و… در افشاگریهای «اسنودن» رسانهای شده است. (Greenwald, 2013)
2- رویکرد تهدیدمحور و سیاستهای بازدارنده
آسیبهای ناشی از حملات سایبری میتواند پا فراتر از سیستم اطلاعاتی بگذارد که اساساً تأثیرپذیر از حملات است؛ زیرا حوزههای زیادی از زندهگی مردم وابستهگی شدید به سیستمهای اطلاعاتی مدرن دارد. به عنوان مثال، امریکا به شبکههای اطلاعاتی -از شبکه اطلاعات جهانی- برای اجرای عملیات جنگی عصر حاضر وابسته است. بسیاری از موسسات شهری، زیرساختها و خدمات ویژه دولت نیز وابستهگی شدیدی به اینترنت و سایر شبکههای اطلاعاتی دارند. یک حمله به بخش آسیبپذیر، ممکن است سایر بخشها را نیز با خطرات جدی روبهرو کند. (کرامر، استار، منتز، 1394: 314)
براساس سخنان مقامات امریکایی و اسناد منتشرشده، واکنش ایالات متحده در قبال تهدیدات سایبری، واکنش نظامی پیشدستانه و سخت خواهد بود. بازدارندهگی حملات سایبری در برخی اسناد مربوط به راهبرد امریکا مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. راهبرد ملی برای امنیت فضای سایبری که در فبروری 2007 توسط کاخ سفید و در پاسخ به چشمانداز تهدیدات روزافزون سایبری مطرح شد، سه هدف عمده را در سر داشت: بازدارندهگی حملات سایبری، کاهش آسیبپذیری امریکا در قبال این حملات و تقلیل آسیب و زمان بازیابی. این راهبرد میگوید که واکنش امریکا در برابر تهدیدات سایبری نمیتواند محدود به تعقیب قانونی جرایم فضاهای سایبری باشد و اینکه امریکا حق واکنش به شیوه مناسب را دارد.
بیشتر بخوانید:
بخش اول – سیاست خارجی و جامعه اطلاعاتی امریکا در قرن ۲۱، تحولات و علل آن
بخش دوم- سیاست خارجی و جامعه اطلاعاتی امریکا در قرن ۲۱، تحولات و علل آن
بخش سوم – سیاست خارجی و جامعه اطلاعاتی امریکا در قرن ۲۱، تحولات و علل آن
بخش چهارم – سیاست خارجی و جامعه اطلاعاتی امریکا در قرن ۲۱، تحولات و علل آن
بخش پنجم – سیاست خارجی و جامعه اطلاعاتی امریکا در قرن ۲۱، تحولات و علل آن
اسناد رسمی امنیتی ایالات متحده نشان میدهد که خطرات ناشی از حملات بالقوه سایبری به شکل رسمی و در راستای نیاز به قابلیتها و شرایط مطلوب از اینگونه حملات در سیاستهای نظامی و امنیتی امریکا مورد توجه واقع شده است.
فرماندهی سایبری امریکا جزئی از آژانسهای امنیت ملی امریکا، مشهور به NSA است که فرمان تشکیل فرماندهی این سایبر توسط رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا، در تاریخ 23 جون 2009 به فرماندهی استراتژیک ایالات متحده داده شد و در سپتامبر همان سال، این نهاد شروع به فعالیت کرد. (کرامر، استار، منتز، 1394: 315 – 319)
مروری بر استراتژیهای اطلاعاتی
الف- استراتژی سال 2005؛ تحول از طریق ترکیب و نوآوری: این استراتژی اولین سند راهبردی اطلاعاتی است که پس از وقایع یازده سپتامبر 2001 و دگرگونیهای متعاقب آن در جامعه اطلاعاتی امریکا، تدوین و منتشر شده است. یکی از اهداف کلان این سند، معرفی مفهوم جدید اطلاعات ملی پس از دگرگونیهای ساختاری جدید در جامعه اطلاعاتی امریکا براساس مفاد قانون اصلاح اطلاعات و ممانعت از تروریسم سال 2004 و استراتژی امنیت ملی جدید دولت بوش بود. مهمترین نقاط ضعف جامعه اطلاعاتی امریکا در حوادث یازده سپتامبر 2001، عدم هماهنگی میان اعضای آن گفته شده بود. سند سال 2005 به دنبال آن بود تا نهادهای اطلاعاتی گسترده امریکا را یکپارچهتر، هماهنگتر و موثرتر کند. (office of Director of national inlelligence, 2005, p.1)
به طور کلی، سند سال 2005 تحت تأثیر زمینههای ناشی از اصلاحطلبی امنیتی اطلاعات پس از یازده سپتامبر که در قانون میهنپرستی 2001 و قانون اصلاح اطلاعات و ممانعت از تروریسم سال 2004 منعکس شده بود، تأکید ویژهای بر تقویت توانمندیهای اطلاعات داخلی ایالات متحده دارد. (میرمحمدی، 1390: 412)
ب- چشمانداز، مأموریتها و استراتژی اطلاعاتی در سند سال 2005: استراتژی اطلاعات ملی 2005 حول سه محور (چشمانداز، مأموریت و استراتژی جامعه اطلاعاتی) سازماندهی شده است.
چشمانداز جامعه اطلاعاتی (آنچه که خواهد شد) را اینگونه توصیف کرده است: «ساختار یکپارچه از افسران اطلاعاتی با هدف دفاع از منافع و زندهگی اتباع امریکا و گسترش ارزشهای امریکایی که توانایی آنها ناشی از نهادهای مردمسالار، تنوع و قابلیت فناورانه و فکری امریکا است.»
مأموریتهای جامعه اطلاعاتی امریکا (آنچه که باید انجام دهد)، شامل موارد زیر میشود:
1- جمعآوری، تحلیل و انتشار اطلاعات عینی، بدون جهتگیریهای سیاسی به رییس جمهور، دولتمردان موثر در سیاستگذاری امنیت ملی امریکا و نیروی نظامی.
2- اجرای برنامه اطلاعات ملی دولت امریکا و دستورهای ویژه رییس جمهور.
3- تحول در توانمندیهای جامعه اطلاعاتی با هدف برتری در برابر تهدیدات در حال تکامل علیه ایالات متحده، ریسکپذیری و در عین حال توانایی تشخیص عدم امکان حذف یک خطر.
استراتژی جامعه اطلاعاتی برای موفقیت در عملیاتی کردن چشمانداز و مأموریتهای فوق، یکپارچه کردن دستگاههای اطلاعاتی مختلف امریکا از طریق سیاستگذاری، دکترین و فناوری اطلاعاتی است. (میرمحمدی، 1390: 415)
پیوستها:
[1]– Dozier. 2011.
[2]– ODNI,2009,12.