به نظر میرسد که بین ارگ، ایالات متحده و دیگر بازیگران روی مسایل مربوط به مذاکره با طالبان اختلاف جدی وجود دارد. ریاست جمهوری بسیار صریح میگوید که چیزی به نام «کاهش خشونت» معنای مشخصی ندارد. آقای عبدالسلام رحیمی، وزیر دولت در امور صلح، پنجشنبهی هفتهی قبل در یک سخنرانی در انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان گفت که «کاهش خشونت» برای ارگ، به هیچ وجه قابل قبول نیست و حتا خود او هم معنای آن را درک نمیکند. امرالله صالح، معاون دستهی انتخاباتی آقای غنی، هم نوشت که کاهش خشونت در قاموس مطالعات جنگ و سیاست وجود ندارد و حکومت مخالف آن است. مخالفت صریح و جدی ارگ با اصطلاح «کاهش خشونت» همزمان با پخش خبرهایی صورت میگیرد که براساس آن شورای کویته به «کاهش خشونت» علاقه نشان داده است و نمایندهگان طالبان در قطر متن مکتوب موافقت رهبری این گروه با «کاهش خشونت» را به سفیر خلیلزاد، نمایندهی ویژهی امریکا برای پایان جنگ افغانستان، تحویل دادهاند. از نظر ارگ، وزارت دفاع و متخصصان مطالعات جنگ و صلح در کابل «کاهش خشونت» اصطلاح تعریفناشده و مبهم است. بر اساس نظرات آنان وزارت دفاع قادر نیست که اصطلاح «کاهش خشونت» را به قدمههای تاکتیکی و متوسط نیروهای مسلح تفهیم کند؛ ولی به نظر میرسد که نظامیان امریکایی برای آنچه که «کاهش خشونت» خوانده میشود، برنامه دارند. به نظر میآید که مراد آنان از «کاهش خشونت»، آتشبس در نقاطی مشخص است. از نظر ارگ و شاید وزارتخانههای قوای مسلح چنین چیزی قابل قبول نیست، به دلیل اینکه در عمل سبب آتشبس میان طالبان و نظامیان امریکایی میشود و سودی از آن به نیروهای نظامی افغانستان و مردمی که در مناطق زیر سلطهی دولت زندهگی میکنند، نمیرسد.
موضع ارگ آتشبس سراسری قبل از آغاز مذاکره با طالبان است. ارگ به دو دلیل، بر آتشبس سراسری تأکید دارد. دلیل اول این است که یک آتشبس سراسری که قواعد آن مشخص شده باشد، به سود شهروندان و نظامیان افغانستان است. در صورتی که آتشبس سراسری برقرار شود، میزان قتل و کشتار بسیار کم میشود. دلیل دیگری که ارگ بر آتشبس تأکید دارد، این است که خاموشی تفنگها اثبات میکند که طالبان انشعاب کردهاند یا نه. در حال حاضر مقامهای امنیتی افغانستان در مورد انسجام درونسازمانی گروه طالبان تردید دارند. استخبارات افغانستان به این باور است که انفجار اخیر در یک مدرسهی دینی در کویته، معلول اختلافهای درونی طالبان است. یکی از مقامهای استخباراتی به شرط افشا نشدن نامش به 8صبح گفت، مدرسهای که در اسحاقآباد کویته آماج انفجار قرار گرفته است، محل جلسهی مقامهای طالبان، تاجران مواد مخدر و کارمندان دستگاههای استخباراتی پاکستان بود. تردیدی نیست که بخشی از شورش طالبان از راه تجارت غیر قانونی مواد مخدر تأمین میشود. یک اتحاد نانوشته بین تاجران مواد مخدر، طالبان و عناصری در دستگاههای استخباراتی کشورهای منطقه وجود دارد. طالبان و عناصر حامی آنان در دستگاه استخبارات پاکستان برای تاجران مواد مخدر زمینهی ترانزیت را فراهم میکنند و در بدلش پول میگیرند. امنیت ملی افغانستان ظاهراً به این عقیده است که در انفجار مدرسهای که در اسحاقآباد کویته صورت گرفت، یکی از تاجران بزرگ مواد مخدر به قتل رسیده است. به گفتهی یک مقام امنیتی همیشه نمایندهگان طالبان، قاچاقچیان مواد مخدر و کارمندان استخبارات پاکستان در اسحاقآباد و دیگر حومههای کویته جلسات همآهنگی برگزار میکردند که بسیار سری میبود و دست مخالفان طالبان به آن نمیرسید. به همین دلیل است که امنیت ملی افغانستان تصور میکند که در انفجار اخیر اسحاقآباد شاخه/شاخههای انشعابی طالبان دست دارند. ظاهراً پس از خلع صلاحیت صدر ابراهیم و عبدالقیوم ذاکر از کمیسیون نظامی طالبان، نارضایتیهای درونسازمانی طالبان افزایش یافته است. به همین دلیل است که دولت افغانستان به انسجام درونسازمانی طالبان مظنون است و فکر میکند که یگانه راه اثبات اینکه این گروه انشعاب نکرده است، برقراری آتشبس است. اگر آتشبس برقرار شود و هیچ یک از دستههای نظامی طالبان آن را نقض نکند، اثبات میشود که گروه طالبان انشعاب نکرده است. اگر این آتشبس نقض شود، فرضیهی انشعاب به اثبات میرسد.
اختلاف نظر دیگر ارگ با جهتهای داخلی و خارجی روی اصل مذاکرهی میان افغانی است. ارگ به صورت رسمی و صریح تا حال در مورد اصطلاح «مذاکرهی بینالافغانی» ابراز نظر نکرده است. حتا در برخی از اعلامیههای رسمی ارگ هم این اصطلاح به کار میرود، ولی امرالله صالح، معاون اول دستهی انتخاباتی محمداشرف غنی که در حال حاضر به صورت بالقوه معاون رییس جمهور حساب میشود، اخیراً نوشت که «مذاکرات بینالافغانی» یک اصطلاح مبهم و استعماری است. به نوشتهی او تنها فارمت قابل قبول این است که گروه طالبان با حکومت مذاکره کند. از نظر ایشان مذاکرهای که در آن حکومت نقش رهبریکننده نداشته باشد و در حد یک گروه تقلیل داده شود، برای ارگ قابل قبول نیست. به همین دلیل است که محمداشرف غنی این بار خودش هیأتی را برای مذاکره منظور کرده است که نام حامد کرزی، رییس جمهور قبلی، هم در آن نیست. اما برخی چهرههای سیاسی مهم که کانالهای تماس با طالبان درست کردهاند، میخواهند که همسطح حکومت در مذاکره با طالبان حضور داشته باشند و پروای تقلیل حکومت در حد یک گروه را ندارند. ارگ به شماری از دیپلماتهای امریکایی از جمله آقای خلیلزاد هم مظنون است و گمان میکند که او و تیمش عمداً تلاش میکنند که حکومت افغانستان در مذاکره با گروه طالبان در حد یک گروه تقلیل یابد. در اعلامیههای رسمی وزارت خارجه و سفارت امریکا هم از اصطلاح گفتوگوهای بینالافغانی استفاده میشود. تا حال این اختلافها حل نشده است و روشن نیست که حتا در صورت امضای توافق پایان جنگ میان امریکا و طالبان، مذاکرات میانافغانی آغاز میشود یا نه. مشکل دیگر این است که کسی به عزم طالبان برای پایان جنگ از طریق مذاکره و یافتن مکانیزمی برای بیلانس و توزیع قدرت باور ندارد. تصور بسیاریها این است که شورای کویته به توقف جنگ با امریکا از راه مذاکره و دوام جنگ با نیروهای امنیتی افغانستان باور دارد و میخواهد که در پایان کار یک امارت مشارکتی را به وجود بیاورد.