در یک صبح خزانی کابل، جوانی که سه ماه پیش برای اطلاعرسانی از خانه بیرون میرفت، اکنون جواری بریان میکند و میفروشد. او روزگاری از تحولات نابههنگام سیاست افغانستان گزارش میکرد، اکنون زندهگی خودش در چرخاب تحولات افتاده است. وی که باید در چنین شرایط، تحولات سیاسی اخیر و زندهگی پرمشقت مردم را به تصویر بکشد و ثبت تاریخ کند، خود درحاشیه مانده و سر از کارگری درآورده است.
مصطفی جعفری نام دارد. حدود هشت سال کارهای خبرنگاری و رسانهای کرده است. او از رشته حقوق بخش جزا و سارنوالی فارغ شده است. اما از آنجاییکه عشقش اطلاع رسانی بوده و شاید به این فکر بوده است که از این طریق بیشتر میتواند به جامعه و مردمش خدمت کند، این شغل را برگزیده است. مصطفی تا سقوط حکومت پیشین در یکی از رسانههای خصوصی به عنوان تصویربردار کار و تحولات روزمره در کشور را ثبت تصویر میکرد. او اما همانند شماری زیاد از مردم با تحولات سیاسی اخیر، آسیب دیده و شغلش را ازدست داده است.
با مسلط شدن طالبان بر کابل، صدها هزار نفر در کشور وظایفشان را ازدست دادند. شماری برای گریز از این وضعیت، راه مهاجرت را درپیش گرفتند، اما شماری زیادی از شهروندان همانند مصطفی خانه نیشین شدند و اکنون از بیکاری رنج میبرند. مصطفی جعفری بیش از سه ماه است که بیکار شده است. به گفته او در این مدت همه پساندازی که در جریان هشت سال کار خبرنگاری اندوخته بود، مصرف کرده است. او هرچند در طول سه ماه گذشته هر دری را کوبیده تا شاید بتواند شغل مناسب برایش پیدا کند، اما هیچ جواب نگرفته است.
مصطفی ازدواج کرده و صاحب دو دختر پنج و سه ساله است. او تنها نان آور خانواده چهار نفری است و در یک خانه کرایی در غرب کابل زندهگی میکند. مصطفی در سه ماه گذشته از اینکه بیکار بوده است و از تأمین کرایه خانه و مایحتاج زندهگی عاجز، مجبور شده است که شغل جواری فروشی را برگزیند. او شاید هرگز تصور نمیکرد که پس از سالها تلاش و تحصیل، به کارهای شاقه روی آورد. با این حال جعفری برای رهایی از افسردهگی و تأمین مایحتاج زندهگی، حاضر به انجام دادن این کار شده است.
او که تازه کار است و هنور ترفند پختن جواری را بلد نیست، میگوید: «از بیکاری رنج میبردم و دیدم روزبهروز مشکل روانی پیدا میکنم. ناچار شدم و فکر کردم باید یک کاری کنم که منبع درآمد باشد. بالاخره جواری فروشی ره اختیار کردم تا خرج روزمره را پیدا کنم.» از شانس بد مصطفی جواری فروشی هم چندان سود ندارد، زیرا قیمت جواری و گاز بلند رفته است. همچنان تحولات سیاسی اخیر، زندهگی مردم را به شدت آسیب رسانده و شوقی برای خریدی جواری بریان ندارند. او که از بام تا شام مصروف پختن جواری است، تنها میتواند 200 افغانی بهدست آورد. این درآمد ناچیز، جوابگوی تأمین مایحتاج زندهگی او نیست، چرا که مصطفی مجبور است که ماهانه پنج هزار افغانی کرایه خانه خود را پرداخت و در کنار آن، نان و آب خانوادهاش را تأمین کند.
زمانی که مصطفی در کارهای خبرنگاری مشغول بوده است، ماهانه حدود 20 هزار افغانی معاش ثابت داشته است. اکنون او میگوید که تنها میتواند شبانه چند نان خشک به خانه ببرد. وی که هنوز مواد سوخت زمستانش را نگرفته است، به ناچار میگوید: «حداقل خوب است که نان شب در میآید. چاره نیست. مجبور هستم که همین کار ره بکنم.»
جواری فروشی برای مصطفی شاید منبع درآمد باشد، اما برای دوستانش امری غیرقابل تصور است. زیرا زمانی که دوستانش او را در حال جواری فروشی میبینند، مورد تمسخر و ریشخند قرار میدهند. شاید دوستانش نیز تصور نمیکنند که او چوب بد روزگار را میخورد و از مجبوری به جواری فروشی روی آورده است.
با این همه، وضعیت حاکم او را نگران کرده و میگوید که جامعه جهانی و طالبان نباید آرزوهای جوانان تحصیل کرده را نابود کنند. او از طالبان میخواهد که نگذارند که دستآوردهای جوانان و تحصیل کردهگان از بین برود. به گفته او آنان باید زمینه اشتغال و زندهگی مرفه را برای مردم فراهم کنند.
طالبان در بیستوچهارم ماه اسد، حکومت پیشین را سقوط دادند. با فروپاشی نظام پیشین، نزدیک به ۲۰۰ رسانه خصوصی از فعالیت بازماند و کارمندان این رسانهها همهگی بیکار شدهاند. بر علاوه خبرنگاران، صدها هزار کارمند دولت و شرکتهای خصوصی نیز کارهایشان را ازدست دادند. گفتنی است که در سه ماه گذشته، بیشتر شکایتها مردم از افزایش بیکاری و فقر بود که زندهگی پرنوسان مصطفی به وضوح نمایانگر بخش از آن است..