برگشتاندن طالبان به قدرت در آگست 2021، یک بحران پیچیده مهاجرت را با پیامدهای عمیق آغاز کرده است. ترس و بلاتکلیفی در بخشهای مختلف مردم افغانستان بهویژه آنهایی که با دولت قبلی، سازمانهای بینالمللی و یا مدافعان حقوق بشر مرتبط هستند را فرا گرفته است. روزنامهنگاران، زنان، اقلیتها و فعالان با آزار و شکنجه بالقوه مواجه هستند که قطعا بخشهای اساسی مهاجرت از افغانستان زیر کنترل طالبان را تشکیل میدهند.
تفسیرهای تحریفشده و سختگیرانه از قوانین اسلامی، بهویژه در مورد حقوق زنان، به ناامنیهای چندوجهی دامن زده و افغانها را به پناه بردن به کشورهای همسایه و مهاجرپذیر سوق داده است. مشکلات اقتصادی در کنار اختلال در فعالیتهای اقتصادی، بهشکل قابل توجهی به این موج مهاجرتها کمک میکند. درگیریهای جاری و بازگشت طالبان، منجر به جابهجایی گسترده داخلی و تشدید چالشهای بشردوستانه شده است. مراکز شهری و حوالی آنها تحت فشار هستند و دسترسی محدود به خدمات ضروری برای آوارهگان دارند. سفر به خارج از افغانستان خطرناک است، زیرا کشورهای همسایه مرزها را میبندند، عبور غیرقانونی را خطرناک میسازند و این وضعیت پناهندهگان را در معرض استثمار قاچاقچیان قرار میدهد. چالشهای دیپلماتیک، نگرانیهای امنیتی و بحثهای مربوط به سیاستهای اسکان مجدد مانع از راهحلهای موثر میشود. کشورهای غربی که با مسایل داخلی مواجه هستند، نسبت به پذیرش پناهجویان افغان احتیاط میکنند. سیاستهای طالبان، بهویژه در مورد زنان، کارمندان سابق دولت و اقلیتها، چالشهای ویژهای ایجاد کرده و بسیاری را مجبور به پناه بردن به خارج از کشور کرده است. رسیدهگی به این بحران مهاجرت، مستلزم تلاشی پایدار و همهجانبه است. فراتر از کمکهای فوری بشردوستانه، راهحلها شامل همکاری منطقهای برای امنیت و ثبات، توسعه اقتصادی برای ایجاد فرصتها، حفاظت از گروههای آسیبپذیر، تسهیل پناهندهگی و حمایت از آوارهگان داخلی است. در این مقاله قصد داریم به چالشهای مهاجرت و عوامل آن از جمله عوامل سیاسی، عوامل اقتصادی، آپارتاید جنسیتی، ایجاد محدودیتها، تفسیر تحریفشده از دین، سرکوب آزادی بیان و جنایات مکرر و انتقامجویانه علیه کارمندان سابق دولت در افغانستان زیر کنترل طالبان بپردازیم.
عوامل سیاسی
یکی از اساسیترین دلایلی که مردم افغانستان پس از ایجاد هرجومرج در کشور و برگشت گروه تروریستی طالبان برای مهاجرت به کشورهای توسعهیافته دارند، عوامل سیاسی و آشفتهگی آن در اوضاع فعلی افغانستان است. ابتداییترین حقوق سیاسی یک فرد، مانند آزادی بیان، از مردم گرفته شده است. کشتارهای هدفمند، رعب و وحشت نیز بهشدت ادامه دارد.
1- بیم از مرگ: بازگشت طالبان باعث ایجاد ترس در میان اقشار مختلف مردم افغانستان شده است، بهویژه آنهایی که با دولت قبلی، سازمانهای بینالمللی یا مدافعان حقوق بشر مرتبط بودند و هستند. افراد از جمله روزنامهنگاران، زنان، اقلیتهای قومی و مذهبی و فعالان مدنی از آزارواذیت تحت تفسیر تحریفشده قوانین اسلامی توسط طالبان بیم دارند و جمع کثیری هم از این طیفها توسط طالبان بازداشت شده، یا به قتل رسیده و یا هم مجبور به فرار و پناهندهگی شدهاند. آنها بخشی از موج مهاجرتهای افغانان را تشکیل میدهند. ترس و وحشت از طالبان از آنجا سرچشمه میگیرد که مردم افغانستان در 20 سال گذشته شاهد ترورها، انفجارها، انتحارها و کشتارهای بیحساب این گروه بودند و از همه مهمتر که یک دوره پنجساله حاکمیت این گروه را در اواخر قرن بیستم تا آغاز قرن حاضر تجربه کردند.
2- سرکوب آزادی بیان: تفسیر سختگیرانه طالبان از شریعت اسلامی، شامل محدودیتهایی بر آزادی بیان در افغانستان شده است. طالبان با قوانین سختگیرانه خود هیچ انتقادی را در عرصه حکومتداری نمیپذیرند و ابتداییترین حق انسانی که آزادی است را به مردم افغانستان نمیدهند. این موضوع باعث شده که صداها در افغانستان خاموش شود و طالبان منتقدان رژیم خود را در دادگاههای صحرایی به قتل برسانند و یا هم در بازداشتگاههای خویش با شکنجه و سلاخی جان آنها را بگیرند.
براساس گزارشهای سازمانهای حقوق بشری، طالبان پس از تسلط بر افغانستان، صدها فعال مدنی، اجتماعی و سیاسی، روزنامهنگار، هنرپیشه و مدافع حقوق بشر را به دلایل آزادی بیان به قتل رسانده و یا سرکوب و زندانی کردهاند. این موارد مسبب ایجاد رعب و وحشت میان اقشار مختلف جامعه شده است. به همین دلیل مردم در تلاش فرار از افغانستان و مهاجرت به کشورهای دیگر برای دستیابی به فرصتهای خوبتر هستند که موج مهاجرت از افغانستان را سریعتر کرده است.
3- مخالفتهای سیاسی: کارمندان دولت پیشین و افرادی که 20 سال در چارچوب نظام جمهوری با طالبان جنگیدند، امروزه بیشتر مهاجر کشورهای دیگر هستند. دلیل ترس آنها، تفاوتها در ایدیولوژیهای سیاسی، قومی و مذهبی است. عدهای چون میخواهند با طالبان بجنگند، سعی میکنند در کشور ثالث فرصتهایی برای جنگ با طالبان بیابند و با کشورهایی که مخالف ایدیولوژی طالبان هستند، روابط دیپلماتیک برقرار کنند تا طالبان را به چالش بکشند و بتوانند این گروه را از قدرت کنار بزنند. برخی دیگر از ترس جان خود مهاجرت کردهاند؛ زیرا 20 سال با طالبان جنگیدهاند و به عفو عمومی این گروه باور ندارند. گروه سوم هم به دلیل اعتقادات دینی و مذهبی مجبور به ترک افغانستان تحت حاکمیت طالبان شدهاند؛ زیرا طالبان یک گروه دینی ایدیولوژیک فوقالعاده افراطی است که جز قرائت خویش، به ارزشها و اعتقادات کسی احترام نمیگذارند و پیروان مذاهب و ادیان دیگر را سرکوب میکنند. از همین رو، اقلیتهای دینی که شامل هندوها، سیکها، مسیحیان و یهودیان میشوند، مجبور به ترک افغانستان زیر سلطه طالبان شدهاند. این مساله هم به موج مهاجرتاز افغانستان افزوده است.
عوامل اقتصادی
عوامل دیگری که بر چالشهای اساسی و اجتماعی مردم افغانستان تحت کنترل طالبان افزوده، عوامل اقتصادی است. افغانستان با چالشهای اقتصادی قابل توجهی مواجه است که به تشدید روند مهاجرت کمک میکند.
1- بیکاری: رژیم طالبان فعالیتهای اقتصادی را مختل کرده و این امر منجر به نابودی گسترده مشاغل شده است. تغییر در دولت و رهبری جامعه، منجر به اخراج کارمندان بهویژه کارمندان مرتبط با دولت قبل، سازمانهای بینالمللی، سازمانهای خصوصی که به دلیل معادلات سیاسی فعالیت خود را متوقف کردهاند و بخشهایی که با ایدیولوژی طالبان ناسازگار تلقی میشوند، شده است. بیکاری از دلایل اصلی مهاجرت مردم افغانستان به کشورهای ثالث و مهاجرپذیر برای کار و تامین معاش خانوادههایشان هستند.
2- اختلال در فعالیتهای اقتصادی: تسلط طالبان بر کشور و متعاقب آن بیثباتی سیاسی، فعالیتهای مختلف اقتصادی را مختل کرده است. تجارتها، بهویژه آنهایی که با تفسیر طالبان از قوانین اسلامی ناسازگار تلقی میشوند، با محدودیتهای بیشتری از جانب این گروه مواجه هستند و بسیاری از آنها مجبور به توقف فعالیتهایشان میشوند. بیاعتمادی نسبت به گروه حاکم و محدودیتهای بیشمار این گروه بر مردم، سرمایهگذاریها را با ورشکستهگی مواجه ساخته است. پس از تسلط این گروه، صدها شرکت و هزاران سرمایهگذار خارجی فعالیتها و سرمایهگذاریهای خود در افغانستان را متوقف کردهاند. این وضعیت، مسبب بیکاری صدها هزار شهروند شده است. این مساله بحران اقتصادی و رکود اقتصادی بزرگی را دامنگیر افغانستان کرده است. این محدودیتها و اختلال در ثبات اقتصادی در داخل کشور، عامل قانعکنندهای برای افرادی است که به دنبال مهاجرت به خارج از کشور هستند.
3- عدم نظارت بر کمکهای بینالمللی و فساد مالی طالبان: کمکهای بشردوستانه که به افغانستان تحت کنترل طالبان صادر میشود، توسط سازمانهای بینالمللی نظارت دقیق نمیشود. با واریز این وجوه به بانک مرکزی افغانستان زیر کنترل طالبان، این کمکها مستقیماً به جیب سران طالبان میریزد و بخش بسیار کمی از آن به مردم افغانستان میرسد، آن هم به انتخاب گروه طالبان.
ماهیت درهمتنیده چالشهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی در افغانستان، برپیچیدهگی چشمانداز مهاجرت در افغانستان تاکید میکند. این عوامل اقتصادی یک محیط چالشبرانگیز برای افغانها ایجاد میکند و بسیاری را بر آن میدارد تا مهاجرت را وسیلهای برای فرار از آشفتهگی اقتصادی و جستوجوی یک معیشت باثباتتر در خارج از کشور بدانند و به خیل بزرگ مهاجران بپیوندند.
آپارتاید جنسیتی
محدودیتهای طالبان بر زنان و آپارتاید این گروه علیه اقلیتهای جنسیتی و زنان دو عامل از سه عامل اصلی مهاجرت تعداد زیادی از مردم افغانستان به کشورهای مهاجرپذیر است. طالبان با اعمال سیاستهای سختگیرانه و ارتکاب آپارتاید، مشکلات زیادی را در جامعه ایجاد کردهاند. آنها با اعمال محدودیتبر زنان و ارتکاب آپارتاید جنسیتی، به شمول خشونت، سرکوب و گرفتاری، باعث مهاجرت تعداد زیادی از مردم افغانستان به کشورهای همسایه و مهاجرپذیر شدهاند. زنان نیمی از جامعه کشور را تشکیل میدهند و هر خانواده افغان خواهان تحصیل پسر و دختر خویش است؛ اما طالبان با ایجاد محدودیتها مانع تحصیل دختران میشوند. این امر باعث میشود که خانوادهها به کشورهای همسایه و کشورهای مهاجرپذیر مهاجرت کنند تا آزادی و فرصتهای تحصیلی و کاری برای زنان و دختران خود به دست آورند.
فرار از طالبان
طالبان با وجود اعلام عفو عمومی و ادعای تامین امنیت، خود بهعنوان دشمن اصلی مردم افغانستان شناخته میشوند. حاکمیت این گروه نزدیک به دوونیم سال است که هنوز به مشروعیت ملی و بینالمللی دست نیافته است. مردم افغانستان زندهگی زیر سایه طالبان را بدتر از مهاجرت به کشورهای ثالث و بیخانمانی میدانند. طالبان با گرد هم آوردن گروههای تروریستی و تغییر برنامه درسی مدرن افغانستان به مدارس دینی، نگرانیهای زیادی را در افغانستان ایجاد کردهاند. مردم به این باورند که اگر تحت حاکمیت طالبان زندهگی کنند، فرزندانشان اعضای جدید گروههای تروریستهای جهانی خواهند بود و این مکاتب ایجادشده توسط طالبان با تغییر نصاب کامل آموزش در افغانستان از مدرن به دینی، چیزی جز افراطیت، قتل، ترور و کشتار تدریس نمیکنند. خانوادههای افغان نمیخواهند فرزندانشان بهعنوان تروریست با نصاب تعلیمی یک گروه تروریستی آموزش ببینند. بنابراین، عامل مذکور نیز مردم را مجبور به ترک افغانستانی که طالبان آن را به سیاهچالی برای شهروندانش مبدل کردهاند، میکند و به سیل مهاجرتها میافزاید.
نتیجهگیری
برگشتاندن طالبان به قدرت، به بحران مهاجرت چندجانبه ناشی از عوامل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دامن زده است. چشمانداز سیاسی با ترس و عدم اطمینان گسترده، بهویژه در میان کسانی که با دولت قبلی، سازمانهای بینالمللی یا مدافعان حقوق بشر مرتبط هستند، تاریک است. تفسیر تحریفشده طالبان از قوانین اسلامی، به ترس از آزارواذیت مردم افغانستان افزوده و فضایی از وحشت و رعب را ایجاد کرده است که مشخصه آن قتل، بازداشت و سرکوب آزادیهاست.
طالبان با وضع محدودیت بر طیفهای مختلف جامعه،مسبب مهاجرت میلیونها شهروند شدهاند. این گروه با ایجاد رعب و وحشت در 20 سال گذشته، مردم را به قدر کافی از خود دور ساخته است. بنابراین، زمان زیادی میطلبد تا این گروه بتواند در افغانستان به مشروعیت ملی دست یابد و با ادامه سیاست کنونی خود هیچگاه به مشروعیت داخلی نمیرسد. مردم افغانستان قربانی اصلی جنگ این گروه در افغانستان بودند و خانوادهای یافت نمیشود که از این گروه درد ندیده باشد. بنابراین، استقرار این گروه در افغانستان نهتنها امنیت فکری و روحی مردم را ربوده، بلکه مشکلات اقتصادی، آَشفتهگیهای سیاسی و دهها مشکل دیگر را به بار آورده است. این معضلات در اوضاع فعلی افغانستان، دلایل قانعکنندهای برای مهاجرت افغانها به کشورهای همسایه و مهاجرپذیر شده است؛ زیرا مردم بیوطنی و بیخانمانی را بهتر از زندهگی در زیر حاکمیت سیاه طالبانی میدانند. رویکرد جامعه ملل با حاکمیت تروریستی و استبدادی طالبان، مبتنی بر تعامل است و جامعه جهانی با نشان دادن روی تعامل به این گروه، است آنها را در سرکوب، بازداشت و شکنجه افغانها بازتر گذاشته است. افغانهایی که چیزی در دست ندارند، مجبورند به کشورهای همسایه مهاجرت کنند و متاسفانه در آنجا نیز با صدها مشکل دستوپنجه نرم میکنند.
موج مهاجرتها از افغانستان زمانی کاهش مییابد که جهان در قبال رژیم طالبان یک رویکرد متفاوت اتخاذ کند و این واقعیت را بپذیرد که طالبان همان طالبان 20 سال پیش هستند و تغییر نکردهاند. حمایت از فکر سرنگونی حاکمیت این گروه در افغانستان و ایجاد یک دولت مشروع ملی، که از بدنه مردم افغانستان به وجود آمده باشد، میتواند این مشکلات را حل کند. این مساله نهتنها مشکلات مهاجرت را کاهش میدهد، بلکه صدها مشکل دیگر که منشا آن طالبان است را نیز در افغانستان و جهان ریشهکن میسازد، که اساسیترین آنها خطر گسترش تروریسم است.
با ادامه وضعیت کنونی، بحران مهاجرت افغانها گستردهتر و پیچیدهتر خواهد شد و خطرات دیگر از جمله خطر گسترش تروریسم و گروههای افراطی که در زیر سایه حاکمیت طالبان تغذیه میشوند، دامن کشورهای منطقه و جهان را رها نخواهد کرد.