رابطه ایران و طالبان در این اواخر بیشتر به گرمی گراییده است. برخی مقامهای جمهوری اسلامی ایران به منظور جلب اعتماد طالبان داشتن هرگونه تماس با جریانهای مخالف این گروه را انکار کرده و حتا سعی میورزند تا وضعیت حاکم بر افغانستان را عادی نشان دهند. دیپلماتهای سفارت ایران در کابل در مقایسه با سفارتهای دیگر کشورها بهگونه متداوم با مقامهای طالبان دیدار میکنند. در این اواخر برخی محدودیتهای مرزی در مرزهای اسلامقلعه، ابونصر فراهی و نیمروز بهویژه در زمینه تجارت نیز مرفوع شده و رژیم کار از هشت ساعت به شانزده ساعت ارتقا کرده است. این در حالی است که چشمانداز تجارت طالبان با پاکستان روز تا روز تاریکتر میشود. حتا برخی اعضای سفارت ایران به ولایتهای دوردست افغانستان سفر کرده و از دیدار خود با مقامهای محلی طالبان گزارشها نشر میکنند. بهتازهگی سیدحسن مرتضوی، معاون سفارت ایران در کابل، به بامیان سفر کرده و با عبدالله سرحدی، والی طالبان برای این ولایت، دیدار و گفتوگو کرده است. هدف سفر مرتضوی نظارت از جریان کار شفاخانه امام خمینی در شهر بامیان اعلام شده که گفته میشود کار آن تقریباً به مرحله اکمال رسیده است. سفر موصوف به بامیان و دیدار و گفتوگویش با والی طالبان در رسانههای ایرانی بازتاب وسیع پیدا کرده است. البته رسانههای افغانستان نیز به نقل از رسانههای ایرانی انعکاس دادهاند.
گفتههای معاون سفیر ایران با والی طالبان برای بامیان در سه محور خلاصه میشود:
1- مرتضوی به طالبان اطمینان داده است که هدف ایران در افغانستان تامین صلح و ثبات است، نه چیز دیگر. وی برای آن که طالبان را اطمینان داده باشد، گفته است که تهران از نیروهای جنگطلب در افغانستان حمایت نمیکند: «سیاست راهبردی ایران ایجاد صلح، ثبات و امنیت در افغانستان است و هیچگونه حرکتی در ایران بر علیه منافع ملت افغانستان و به سود جنگطلبان شکل نگرفته و نمیگیرد.» آنگونه که در رسانهها بازتاب یافته به نظر میرسد که هدف مرتضوی از جنگطلبها نیروهای مخالف طالبان باشد، بهویژه آنانی که گزینه نظامی را نسبت به گفتوگو کارآمدتر میدانند. چیزی که این را تایید میکند، اظهاراتی است که قبلاً حسن کاظمی قمی، سفیر ایران در کابل، در دیدار با مولوی عبدالکبیر، معاون سیاسی رییسالوزرای طالبان، مطرح کرده بود: «ایران از اقدام نظامی علیه تمامیت ارضی افغانستان توسط هیچ گروهی حمایت نخواهد کرد.» روشن است که وقتی سفیر چنین گوید، معاونش روشنتر و صریحتر از وی خواهد گفت.
جمهوری اسلامی با اینگونه اظهارات میخواهد به طالبان اطمینان دهد که میزبانی از برخی جبهههای مخالف این گروه، لزوماً به مفهوم حمایت از آنها نیست و از این ناحیه باید اطمینان خاطر داشته باشند. شاید عاملی که مقامهای جمهوری اسلامی را ناگزیر به اینگونه اظهارات میکند، قوتگرفتن خطر داعش خراسان در خاک افغانستان است. جمهوری اسلامی گمان میکند که اگر به نیروهای مخالف طالبان روی خوش نشان دهد، این گروه ممکن است با میداندادن به داعش علیه منافع ایران، انتقام بگیرد. تهران که به دشمنی طالب و داعش باور دارد، سعی میورزد با تداوم گفتوگو با رژیم کابل این دشمنی را همچنان زنده نگه دارد.
۲- از گفتههای سیدحسن مرتضوی برمیآید که دولتهای غربی و اسراییل در پی آن هستند که طالبان را با ایران درگیر کنند. البته طالبان در نظر بخشی از نیروهای سیاسی ایران ابزار دست غرب بهویژه ایالات متحده شناخته میشوند. در این روایت از طالبان بهحیث اوکراین ثانی یاد میشود که میخواهد ایران را چون روسیه به دام اندازد. طالبان وفادار به غرب باشند یا نه، جمهوری اسلامی فکر میکند که درگیرشدن با این گروه به سود دولتهای غربی است. معاون سفیر ایران گفته است: «رسانههای غربی و اسراییلی به دنبال تنش میان ایران و افغانستان هستند.» در این صورت بدیهی است که ایران در حفظ تماس با طالبان میکوشد، ولو به قیمت عادی نشاندادن وضعیت در افغانستان.
به نظر میرسد که ضرورت برقراری تماس با طالبان برای جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر در شرایط جاری قابل درک است. شاید ایران در هیچ زمانی بهپیمانه شرایط حاضر در تنگنا قرار نگرفته باشد، با آنکه حمله حماس بر خاک اسراییل برایش تا جایی سودآور بوده است. فرماندهان نظامی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی همهروزه توسط اسراییل در خاک سوریه شکار میشوند و نمیتواند واکنش جدی نشان دهد. حوثیها که از نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی هستند، از سوی امریکا و بریتانیا سرکوب میشوند و تهران همچنان در سکوت است. امریکا که قرار بود خاور میانه را به قصد مهار چین ترک گوید، از نو ناگزیر به حضور در منطقه شده که این به زیان ایران است. پس تهران ترجیح میدهد طالبان را در مرزهای شرقیاش بهحیث دوست نگه دارد، حتا اگر تعبیر به ضعف و کرنش شود.
موضعگیری تازه طالبان بهویژه ملا هبتالله آخوندزاده، رهبر این گروه، در خصوص جنگ غزه نیز برای ایران جذابیت دارد. در حالی که موضع طالبان تا زمان این اظهارات ناروشن بود. در نوار صوتی منسوب به ملا هبتالله که تازه نشر شده، دولتهای غربی و اسراییل متهم به «نسلکشی مسلمانان» در غزه شدهاند. خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران اظهارات رهبر طالبان را اینگونه تیتر زده است: حمله لفظی شدید رهبر طالبان به امریکا و رژیم صهیونیستی.
3- توجه به اظهارات والی طالبان برای بامیان نیز حایز اهمیت است. عبدالله سرحدی مدعی شده که پس از برگشت طالبان به قدرت ریشه تبعیض قومی و مذهبی از افغانستان برکنده شده و زمینه حیات باهمی مسالمتآمیز اکنون میسر است. جالب این است که رسانههای ایرانی ادعای مقام طالبان را حتا بیشتر از اظهارات معاون سفیر تهران برجسته ساختهاند. برای نمونه، خبرگزاری فارس نوشته است: «والی ولایت بامیان با بیان این که افغانستان خانه مشترک تمام مردم بوده تاکید کرد که تعصبات قومی و مذهبی در دولت طالبان جایی ندارد.»
برخلاف خوشبینی جمهوری اسلامی و رسانههای وابسته به آن، شاید تنها تعریف واضح، روشن و همهپذیری که بتوان از طالبان ارایه داد، قومگرا بودن این گروه است. عرق قومی طالبان وقتی با عرق مذهبی درمیآمیزد، نتیجهاش انکار شیعیان افغانستان است که به نظر میرسد مقامهای جمهوری اسلامی آن را نادیده میگیرند.
طالبان در بیش از دو سال گذشته به بهانههای واهی شیعیان را از اجرای مراسم مذهبی، اگر بهگونه کامل باز نداشتهاند، محدودیتهای پرشماری وضع کردهاند. نشر و فروش کتابهای مذهبی شیعیان را منع کرده و از نصاب درسی دانشگاهها حذف کردهاند. یک مقام طالبان حتا مدعی شد که همه مردم افغانستان فقط پیرو مذهب حنفی هستند. طالبان در برابر کشتار هدفمند هزارهها و شیعیان موضع خنثا اختیار کردهاند. زنان و دختران جوان از مناطق هزارهنشین و تاجیکنشین به اتهام عدم رعایت پوشش طالبانی بهگونه هدفمند بازداشت میشوند. بهتازهگی رسانهها گزارش دادهاند که طالبان پیروان مذهب اسماعیلیه در بدخشان را مجبور میکنند تا فرزندانشان را به مدارس مذهبی اهل سنت بفرستند. این تلاش برای یکسانسازی عقاید است، نه حرمتگذاری به تنوع و کثرت.
جمهوری اسلامی که خود را حامی شیعیان در جهان اسلام میداند، اگر نمیتواند طالبان را از نقض حقوق شیعیان باز دارد، حداقل رسانههای وابسته به آن میتوانند طالبان را منادی وحدت ملی در افغانستان جلوه ندهند که این کار ساده است. دلخوشکردن ایران به شعارهای کذایی طالبان در زمینه رفع تبعیض قومی-مذهبی از سه حالت خارج نیست: حقوق شیعیان افغانستان برخلاف شیعیان جهان عرب برایش اهمیت ندارد؛ طالبان را ناقض حقوق شیعیان نمیداند؛ و اگر هم میداند، شاید فضای فعلی را برای ابراز واکنش مساعد نمیداند.