ادعای تامین امنیت بهمثابه ابزاری مهم، از گذشتههای دور به این سو در دست طالبان بوده است. این گروه با علم کردن این مساله، ضمن آنکه خود را شایسته حکمرانی بر مردم خوانده، شماری از کشورها را نیز فریفته است. اما واقعیتهای میدانی در نزدیک به سه سال گذشته چیزی دیگر را نشان میدهد: ناکامی طالبان در تامین امنیت. واقعیت این است که افغانستان زیر سلطه طالبان نهتنها شاهد امنیت نبوده، که از نو در منجلاب ناامنی گرفتار شده است. با آن هم مقامهای طالبان در دیدار با مقامهای خارجی و یا اشتراک در نشستهای مردمی، رژیم خود را حافظ و ضامن امنیت در کشور معرفی میکنند.
متاسفانه بازی طالبان با مساله امنیت، برخی کشورها، نهادهای بینالمللی و مقامهای خارجی را فریفته است. بارها دیده شده که نمایندهگان برخی کشورها در ملاقاتشان با طالبان از آنچه این گروه تامین امنیت سراسری میخواند، به نیکی یاد کرده و وضعیت را نسبت به گذشته نیک توصیف کردهاند. آمدورفت گردشگران خارجی به افغانستان نیز موجب عادینمایی وضعیت شده است. گروه طالبان هم که در پی شکار فرصت است، از این مساله حداکثر استفاده را میکند. همین اواسط هفته گذشته آسوشیتد پرس گزارش داد که طالبان برای جذب گردشگران بیشتر، دوره آموزش مدیریت جهانگردی برگزار میکنند. برپایه گزارش این رسانه، رقم گردشگران خارجی در افغانستان از سه سال به این سو افزایش داشته و مهمترین عامل آن کاهش قابل توجه خشونت عنوان شده است. در این گزارش گفته شده که رقم گردشگران خارجی از 691 تن در 2021 به 7 هزار تن در 2023 رسیده است.
طالبان در برخی زمینهها خیلی زیرکانه عمل میکنند که تشویق گردشگری به افغانستان یک نمونه روشن آن است. امارت طالب میخواهد گردشگران بهویژه آدمهای اهل فرهنگ و رسانه، پس از برگشت به کشورهای متبوعشان وضعیت جاری در افغانستان را عادی توصیف کنند. میزبانی طالبان از یک زن افغان غربنشین که با پوشش ضدطالبانی به شماری از ولایتهای افغانستان رفت و سپس به اقامتگاه دوم خود برگشت، تلاش برای سفیدنمایی وضعیت سیاه حاکم بر کشور بود. آن میزبانی در رسانهها زیاد هم خبرساز شد. رجوع گردشگران به افغانستان، مسالهای پیچیده است، به این دلیل که کشوری که در آن یک گروه تروریستی حاکم باشد، خطر وقوع حملات انتحاری هر دم متصور باشد، تمام حقوق و آزادیهای مردم بهویژه زنان و دختران نقض شود، رسانههای آزاد وجود نداشته باشد، خطر گروگانگیری بالا باشد و… چرا سفر به آن حایز اهمیت باشد؟ ممکن است کشورها و نهادهایی در زمینه با طالبان تبانی داشته باشند.
نمونه داخلی آن استفادهجویی، استفاده از یوتیوبران افغان است. در این شکی نیست که یوتیوبران تبدیل به یک ظرفیت رسانهای برای رژیم طالبان شدهاند. جالب است که در فضای باز جمهوریت رقم یوتیوبران پایین بود، شاید به این دلیل که رسانههای آزاد مجال فعالیت داشتند و فرصتهای اشتغالزایی به پیمانه این روزها بهگونه کامل نابود نشده بود. طالبان به یوتیوبران به این دلیل اجازه فعالیت میدهند که به سود آنان تبلیغ میکنند. نهتنها چنین میکنند که مخالفان طالبان را تخریب هم میکنند. آن دو لشکر (گردشگران خارجی و یوتیوبران) در خلق تصویر خوب از حاکمیت طالبان سخت تلاش کردهاند.
خلاف ادعای طالبان و لابیها و لشکریان این گروه، پارهای از نهادهای جهانی هرازگاهی گزارشهایی را به نشر میرسانند که حکایت از وخامت وضعیت میکند. یافتههای هیات معاونت سازمان ملل متحد برای افغانستان (یوناما) از وضعیت حقوق بشر در این کشور که اواخر هفته گذشته منتشر شد، نمونه خوبی است. در گزارش یوناما آمده که طی دو ماه سال جاری 36 غیرنظامی کشته و 118 تن دیگر زخمی شدهاند. این آمار اگر چه در نظر طالبان و لابیگران آن گروه ناچیز و بیمقدار است، ولی از سه جهت مهم مینماید: اول اینکه آن شمار کشته و زخمی محصول وقوع حملات انتحاری و انفجاری است؛ چیزی که طالبان ادعا میکنند آن را ریشهکن کردهاند. دوم، آن حملات از سوی گروه تروریستی داعش سازماندهی و به مرحله اجرا درآمده است؛ گروهی که طالبان حضور آن را با وقاحت تمام انکار میکنند. سوم، آن حملات، مردمان خاصی را به دلیل باورهای مذهبیشان نشانه گرفته است: هزارهها و شیعیان.
آمار فوق در نظر رژیم طالبان و حامیان آن به این دلیل ناچیز مینماید که چون دوره جمهوریت گروهی مانند طالبان وجود ندارد تا همهروزه با راهاندازی حملههای انتحاری شهروندان را دستهدسته به کام مرگ بفرستد. بعید نخواهد بود که دوام وضعیت جاری، داعش خراسان را تبدیل به نیرویی با چنان ظرفیت ویرانگری کند. همچنان نبود جنگ سبب شده که طالبان خود را قهرمان میدان معرفی کنند. بارها شنیده شده که طالبان و حامیان آن مدعی پایان کامل جنگ در کشور شدهاند.
یوناما همچنان از تهدید، بازداشت، شکنجه، زندانیسازی و قتل نظامیان حکومت پیشین توسط طالبان پرده برداشته است. این نهاد مدعی شده که از آغاز ماه جنوری تا پایان ماه مارچ سال روان 38 مورد بازداشت، 10 مورد شکنجه و 4 مورد قتل نظامیان پیشین را ثبت کرده است. مزید بر آن، طی دو هفته گذشته روزنامه 8صبح از مرگ سه نظامی پیشین پس از چند روز رهایی از شکنجهگاههای طالبان خبر داده است. میتوان گفت که آنان بر اثر شدت شکنجهای که در شکنجهگاههای طالبان متحمل شدهاند، جان باختهاند. شاید این نیرنگ جدید طالبان باشد؛ یعنی نظامیان پیشین را بهگونه آشکار تیرباران نکنند، ولی به میزانی شکنجه کنند که سلامت خود را از دست دهند و پس از چند روز آزادی در نهایت جان ببازند.
مورد فوق، از یک حیث ناامنی بزرگ در جامعه به حساب میرود، ولی لابیهای طالبان حساسیت آن را درک نمیکنند. با خواندن آن اخبار هولناک و دردناک در رسانهها صدها نفر متاثر شده و شاید هم به آسیب روحی مبتلا شوند. اینکه خانوادههای مقتولان و بستهگان دور و نزدیک آنان به چه میزان آسیب میبینند، درک آن دشوار است.
همینطور رقم خودکشیها افزایش بیپیشینه یافته است. رسانهها همهروزه از نقاط مختلف کشور از خودکشی شهروندان بهویژه جوانان و نوجوانان پیهم خبر نشر میکنند. عمدهترین دلیل خودکشیها، فقر گسترده، نبود شغل، سرکوب، از دست دادن امید به آینده بهتر و… عنوان میشود. بدون شک مسوول خلق اینهمه نارسایی، امارت طالبان است. طالبان با همه لاف و بلوفشان نهتنها قادر به رفع معضلات مردم نشده، که روزگار مردم را تلختر از گذشته کردهاند. این گروه از کنار این معضل اجتماعی نیز بهراحتی میگذرد و خم به ابرو نمیآورد. در حالی که تکثیر و انتشار خبر خودکشی یک جوان در رسانهها و صفحات اجتماعی بنا بر هر عاملی که باشد، دهها جوان و نوجوان دیگر را متاثر ساخته و بر دامنه ناامنی اجتماعی میافزاید.
رویداد تروریستی در هرات نیز زیاد دلآزار است. افراد مسلح موترسایکلسوار خیلی راحت به دم در مسجد آمدند و نمازگزاران را هدف تیراندازی قرار داده و شماری را به کام مرگ فرستادند؛ اما طالبان بهسادهگی از کنار آن رد شدند. در حالی که داعش مسوولیت آن را عهدهدار شده و مهمتر از آن هدف حمله مردم خاص با انگیزههای خاص بودهاند: هزارهها و شیعیان. بیمبالاتی طالبان در این خصوص نشان میدهد که اگر از کشتار هزارهها و شیعیان توسط گروههای تروریستی استقبال نکنند، با آن مخالفت هم نمیکنند. البته بر پایه ادعای رحمتالله نبیل، رییس عمومی پیشین امنیت ملی، استقبال هم میکنند. نبیل پس از آن حمله، مدعی شده که کسی به نام احمدشاه، عضو ارشد استخبارات طالبان، مسوول قتل هزارهها و شیعیان است.
شاید ثابت شده باشد که طالبان پروای مردم افغانستان بهویژه شیعیان را ندارند و همه همتشان معطوف به تامین امنیت خودشان است. حمله داعش در کابل بانک قندهار را در نظر بگیرید. طالبان از آن زمان به بعد تمام تمرکزشان را معطوف به تامین امنیت این شهر کردهاند. گفته میشود حتا افراد عادی در نمازهای جمعه یا در مکانهای مزدحم تلاشی بدنی میشوند. پس از آن بود که برای پرداخت معاش جنگجویانشان ترتیبات جدید روی دست گرفتند تا از رجوع به بانکها بینیاز شده و بار دیگر در معرض حمله داعش قرار نگیرند. اما هزارهها و شیعیان که قربانیان اصلی حملات داعش هستند، صدایشان مبنی بر اتخاذ ترتیبات امنیتی برای دفع خطرات احتمالی ناشنیده مانده است.