از آنجایی که فلسفه وجودی هشتم مارچ ایستادهگی متحدانه، یکدست و هماهنگ زنان در برابر بیعدالتی، نابرابری جنسیتی، ظلم و استبداد است، برای اولین بار این حقخواهی و ایستادهگی در برابر تبعیض و بیعدالتی جنسیتی توسط زنان کارگر کارخانه نساجی در شهر نیویارک اتفاق افتاد که پیامد فاجعهبار داشت. اما بعدها این حرکت تبدیل به نماد حقطلبی و ایستادهگی در برابر تبعیض جنسیتی شد که کشورها هر کدام با نگاه متفاوت تعریف و جایگاهی را برای این حرکت مشخص کردند. امروز در سراسر جهان از این روز تجلیل میشود و زنان جهان به این مناسبت به دستاوردهایشان در ساحات گوناگون زندهگی ارج نهاده و برای بهتر شدن وضعیتشان به دور از هر گونه تعلقات دیگر، قول اتحاد و همدلی به هم میدهند.
در روزگاری که جهان داد از حقوق بشر، حقوق اقلیتها و برابری جنسیتی میزند و در این عرصه، کنوانسیونها، میثاقها، منشورها و تفاهمنامههای زیادی به امضا رسیده است، احساس میشود که زنان افغانستان در جمع زنان دنیا نیستند. در زیر به چند مورد نقض گسترده حقوق اساسی زنان افغانستان از سوی طالبان میپردازیم:
1- محدودیتهای آموزشی: همه میدانند که زنان و دختران افغانستان بعد از ورود طالبان از ابتداییترین حقوق اساسیشان محروم شدهاند که نه دلیل اسلامی دارد و نه ریشه تاریخی. امروزه دختران و زنان افغانستان از حق دسترسی به آموزش برخوردار نیستند که پیامدهای ناگواری چون ازدواجهای اجباری، خشونتهای خانوادهگی، افسردهگی و خودکشی داشته است. زیرا کاخ رویاها و آرزوهای زنان و دخترانی که در حال آموزش بودند، فرو ریخته است و آنان دیگر امیدی به بهبود وضعیتشان ندارند.
۲- محدودیتهای شغلی: بعد از روی کار آمدن جمهوریت در افغانستان، زنان با وجود محدودیتها و تبعیض جنسیتی در جامعه مردسالار این کشور، توانسته بودند از فرصتهای پیشآمده استفاده بهینه کرده و در رشد اقتصاد خانواده و جامعه نقش ارزندهای ایفا کنند. زنان زیادی بودند که به تنهایی مصارف خانوادههایشان را تامین میکردند. اما محدودیتهای وضع شده از سوی طالبان علاوه بر این که جامعه را از رشد و توسعه اقتصادی باز داشته، پسلرزههای وحشتناکی چون فروش کودکان، خودکشی به دلیل وضعیت بد اقتصادی و سقف بلند خشونتهای خانوادهگی در پی داشته است.
۳- محرومیت از اجتماع و سیاست: سران طالبان با وجودی که روزانه یا هفتهوار هر کدام با زنی از آدرس دولتها و سازمانهای جهانی رودررو نشسته و موضوعات مهم جهان و افغانستان را به بحث میگیرند، به زنان اجازه مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را نمیدهند. این کار طالبان با اسلام مغایرت دارد؛ زیرا در اسلام زنان از کلیه حقوق اسلامی و انسانیشان برخوردار هستند. بنابراین، گفته میتوانیم که این رویکرد سیاسی است نه اسلامی.
۴- محرومیت از گشتوگذار: متاسفانه طالبان اخیراً علاوه بر دیگر محدودیتها، این بار دست به بازداشت زنان بهخاطر عدم رعایت پوشش طالبانی زدند که زنان را از انجام عادیترین کارهای روزمره محروم کرده است. در حال حاضر زنان نمیتوانند به تنهایی به مراکز خرید، رستورانتها و بازار بروند؛ چون میترسند که مبادا از سوی طالبان بازداشت شده و سرنوشت فاجعهباری را که زنان دیگر از سر گذراندهاند، تجربه کنند.
بنابراین، اکنون زنان و دختران افغانستان در گردباد سیاستهای ریاکارانه جهان و رویکرد زنستیزانه طالبان گیر ماندهاند. کسی نیست بپرسد که سرنوشت زنان و دختران بازداشت شده چه خواهد شد؟ آنان کجا هستند و چه شرایطی دارند؟ با این وضعیت، آدم ناخودآگاه به فکر حرمسرای قذافی میافتد که مبادا طالبان نیز زیر عنوان بازداشت زنان و دخترانی که حجاب مورد نظر این گروه را رعایت نمیکنند، به ایجاد حرمسراها دست زده باشند و شاید هم تولید مثل میکنند برای فتح جهان!
امروز که در آستانه هشتم مارچ، روز جهانی همبستهگی زنان قرار داریم، جا دارد بار دیگر صدا بلند کرده و از جهان کور و کر و سازمان ملل بخواهیم که به وضعیت فاجعهبار زنان افغانستان رسیدهگی کنند. به آنان باید گفته شود که سخنرانیها و بیانیههای نمایشیتان هیچ دردی را درمان نمیکند. شما اگر واقعاً به حقوق بشر احترام قایل هستید، باید برای دفاع از حقوق زنان افغانستان قاطعانه در برابر طالبان ایستاده و نگذارید آنان همچنان به اعمال سیاستهای زنستیزانهشان ادامه دهند.