همین حالا که این متن را میخوانید، ۸۰۰ میلیون زن در دوران قاعدهگی خود به سر میبرند؛ فرآیندی طبیعی که در بیشتر کشورها از جمله افغانستان تابو است. از زنان میپرسم: اولین چیزی که درباره این اتفاق میدانستید، چه بود؟ اینکه روند طبیعی بدن است؟ با درد جسمی و روانی همراه است؟ چرا خونریزی دارید؟ مطمینا هیچیک از اینها، پرسش و دغدغه شما نبوده است. فکر کنید، اولین چیزی که درباره این اتفاق میدانستید، حتا اسم آن (عادت ماهانه، قاعدهگی، دشتان، حیض، پریود و منس…) هم نبوده، بلکه آنچه بار اول فهمیدهاید، اگر نترسیده باشید، این بوده که یک اتفاق شرمآور برایتان افتاده است. تا حال فکر کردهاید که اگر مردان این حالت را تجربه میکردند، نه زنان، آن وقت نوع نگاه به قاعدهگی چگونه میبود؟ شاید خونریزی قاعدهگی نه «نجاست» و «پلیدی» که نشانه برتری مردان و چرخه ماهانه تزکیه نفس و پاکی مردان به حساب میآمد. همانگونه که ختنه پسران جشن گرفته میشود و به اصطلاح «شاه کوچک» میشوند، بعید نیست که در آن صورت اولین دوره قاعدهگی نیز، با جشن و تبریکی همراه میبود.
بیشتر زنان در طول زندهگی خود حدود ۳۵ تا ۴۰ سال وارد این چرخه میشوند، بعضی بیشتر و بعضی کمتر. برای برخی توام با درد جسمی و برای برخی همراه با رنجشهای روحی است. با آنکه این یک حالت طبیعی میان زنان است و صدها میلیون زن در سراسر جهان آن را تجربه میکنند، آنچه را باید برای مدیریت قاعدهگی با خیال راحت، بهداشتی و بدون شرمندهگی در اختیار داشته باشند، ندارند. این موضوع در هالهای از ابهام و شرم قرار دارد و همچنان مسکوت گذاشته شده و تا هنوز بهعنوان یکی از سرسختترین تابوهای زیستشناختی باقی مانده است، بهنحوی که در تقویم جهانی برای مقابله با این موضوع امروز، ۲۸ می، به این عنوان نامگذاری شده است. در سال ۲۰۱۴ سازمان مردمنهاد فعال در زمینه بهداشت زنان (Dwash United)، ۲۸ می را روز جهانی بهداشت قاعدهگی نامگذاری کرده است؛ نامگذاریای که هدف آن آشنایی زنان با نکات بهداشتی مهم در این دوره، آشنایی با چرخه آن، توانایی در تغییر بهبود شرایط، بهانهای برای گسترش آگاهی و از بین بردن تابوی قاعدهگی در برخی جوامع است.
در جوامع جنسیتزده و مردسالار که سخن از بدن زن، خصوصیات فزیولوژی و محصولات مرتبط به آن، تابو محسوب میشود، قاعدهگی یا عادت ماهوار زنان مثال روشنی از این ماجرا است. در جامعه ما برای خیلی از آدمها خصوصا زنها و حتا بعضی از زنان و مردان آگاه و تحصیلکرده، صحبت از قاعدهگی و عادت ماهانه و دردها و مشکلات و محدودیتهایش (خصوصا در مقابل مردان) شرم به حساب میآید. دختران زیادی به دلیل عادت ماهانه مورد انگ، طرد و تبعیض قرار میگیرند. دختران نوجوان با تجربه قاعدهگی، از یک سو درگیر تغییرات جسمانی بدن هستند و از دیگرسو درگیر کنشها و واکنشهای اجتماعی، هنجارها و ارزشهای اجتماعیاند که جامعه از آنها انتظار دارد.
بلوغ دختران در جامعه ما در هالهای از مذهب، اسطوره، هنجار، تابو و ارزشهای جامعه پوشیده شده و تبدیل به عرصه رازآلود و ناشناخته شده است. جنسیت و جوانی دو مولفه بسیار مهم در افغانستان است، طوری که با ورود دختران به دوره بلوغ آنها از گروه پسران در جامعه جدا میشوند، قوانین و مقررات خاصی برایشان اجرا میشود و طیفی از ابزارهای کنترل برای مهار ساختن تمایلات جنسی آنها بهطور غیرمستقیم و مسقیم در نظر گرفته میشود. برای دختران بلوغ بیش از آنکه همراه با آگاهی از خویش باشد و درباره بدن خویشتن خویش بدانند، با مراقبت و کنترل همراه است؛ بهگونهای که جامعه و فرهنگ سازوکارهای فزیولوژی بدن را تحت شعاع خود قرار میدهند و منجر بیگانهگی زنان با بدنشان میشوند. بهطور مثال، دختران نوجوان در این دوره با بدن در حال تغییر خویش بیگانهاند (به این معنا که نفرت دارند) و از آشنایی با خواسته و نیازهای بدن خویش و حتا رشد آن دور نگه داشته میشوند.
به دلیل فرهنگ غلط و ناآگاهی مردم، بیشتر زنان در دوره قاعدهگی نهتنها احساس شرمندهگی کرده، آن را مخفی میکنند، حتا خود را «نجس» و «ناپاک» هم میدانند و با اصطلاحات غلط سبب تحقیر خود میشوند. بهگونه مثال اسمی که بیشتر از دیگر نامهای این سیکل ماهانه میان مردم ما رواج دارد، «مریضی ماهوار» است. اغلب زنان به قاعدهگی «مریضی» میگویند و دوران پایان قاعدهگی خود را «پاک شدن» میدانند، در حالی که این یک اصطلاح نادرست جاافتاده برای این دوره طبیعی است و باور به «پلید بودن زن» در دوران قاعدهگی را میرساند.
در افغانستان بهسان دیگر نقاط جهان، قاعدهگی یک تابوی اجتماعی است. نگاه به آن طوری است که انگار گناهی باشد. زنان پنهانی با آن کنار میآیند. حرف زدن درباره آن شرم و نام گرفتن از آن بیادبی است. هیچ اطلاعاتی به دختران در این مورد داده نمیشود. در آموزشهای دختران نوجوان هرگز سخنی از قاعدهگی، هورمونهای جنسی و نیازهای جنسی بدن در آن سن نوجوانی زده نشده است و بیشتر محتوا درگیر مراقبت و کنترل دختران است، طوری که بلوغ دختران سرآغاز پروسه کنترل شدید برای آنها است. حرفی هم اگر از قاعدهگی است، در کتب فقهی از زبان مردان گفته شده است. تعداد معدودی از دخترانی که توفیق خواندن کتب فقهی را یافته باشند و در صورتی که مدرس آنها از شرم از سر فصل «حیض» و «نفاس» با خاموشی نگذشته باشد، در این مورد معلومات ناچیزی به دست آوردهاند؛ اما آن هم روشن و صریح در این مورد سخن نزده است و بیش از آنکه توجهش به بهداشت و چگونهگی مراقبت زنان باشد، متمرکز بر رفتار دینی زنان در آن حالت است. مثلا آمده است که در این دوره، زنان کتاب مقدس را به دست نگیرند، نماز نخوانند و چون «ناپاک هستند» به مسجد نروند.
واقعا در این دگرگونی فزیولوژیکی طبیعی چه دلیلی برای خجالت، پنهانکاری و شرم وجود دارد؟ بهطور منطقی در بیان زمان و مسایل مشکلات مربوط به پریود کوچکترین بیحیایی و بیادبی را نمیشود پیدا کرد. پس چرا این موضوع در کشور به این اندازه تابو بوده و هنوز هم است؟ شاید به نظر برسد که دلیل این شرمناکی عادت ماهانه یا قاعدهگی، با اندام جنسی گره خورده باشد، ولی مساله تنها اندام جنسی نیست، چرا که اندام جنسی مردان اینهمه مایه خجالت نیست (به دشنامهایی که با افتخار مردان با ذکر اندام جنسی خویش میدهند و به مراسم ختنه یا سنت پسران توجه کنید).
اینکه زن بودن و آنچه مربوط به او است همواره تابو و پوشیده مانده، امری تازه نیست و تعجبی هم ندارد که از دین گرفته تا اسطوره و ادبیات یکسره فهم ناعادلانه از قاعدهگی ارایه دادهاند. در طول تاریخ رسوم، ادیان و تفکرات سختترین قانونها را در هنگام قاعدهگی بر زنان وضع کرده و شکنجهشان کرده است/میکند. بهطور نمونه «دشتانیستان» به کلبههایی گفته میشد که زنان به دور از غذا و آسایش زندهگی در هنگام قاعدهگی در آنجا به سر میبردند. در حال حاضر نیز شکنجهها بهگونه متفاوتتر اما هنوز باقی است. عدهای غذایی را که با دستان زنی که در حالت قاعدهگی به سر میبرد پخته شده است، نمیخورند. زنان بسیاری به دلیل عادت ماهانه مورد تمسخر قرار میگیرند و در واقع شکنجه میشوند. در بیشتر موارد، وقتی زنی در حالت پریود رنج جسمانی و روانی را تحمل میکند و از سوی اطرافیانش درک نمیشود، در واقع شکنجه شده است.
قاعدهگی و روند مخفیانه کنترل آن
تابو دانستن قاعدهگی و نگاه منفی به چرخه طبیعی خونریزی ماهیانه در بدن زنان، سبب شده است که محصولات مرتبط به آن مانند «نوار بهداشتی» نیز تابو انگاشته شود. در نتیحه زنان چیزی در مورد بهداشت و استفاده از نوار بهداشتی مناسب در این زمان را نمیدانند. تعداد زیادی از زنان ناچارند از پارچههای غیربهداشتی استفاده کنند و در بهترین حالت، دسترسی به نوار بهداشتی برای زنان یک عملیات پولیسی و مخفیانه است. زنان خود برای خرید نوار بهداشتی به فروشگاه نمیروند، یا موقع خرید آن نوعی شرم و دلهره را تجربه میکنند. نوار بهداشتی هم در جای پنهانی در فروشگاه، مانند یک کالای ممنوعه گذاشته شده و از معرض دید عموم پنهان است.
فقر و بهداشت در دوره قاعدهگی
وضعیت بد اقتصادی در افغانستان، مردم را در معرض فقر و گرسنهگی شدید قرار داده است. این شرایط بر تمام ابعاد زندهگی مردم بهشدت تاثیر گذاشته است، عدم دسترسی به بهداشت و خدمات صحی نیز از جمله مواردی است که مردم با آن دستوپنجه نرم میکنند. آن عده معدود زنانی که از لحاظ مالی در سطح بهتری قرار دارند، شاید در مورد بهداشت دوران قاعدهگی مشکلی نداشته باشند؛ اما در مورد زنان فقیر مساله به این سادهگی نیست. دسترسی زنان به محصولات قاعدهگی، یکی از مولفههای بهداشت زنان است. در افغانستان اما بیشتر زنانی که دور از شهر زندهگی میکنند، با نوار بهداشتی آشنایی ندارند. آنها هنوز از لباسهای کهنه و پارچههایی که با هر بار مصرف، چندین مرتبه شسته میشوند، استفاده میکنند. واضح است که آلودهگی این پارچهها با هر بار مصرف افزایش مییابد و استفاده از آن سبب بروز بیماری در زنان میشود.
اختراع نوار بهداشتی که گامی مهم در جهت تامین سلامت زنان محسوب میشود، در افغانستان اما میان همه زنان چندان آشنا نیست. جدا از اینکه در مناطق دور از شهر زنان با نوار بهداشتی آشنایی ندارند، فقر و گرسنهگی نیز آنان را در تهیه نوار بهداشتی با مشکل روبهرو ساخته است. بیشتر زنان به دلیل عدم توانایی در تامین هزینه نوار بهداشتی، از آن استفاده نمیکنند و یا هم مشکلات اقتصادی چنان رویشان آوار شده است که تهیه نوار بهداشتی جزو اولویتهای خانواده نیست. در چنین شرایطی، زنان مجبورند با روشهایی که چندان بهداشتی نیست، خون قاعدهگی خود را کنترل کنند.
مبرهن است که سخن گفتن از قاعدهگی بهعنوان یک فرآیند طبیعی، نباید تابو و شرمآمیز باشد. باید برای از میان برداشتن این تابو، در هر سطحی اقدام کرد. هرچند شکستن تابویی مثل قاعدهگی که قدمت چندهزارساله دارد، بهآسانی میسر نمیشود، اما هر گامی هر چند کوچک در زمینه آگاهیدهی و آفتابی کردن این سیکل طبیعی، مفید و موثر است. ناآگاهی از این فرآیند که نصف جامعه بشری آن را تجربه میکنند، درست نیست. اشاره به این نکته نیز مهم است که صحبت از قاعدهگی و بهداشت دوره قاعدهگی، تنها مساله فردی و مربوط به زنان نیست، بلکه این مساله با سیاستهای کلان اقتصادی، اجتماعی و مذهبی جامعه گره خورده است. در حال حاضر افغانستان تحت سلطه رژیم ضد زن است. مسایلی که جهت رفاه زندهگی زنان است، مورد توجه این رژیم نیست و توقع از آنها هم درباره بهبود شرایط زندهگی زنان از ریشه اشتباه است. پس با این وضع، تنها راه چاره این است که رسانههای آزاد، خانوادهها و نهادهای دیگر آگاهی در زمینه قاعدهگی و بهداشت قاعدهگی را در اختیار همهگی قرار دهند تا زنان و مردان کنار هم و باهم زندهگی سالمتری داشته باشند.