منبع: روزنامه دان
نویسنده: محمدامیر رنا
برگردان: اسما فتاحی
پس از خروج نیروهای ایالات متحده و ناتو از افغانستان، استراتژیستها در واشنگتن احساس کردند که پاکستان به آنها خیانت کرده است.
جدا از برخی «ناراحتیهای» قدیمی علیه پاکستان، ایالات متحده از نحوه جشن گرفتن تسلط طالبان بر کابل بهعنوان یک «پیروزی» در پاکستان، نگران شد.
حتا عمران خان، نخستوزیر پاکستان، در آن زمان نتوانست شور و شوق خود را نسبت به تسلط طالبان بر افغانستان مهار کند و گفت که «آنها طوق بردهگی را شکستهاند».
اکنون کمتر از دو سال پس از به قدرت رسیدن طالبان، ناامیدی در پاکستان به سطحی رسیده است که این کشور در حال بازنگری و تقویت سیاستهای امنیتی داخلی خود، علاوه بر تلاش برای ترمیم روابط خود با واشنگتن است. هنوز مشخص نیست که رابطه عاشقانه پاکستان با طالبان به پایان رسیده است یا خیر. با این حال، واضح است که پاکستان در تلاش برای احیای همکاری ضد تروریسم خود با ایالات متحده است. ظاهراً تمرکز استراتژی مبارزه با تروریسم، بر گروههای تروریستی فعال در افغانستان است، از جمله تحریک طالبان پاکستان.
بلاول بوتو زرداری، وزیر امور خارجه پاکستان، در آخرین سفر خود به واشنگتن اشاره کرد که پاکستان و ایالات متحده در ماه آینده برای بررسی احتمالات هماهنگی تلاشها برای مبارزه با تروریسم گفتوگو خواهند کرد. اسلامآباد درک میکند که همکاری و همگرایی با استراتژی مبارزه با تروریسم، میتواند چشمانداز همکاری اقتصادی و استراتژیک را گسترش دهد. تاکنون ایالات متحده محتاط بوده است؛ نه اشتیاق زیادی نشان داده و نه همکاری با پاکستان را رد کرده است.
ایالات متحده احیای برنامه صندوق بینالمللی پول برای پاکستان را تسهیل کرده است. این کشور همچنین به بازسازی مناطق آسیبدیده توسط سیل در ماه جون سال گذشته تعهد داده و به پاکستان کمک کرد تا حدود 9 میلیارد دالر را در کنفرانس جینوا جمعآوری کند.
اگرچه کانالهای رسمی دفاعی و دیپلماتیک بین دو کشور فعال است، ایالات متحده بهگونه شفاهی حمایت خود از پاکستان را برای تلاشهایش در مقابله با تروریسم تضمین کرده است. با این حال، چشمانداز همکاری گستردهتر به رخدادهای ژیوپلیتیک منطقهای و شدت تهدید تروریسم بستهگی دارد.
ایالات متحده همچنین تا حد زیادی نگران واکنش تشکیلات نظامی پاکستان (که در مقابله با تروریسم با آنها همکاری خواهد کرد) و رابطهای که آنها با طالبان دارند، خواهد بود. مهمتر از همه، رویکرد پاکستان در حفظ تعادل در روابط خود با چین و ایالات متحده، نیز بهطور قابل توجهی در همکاری احتمالی واشنگتن نقش خواهد داشت. تا آنجایی که به همکاری استراتژی مبارزه با تروریسم مربوط میشود، هدف اصلی ایالات متحده حذف القاعده ضعیفشده از منطقه و کنترل گروه شبهنظامی «دولت اسلامی – خراسان» خواهد بود. تیتیپی تهدید قابل توجهی برای ایالات متحده نیست؛ زیرا فقط بر پاکستان متمرکز است. پاکستان باید ایالات متحده را متقاعد کند که تحریک طالبان پاکستان به اندازه القاعده تهدیدی قوی است که هنوز پیوندها یا جاهطلبیهای جهانی دارد. جالب توجه است که این دیدگاه در پاکستان و منطقه وسیعتر نیز وجود دارد که تحریک طالبان پاکستان میتواند خطری مشابه برای رژیم طالبان ایجاد کند که القاعده در دهه 1990 برای اولین رژیم طالبان ایجاد کرد.
طالبان افغان تاوان عدم همکاری علیه القاعده را پرداختند و این بار تحریک طالبان پاکستان در حال آزمایش اعصاب این گروه خواهند بود. بدیهی است که هیچ نشانهای مبنی بر قطع کامل ارتباط طالبان با تحریک طالبان پاکستان وجود ندارد و این باعث تشدید خشم در پاکستان شده است.
اگر هر دو طرف در مورد همکاری استراتژی مبارزه با تروریسم توافق کنند، چالش واقعی تعیین یک استراتژی برای اجرای این همکاری خواهد بود. اگر قرار است همکاری به اشتراکگذاری اطلاعات محدود شود، آنگاه این امر قبلاً در سطوح خاصی اتفاق افتاده است. آیا ایالات متحده مانند گذشته در حمله بر رهبری تحریک طالبان پاکستان از طریق هواپیماهای بدون سرنشین کمک خواهد کرد؟ راههایی برای افزایش پشتیبانی فنی و لوجستیکی با ایالات متحده وجود دارد.
اما سوال اصلی این است که چگونه پاکستان با رژیم طالبان که از قبل به حمایت پاکستان در قتل ایمن الظواهری، رهبر القاعده در کابل مشکوک است، برخورد خواهد کرد؟
هر گونه همکاری عملیاتی بین دو کشور، میتواند چالش امنیتی داخلی و سیاست پاکستان را نیز پیچیده کند. همکاری گسترده استراتژی مبارزه با تروریسم با ایالات متحده، مانند راه رفتن روی طناب برای پاکستان است. معمولاً در بسیاری از محافل سیاسی در واشنگتن و اسلامآباد اعتقاد بر این است که ایالات متحده و جهان بهطور کلی اجازه نمیدهند کشوری که دارای زرادخانه هستهای است، برای مدت طولانی دچار بحران اقتصادی شود، بهویژه زمانی که این دولت برای عادیسازی روابطش با ایالات متحده امریکا تلاش میکند. این کارشناسان اغلب پیشنهاد میکنند که پاکستان بهخوبی در چارچوب چندجانبه ایالات متحده قرار میگیرد. آنها استدلال میکنند که پاکستان سابقه طولانی در روابط دوجانبه با ایالات متحده دارد و از این کشور میتواند با اطمینان در مدیریت صفحه شطرنج خود در آسیای جنوبی و مرکزی استفاده کند.
با این حال، چنین خوشبینیای به بهبود تصویر پاکستان در ارزیابیهای امنیتی امریکا، بهویژه زمانی که صحبت از چین میشود، کمکی نکرده است. آخرین گزارش سالانه وزارت دفاع ایالات متحده، پاکستان را بهعنوان تنها شریک استراتژیک چین در هر شرایط آبوهوایی رتبهبندی کرده که چین میتواند مکانی را برای تاسیسات لوجستیکی نظامی در نظر بگیرد. در سناریوی استراتژیک منطقهای، همکاری استراتژیک پاکستان و چین اجباری است و همکاری آنها تنها افزایش خواهد یافت. با این حال، حفظ تعادل برای پاکستان چالشبرانگیزتر خواهد شد؛ زیرا تنشهای امریکا و چین افزایش مییابد و ممکن است مرحلهای فرا برسد که پاکستان گزینه بیطرفی را نداشته باشد. با این حال، اگر تنشها به سطحی برسد که کانالهای رسمی دیپلماتیک هیچ دلیلی برای امیدواری ایجاد نکنند، میتوانند کانالهای غیررسمی بین دو قدرت جهانی را تسهیل کنند.
پاکستان برای به دست آوردن چنین قدرت دیپلماتیکی، نیاز به بهبود اقتصادی دارد که تنها با کمک امریکا، چین و دیگر کشورهای دوست در خلیج فارس امکانپذیر است. همکاری استراتژی مبارزه با تروریسم ارزش متفاوتی نسبت به دهه گذشته دارد. پاکستان باید کلید جدیدی بیابد تا خود را به چشمانداز سیاسی منطقهای مرتبط کند. تا کنون مشخص است که کلید چگونه خواهد بود، اما بهبود اقتصادی و ثبات سیاسی میتواند محیط مساعدی را برای بازنگری فرآیندها فراهم کند.
چین بیشتر نگران وضعیت تروریسم در پاکستان است؛ زیرا این یک تهدید بزرگ برای سرمایهگذاری مربوط به CPEC میتواند باشد. بیجینگ همچنین مایل است حمایت خود را برای مقابله با تهدیداتی که پاکستان باید با آنها مبارزه کند، با یا بدون کمک رژیم طالبان در افغانستان، گسترش دهد.