پسر خردسالی کتابها را جمعوجور میکند. لوحهای را روبهروی دکانش نصب کرده و روی آن با قلم درشت نوشته است: «تهیه مونوگراف». روی خود را میچرخاند و میگوید: «بفرمایید، چه کار داشتید؟» به محض شنیدن اسم پایاننامه (مونوگراف) با عجله پاسخ میدهد: «چی قسم مونوگراف کار داری، دَ کدام رشته، چند صفحه باشه؟» فهرستی را رو میکند که در آن بیشتر رشتهها درج است. سپس طرح تحقیقیای را از کتابچهای بیرون میآورَد و سیر تا پیاز نوشتن پایاننامه را حتا بهتر از یک دانشجو توضیح میدهد. در جواب احتمال پذیرفتهشدن آن میگوید: «تا فاینل کتت هستیم.» جالبتر اینکه به گفته وی، بیشتر مونوگرافها از سوی استادان دانشگاه یا به همکاری آنان تهیه میشود. «بخوان و رد شو»، شاید حکایت فراغت بیشتر دانشجویان از دانشگاههای کشور اینگونه باشد.
پارچههای تبلیغاتی «تهیه و ترتیب پایاننامه تحصیلی» در کابل به کثرت یافت میشود؛ تبلیغاتی که در دیوارها، لوحهها و پایههای برق نصب شده و دانشجویان را به خرید پایاننامهها از طریق بازار سیاه فرا میخوانَد. این روزها تهیه پایاننامه دانشگاه کار سختی نیست. حتا تیزس دوره ماستری را نیز با پول مناسب میتوان یافت. کافی است به کتابفروشیهای جویشیر، مطبعههای چهارراهی صدارت، مارکیت ملی پل سرخ و چندین جای دیگر مراجعه شود؛ دکانهایی که پایاننامههای تکمیل شده را با قیمت مناسب در اختیار دانشجویان میگذارند تا آخرین مرحله فراغت از دانشگاه را بیدردسر سپری کنند، اما هیچ کسی نیست که دانشجویان را از تبعات کارشان باخبر سازد. در شماری از کشورها قاعده به گونهای است اگر متن پایاننامه تا ۲۵ درصد تکرار باشد، پایاننامه رد میشود.
تابلوهای تبلیغاتی تهیه پایاننامهها در شهر حکایت از آشفتهگی در نوشتن و دفاع آن در دانشگاهها دارد، اما وزارت تحصیلات عالی خلاف آن، از کاهش چشمگیر فروش این پایاننامهها در بازار سیاه صحبت میکنند. معاون سخنگوی این وزارت نوشتن پایاننامه را مکلفیت دانشجویان میخوانَد و نقش راهنمایی استادان دانشگاه را ارزنده تلقی میکند.
میزان مکانهایی که در آنها پایاننامه به فروش میرسد، به دلیل تعدد و پراکنده بودن آن مشخص نیست، چرا که حتا هستند افرادی که بیسروصدا در خانهها یا روی کرسی دفتری نشسته و پایاننامه مینویسند. شماری از دانشجویان میگویند که با توجه به راحتاندیشی استادان دانشگاه، پایاننامههای تقلبی نیز به راحتی طی مراحل و دفاع میشوند. اشرف (اسم مستعار) به تازهگی از یک دانشگاه خصوصی سند فراغت گرفته است. به جز او، تمامی همصنفانش پایاننامههای آماده (تقلبی) را به استاد سپردند و بیسروصدا و کماکان موفقانه به دوره دانشگاهیشان نقطه پایان گذاشتند. اشرف اما چندین روز برای نوشتن پایاننامهاش پایین و بالا دوید و سرانجام با دردسرها آن را دفاع کرد. شاید اگر دوباره وی را بگذارند که پایاننامه بنویسد، درست میرود همانجایی که دیگر دوستانش تهیه کرده بودند و او نیز بیدغدغه مانند دیگران تمامش خواهد کرد.
در گذشتههای نهچندان دور، روش به گونهای بود که دانشجویان هنگام نوشتن پایاننامهها، موضوعشان را در روی ورق درج میکردند. سپس به دلیل پراکندهشدن اوراق، تعیین موضوع در آینده پیچیده میشد. دیگر دانشجویان نیز از همین چانس استفاده کرده و پایاننامههای ثبت شده را دوباره ثبت میکردند. استادان دانشگاه آن زمان میگفتند که به زودی یک دیتابیس آنلاین در سایت وزارت تحصیلات عالی ایجاد میشود که میتواند پایاننامههای تقلبی و میزان تکرار متن آن را تشخیص دهد. حدود چهار سال پس از آن وعده و وعیدها استادان دانشگاه، وزارت تحصیلات عالی تازه از آغاز کار روی این طرح خبر میدهد. هرچند دیتابیس از سوی این اداره در دانشکدههای دانشگاهها ایجاد شده و میتواند پیشینه موضوع پایاننامه را تشخیص دهد، اما به نظر میرسد این راهکار نیز کار به جایی نبرده و شماری از دانشجویان با فریب دادن استادان و مسوولان دانشگاهها، پایاننامههای استفاده شده را با وارد کردند تغییر اندکی در عناوینشان، دوباره میقبولانند.
تابلوهای تبلیغاتی تهیه پایاننامهها در شهر حکایت از آشفتهگی در نوشتن و دفاع آن در دانشگاهها دارد، اما وزارت تحصیلات عالی خلاف آن، از کاهش چشمگیر فروش این پایاننامهها در بازار سیاه صحبت میکنند. معاون سخنگوی این وزارت نوشتن پایاننامه را مکلفیت دانشجویان میخوانَد و نقش راهنمایی استادان دانشگاه را ارزنده تلقی میکند. به باور حنیف فرزان، هر نوع تقلب و نمونهبرداری غیرقانونی است و نزد دانشگاهها و این اداره پذیرفته نمیشود. گفته میشود که این وزارت مراکز تحقیقی را برای دانشجویان ایجاد کرده تا دانشجویان خود دست به تحقیق بزنند و با تلاش خودشان پایاننامه بنویسند، اما هنوز هیچگونه برخورد قانونی از سوی این وزارت با فروشندهگان پایاننامهها ثبت نشده و این اداره در مورد رفع این معضل با نهادهای امنیتی همآهنگی نکرده است.
بازارهای سیاه فروش پایاننامه در سطح شهر حکایت دیگری دارد. مردی در درون دکانی به نام «اقرأ کتاب»، از کتابفروشیهای جوی شیر نشسته و با کسی صحبت میکند. تابلوی درشتی بر دروازه کوبیده و روی آن نوشته است: «تهیه مونوگراف». در همهمههای عابران و گفتوگوی دکانداران، مردی میگوید که سابق برای دانشجویان پایاننامه مینوشته، اما اکنون زیاد شده و دیگر نمینویسد. به سمت دکان دیگری اشاره میکند: «کتاب فروشی فیضی». پارچه تبلیغاتیای روبهروی دکان آویزان شده که با وزش باد، مدام در حرکت است. کودکی حدود ۱۳ ساله بالای میزی نشسته و کتابها را مرتب میکند. با اصرار پی هم، اسمش را نمیگوید، اما کارت دکانش را میسپارد و پیشنهاد میکند که در صورت ضرورت به تهیه پایاننامه، به همان شمارهای که در کارت درج شده، باید زنگ زد.
او که حتا دوره مکتب را به پایان نرسانده، تمام ریز و درشت پایاننامهها را میداند. میگوید که پایاننامههای آماده دارد: «جور کدهگی هم داریم.» دستش را لای کتابها میگذارد و فهرستی از موضوعات پایاننامهها را بیرون میکشد: «این قدر مونوگرافها را استاد ما جور کده. چند صفحه اس. دَ بخش ژورنالیزم و بخشهای دگه.» نرخهایش اما متفاوت است؛ از چهار هزار تا شش هزار. با جرأت میگوید: «جور کدهگی چهار هزار اس.» در جواب اینکه آیا استادان دانشگاه پایاننامه بازار سیاه را قبول خواهند کرد، دوباره به سمت کتابها دستش را دراز میکند و کتابچهای ضخیم را بر میدارد. صفحاتش را باز میکند و ورق میزند: «ما اینقه چیزا ره دَ مونوگراف جور میکنیم. جزئیات تحقیق ما شامل طرح تحقیق، شرح مسأله، روش تحقیق، هدف تحقیق و …»
تازه، بازارهای سیاه پایاننامه برای دانشجویان تخفیف هم دارد. کودک ۱۳ ساله کتابفروشی فیضی پیشنهاد میکند: «ما یک تخفیف دگه داریم به محصلها که مثلاً اگه چهارتا جور کدی پنج تا جور کدی، مونوگراف خودت فری [رایگان]؛ اما از صنفیهایت پنج هزار و ۵۰۰ تا شش هزار میگیرم.» در مورد پایاننامهنویس میگوید: «او استاد پوهنتون اس. در پوهنتون کابل هم ساعت دارد و در دیگر پوهنتون هم.» مسوولان وزارت تحصیلات عالی اما دست داشتن استادان در تهیه پایاننامهها و حتا تشویق دانشجویان از سوی استادان به تهیه آن از بازارهای سیاه را رد میکنند.
کمی آنسوتر و در داخل مارکیت بابرشاه سنتر، دکانی به نام «نشر دانشمند» در منزل دوم قرار دارد که پایاننامهها و تیزس در آن تهیه میشود. نوجوانی در درون آن نشسته و با موبایلش مصروف است. بدون برخاستن از جایش خوشوبش میکند. نرخهای آنجا اما سرسامآور است؛ آغاز نرخ هر پایاننامه هشت هزار افغانی و تیزس نیز ۲۰ هزار افغانی. دو جوان کمی دورتر در راهپلههای زینه با هم صحبت میکنند. آنگونه که میگویند، نشر دانشمند بیش از یکونیم سال است که در همان مارکیت تنها کار تهیه موگرافها را میکند، بیهیچ دغدغه و دردسری.
کودک ۱۳ سالهای که بیشتر از یک دانشجو از پهلوهای تهیه پایاننامه دانشگاه باخبر است، دوباره مصروف جمعآوری کتابهایش میشود. با توجه به افزایش دانشگاههای خصوصی و رسیدن فصل دفاع پایاننامه، شاید دکان او و سایر افراد پایاننامهفروش به حد کافی رونق یافته باشد. در حالی که تنها همین پایاننامه از یک دوره حساس دانشجویان به یادگار میماند، شاید خیلی باشد دانشجویانی که حتا حرفی از پایاننامهشان را ننوشتهاند و نمره قابل قبولی از استادان دانشگاه گرفتهاند. وزارت تحصیلات عالی اما وعدههای گذشته را تکرار میکند. به گفته آنان، دیتابیسی به زودی ایجاد و از تقلب در نوشتن و دفاع پایاننامه جلوگیری خواهد شد.