در این اواخر دستگاه تبلیغاتی طالبان با همکاری دیگر نهادهای وابسته به این گروه، بر برجستهسازی جایگاه ملا هبتالله آخوندزاده و قدسیت بخشیدن و دینی جلوه دادن منصب «امیرالمومنین»، کوششهای فشردهای را آغاز کرده است. ماجرا از اجباری کردن بردن نام ملا هبتالله در خطبههای نماز جمعه و دعای خیر در حق او و لشکریانش آغاز یافت. طالبان در این زمینه با قاطعیت زایدالوصف عمل کردند و به خطیبانی که به هر دلیلی از ستایش هبتالله امتناع میورزیدند و در حق او و جنگجویانش آرزوی خیر و نیکی نمیکردند، بار اول هشدار میدادند و اگر بازهم سرپیچی میکردند، آنان را فوراً کنار میزدند و حتا مورد مجازات قرار میدادند. تأکید بر جایگاه برتر دینی و دنیوی ملا هبتالله، به همین مورد خلاصه نمیشود. در ماههای پسین، وزارتهای حج و اوقاف و امر به معروف و نهی از منکر و ریاست استخبارات طالبان، با هماهنگی یکدیگر پیوسته به خطیبان مساجد سراسر کشور دستور میدهند که پیامهای مناسبتی ملا هبتالله را برای مردم قرائت کنند و برای خطیبانی که به قرائت پیامهای رهبر قندهارنشین طالبان میپردازند، پاداش میدهند و هرگاه شخصی از این میان، از بهجاآوردن دستور طالبان سر باز زد، ممکن است با مجازاتهای مختلف روبهرو شود. شواهد حاکی از آن است که رهبری طالبان در قندهار تصمیم گرفته برای تثبیت جایگاه ملا هبتالله از همه ابزارهایی که در دست دارد، کار بگیرد. در حال حاضر دهها هزار مسجد در سراسر کشور مشغول فعالیت هستند و طالبان بر عملکرد این مساجد نظارت جدی روا میدارند. طالبان بهدرستی دریافتهاند که یکی از بهترین راهها برای تسخیر افکار عمومی، بهرهبرداری زیاد از منابر مساجد است و از این رو در راستای تلاش برای تسخیر اذهان عامه، تمرکز اصلی خود را معطوف بر مساجد و مراکز دینی ساختهاند.
همچنین، در چند ماه اخیر، پیامهای صوتی متعددی از آدرس هبتالله آخوندزاده در اختیار رسانهها قرار داده شده است. در این پیامها هبتالله از ضرورت وحدت میان اعضای گروه طالبان، لزوم تطبیق شریعت اسلامی، تأکید بر تسلیم نشدن در برابر خواستهای حقوق بشری جامعه بینالملل و ضرورت اصلاح جامعه سخن زده است. در حالی این پیامها یکی پشت دیگر نشر میشود که در گذشته، معمول این بود که سخنگویان و مقامهای کابلنشین طالبان راجع به مسایل مختلف ابراز نظر میکردند و رهبر طالبان ترجیح میداد کارها را از پشت پرده مدیریت کند.
سوالی که پدید میآید، این است که چرا اکنون دستگاه تبلیغاتی طالبان، به جای تبلیغ به نفع ایدیولوژی طالبانی و کلیت ساختار طالبان، به تبلیغ به سود رهبر این گروه روی آورده و پیدرپی پیامهای صوتی وی را منتشر و سعی میکند برای هبتالله آخوندزاده وجههای دینی و معنوی ببخشد و وی را رهبری کاریزماتیک، قاطع و شجاع نشان دهد؟ ممکن است چند عامل سبب شده باشد رهبری طالبان تلاش کند نقش و جایگاه خود را در ساختار تشکیلاتی این گروه، برجستهتر از قبل نشان دهد.
1- رهبری طالبان پس از پیروزی، با چالشهای تازه روبهرو شده است. یکی از آن چالشها، این است که در میان بعضی هواداران این گروه این شائبه پیدا شده که رهبری طالبان با وارد شدن در یک معامله با امریکا و غرب، توانستهاند قدرت را تصاحب کنند و به همین دلیل از اهداف و شعارهای ایدیولوژیک قدیمی خود دست کشیده و از جمله متعهد شدهاند که دست از حمایت گروههای جنگجوی متحد طالبان از قبیل القاعده و تیتیپی بردارند و به آنان اجازه ندهند افغانستان را تخته خیزی برای اهداف جنگی خود بسازند. در حال حاضر گروههای تروریستی از مناطق مختلف جهان در افغانستان حضور دارند و از حمایت طالبان برخودارند، اما اعضای تندرو طالبان فکر میکنند که این مقدار حمایت نمیتواند کافی و کارساز باشد. همچنین بعضی از اعضای طالبان، رهبری این گروه را متهم به مماشات و سازش با غرب در تطبیق شریعت میکنند و از اینکه به گمان آنها این گروه قاطعیت لازم را در اجرای حدود الاهی ندارد، سرخورده و غمگین هستند. تأکید ملا هبتالله آخوندزاده در پیامهایی که از آدرس او منتشر میشود بر تطبیق بیقیدوشرط شریعت و بیاعتنایی به خواستهای جامعه جهانی، در راستای دفع این شبهه صورت میگیرد که گویا طالبان به امید دریافت حمایت اقتصادی و سیاسی غرب، از اصول خود کوتاه آمده و به ابزاری در دست امریکا مبدل شدهاند.
2- حضور و فعالیت داعش خراسان در کشورهای منطقه از جمله افغانستان، امری غیرقابل انکار است. حضور این گروه در افغانستان، در کنار اینکه دستگاههای امنیتی طالبان را با چالش جدی مواجه کرده، احتمال پیوستن برخی اعضای طالبان به این گروه را بیشتر ساخته است، مخصوصاً با توجه به این موضوع که داعش خراسان در برخی موارد، تندروتر از طالبان عمل میکند و خود را نماینده راستین اسلام میشمارد و طالبان را متهم به سازش با غربیها میکند. طرح شعارهای شورانگیز، یکی از راههای جذب نیرو برای گروههای افراطی است و داعش خراسان از این لحاظ، مهارت بیشتری دارد. اینکه رهبر طالبان در پیامهایش از ادامه جهاد سخن میزند و همچنین خود را بیاعتنا به خواستهای کشورهای غربی در مورد رعایت حقوق بشر و حقوق زنان نشان میدهد، کوششی از سوی این گروه برای جلوگیری از نفوذ گروههای تندرو مخالف طالبان در صفوف این گروه است. به دلیل وجود اشتراکات فکری فراوان میان طالبان و داعش، نفوذ داعش در میان جنگجویان این گروه، محتملتر از هر زمان دیگری است.
3- خطر بروز اختلافهای داخلی در گروه طالبان نیز از جمله چالشهایی است که رهبری این گروه سعی دارد از آن جلوگیری کند. زمانی که هبتالله بهعنوان جانشین ملا منصور از سوی رهبران طالبان برگزیده شد، فرماندهان نظامی این گروه به این تصور بودند که فرد یادشده ضعیفتر از آن است که چالشی در برابر تصمیمهای جناحهای نظامی طالبان به وجود آورد و بتواند تصمیمها را بدون مشوره با فرماندهان نظامی اتخاذ کند، ولی بعداً مشخص شد که هبتالله از انحصار قدرت در حلقه پیرامونیاش ابایی ندارد. برخی از رهبران مهم طالبان از جمله سراجالدین حقانی که رهبری شبکه حقانی را در این گروه عهدهدار است و در زمان جنگ طالبان علیه جمهوریت، تواناتر از جناحهای دیگر طالبان در سازماندهی عملیاتهای بزرگ و پیچیده شهری ظاهر شده، با بعضی تصمیمهای رهبر طالبان مخالف است، اما تا هنوز مصلحت نمیبیند که این اختلاف را بهصورت جدی به نمایش بگذارد، هر چند گاهی بهصورت تلویحی به اختلاف نظر خود با ملا هبتالله اشاره میکند. از جمله موارد اختلاف میان برخی از مقامهای طالبان و ملا هبتالله، موضوع اجازه دادن به آموزش و تحصیل دختران بالاتر از صنف ششم است. برخی مقامهای طالبان فکر میکنند که اصرار هبتالله بر بستن دروازه مکاتب و دانشگاهها به روی دختران، گروه طالبان را در تقابل با جامعه جهانی قرار داده و به ناروا بر این گروه هزینه تحمیل کرده است. راجع به توزیع امتیازات و امکانات نیز میان رهبران طالبان کشمکش و اختلاف وجود دارد. جناحهای دیگر طالبان گمان میکنند که رهبران قندهاری این گروه، در طول حاکمیت دوباره طالبان، سعی کردهاند منابع عایداتی را در انحصار خود درآورند و به دیگر شاخهها امتیاز کمی قایل باشند. همه این موارد باعث شده که احتمال بروز شکاف داخلی در میان طالبان افزایش یابد. پافشاری رهبر طالبان در پیام اخیر عیدیاش بر وحدت و یکپارچهگی طالبان، نشانگر آن است که او خود بهخوبی از خطراتی که بابت کشمکشهای درونی ممکن است طالبان را تهدید کند، واقف است. رهبری طالبان که در قندهار متمرکز است، با راهاندازی تبلیغات به نفع ملا هبتالله به نحوی تلاش میکند برای ملا هبتالله کاریزما بتراشد و موقعیتش را بیشتر از پیش تثبیت کند و جایگاهش را در میان مخالفان درونگروهیاش نیرومند سازد.
4- تا هنوز به جز یک عکس پاسپورتی از رهبر طالبان منتشر نشده است. رهبر طالبان در تجمعهای بزرگ، حضور کمتری دارد و اگر گاهی به این کار مبادرت میورزد، تدابیر امنیتی و حفاظتی آنچنان شدید میشود که امکان اینکه عموم مردم قادر به مشاهده رهبر طالبان شوند، از بین میرود. او حاضر نیست در انظار عمومی ظاهر شود یا تصویری از او به نشر برسد. کوشش دستگاه پروپاگندای طالبان برای برجستهسازی جایگاه ملا هبتالله ناشی از این امر هم است که او برای فعلاً قادر نیست با عموم مردم، چهرهبهچهره، ارتباط برقرار کند. طالبان میخواهند با تبلیغات منبری و نشر پیاپی پیامهای صوتی هبتالله، این نقیصه را به نحوی برطرف کنند.
در هرحال، تا کنون که بیشتر از دوونیم سال از قدرتگیری دوباره طالبان سپری شده، ساختار طالبان همچون گذشته دچار انشعاب و انشقاق نشده و انسجامش را حفظ کرده است. مخالفان درونگروهی ملا هبتالله بهروشنی میدانند که با توجه به ساختار متمرکز قدرت در تشکیلات طالبان، هر نوع کوشش برای تضعیف هبتالله از یک سو به احتمال زیاد با شکست مواجه میشود و مخالفان را به انزوا میکشاند و از سوی دیگر بقای طالبان را با خطر مواجه میکند. سراجالدین حقانی و دیگران میدانند که بقای ساختار طالبان وابسته به ملا هبتالله آخوندزاده است و هر گونه کوشش برای سست کردن پایههای رهبری او، بهمثابه تیشه به ریشه خود زدن و خلاف مصالح جمعی اعضای این گروه است.